فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: «خیلی خوب بود، من نَنوم رو دیروز از دست دادم، واقعا تاثیرگذار بود»، «عالی بود، حدودا ساعت 12 شب در ونکوور اینو گوش میدم. روحم پرکشید به کرمون»، «سیر نمیشم از گوش دادنش»، «داداش عالیه؛ به والله دو روزه دارم 24 ساعته اینو گوش میدم. من استان فارسی هستم ولی کلی خاطره از کرمان و بم و جیرفت و دلفارد دارم». و ابراز احساسات کاربران تمامی ندارد و همچنان کامنت میگذارند. «چه حس خوبی داشت و چه خاطرات قشنگی رو برام از دانشگاه زنده کرد و از دوستام، با لهجهی شیرینی کرمونی».
تا عصر سهشنبهی این هفته، بیش از 1400 کامنت زیر پست مربوط به انتشار ترانهی «چارقد» گذاشته شده است. ترانهای که حسابی این روزها گل کرده است. نوید جمشیدی، شاعر و آهنگساز و خوانندهاش است که با نوای گیتار و گویش کرمانی، ماجرای چارقدی را نقل میکند که به معشوق هدیه شده اما او آن را، بر سر نکرده که هیچ؛ دستش را هم در دست یار دیگری گذاشته است و حالا این عاشق دلشکسته از مادر و مادربزرگ درمانی برای این درد عشق طلب میکند: «آی ننا، آی ننبابا، مفشو رِ بیارِن ...».
چند هفتهای هست که این آهنگ که نه از ساز خاصی در آن استفاده شده و نه سبک ویژهای در آن بهکار رفته؛ در دل کرمانیها شوری به پا کرده؛ اگرچه خیلی از جوانترها، میگویند که معنی بسیاری از واژههایش را نمیفهمند، ولی در عوض، بزرگترها، حسابی از آن حظ بردهاند و در بین کرمانیهای مقیم خارج هم البته جا خوش کرده است و در کانالها و گروههای مجازی آنها مدام بازنشر و دست به دست میشود.
جمشیدی 33 ساله است و اهل کرمان. دانشآموختهی رشتهی مهندسی عمران است در مقطع کارشناسی ارشد و حرفهی اصلیاش هم همین مهندسی و فعالیت در حوزهی ساختوساز است.
او، از 9 سالگی پا به دنیای موسیقی گذاشته با نواختن تمبک. البته، آنطور که خودش میگوید همهی خانوادهاش اهل ساز و موسیقی هستند. پدر تار مینوازد و برادر، نی، مادر هم صدای خوبی برای خوانندگی دارد. او از همان کودکی با موسیقی همنشین بوده و در دوران دبیرستان هم، در گروه سرود مدرسه اجرا میکرده و بعد به گروه کُر وارد میشود که «مهدی قاسمی» رهبر آن بوده. در اوایل دههی هشتاد، در دو، سه سال متوالی رتبههای برتر کشوری کسب کرده است و جمشیدی، خودش تکخوان «آلتو» گروه بوده که در جریان رقابتهای موسیقایی، برتر کشور شده است.
و اما ماجرای چارقد؛ او میگوید که یک روز عصر شنبه، یک ترانهی «بستکی» فولکلور از جنوب کشور به دستش میرسد. گوش میکند و خیلی لذت میبرد و همانجا از خودش میپرسد که؛ چرا ما کرمانیها چنین ترانههایی را اجرا نکنیم؟ تصمیم میگیرد که برای اولینبار امتحانش کند. چهار روز طول میکشد تا ترانهاش کامل میشود و بعد، گیتار را برمیدارد و نه در استودیو بلکه در اتاقش، میزند و میخواند و با گوشی تلفن همراهش آن را ضبط میکند و حالا همهجا نقل چارقد و این آهنگ اوست که اجرایش فقط 20 دقیقه طول کشیده است.
او البته پیش از این، چند ترانهی دیگر هم خوانده و حتی یکبار هم در استودیویی در تهران، ترانهای را اجرا کرده که قرار بوده تیتراژ یک سریال باشد. سریالی که هنوز پخش نشده است.
جمشیدی میگوید که وقتی دست به تولید این اثر زده اصلا فکرش را نمیکرده با چنین استقبالی از سوی مردم مواجه بشود. تا عصر دوشنبهی این هفته بیش از 164 هزار بار این ترانه در صفحهی اینستاگرام او بازدید داشته؛ تعداد دفعاتی که فایلهای صوتی آن در فضای مجازی دست به دست شده بماند.
خودش فکر میکند یکی از دلایل اثربخشی این اثر، این بوده که گویش کرمانی بهصورت جدی در آن بهکار رفته است.
میگوید که تاکنون، گویش کرمانی در آثار شعری، بیشتر در ترانههای شاد و یا بهصورت فکاهی و طنز بهکار برده شده و حالا این نوآوری، توانسته توجه بیشتری از سوی مردم کرمان را به خود جلب کند.
و حالا جمشیدی تصمیم دارد این کار را ادامه بدهد؛ ترانهای کرمانی و جدی، با گیتار یا پیانو اجرا میکند و یکی از اهدافش این است: گویش اصیل کرمانی فراموش نشود. برای همین، از واژههای کرمانی در سرایش شعر استفاده میکند. برای ترانهی چارقد هم، همین کار را کرده و البته معنی برخی از واژهها را خودش هم دقیق نمیدانسته و از این و آن دربارهاش پرسیده است.
استفادهی او از اصطلاحات و واژههای اصیل کرمانی البته تماما با استقبال و تحسین همراه نبوده؛ از او انتقادات فراوانی نیز شده بهخاطر بهکار بردن اصطلاح «تل گذاشتن»؛ که معنی تریاک گذاشتن بر روی محل درد و زخم میدهد. «آی ننا، آی ننبابا مفشو ر بیارن، ور دوای حال زارم تل بذارن». به او گفتهاند که چرا کرمان و تریاک را کنار هم گذاشتهای؟ با این همه حرفوحدیثی که هست. و او منتقدان را ارجاع میدهد به اشعار شعرای بزرگ فارسیزبان؛ سعدی و مولوی که ایشان هم در اشعارشان بهصراحت از تریاک استفاده کردهاند. مثلا آنجا که سعدی میفرماید: «بدو گفتم آخر تو را باک نیست / کشد زهر جایی که تریاک نیست». یا آنجا که مولوی میفرماید: «پیش طبیبش سر بنه، یعنی مرا تریاق ده / زیرا در این دام نزه من زهرها نوشیدهام».
جمشیدی میگوید که شنیده قدیمترها، در مفشوی کرمانیها تریاک هم بوده و برای وقتی که عقربگزیدگی یا مارگزیدگی رخ میداده از آن استفاده میکردهاند و حالا خودش که اهل کرمان است، اینجا، برای مرهم گذاشتن بر درد عاشقی، از این تعبیر استفاده کرده است.
از او که فکر میکرده اگر در اینستاگرامش این ترانه 15 هزار بازدید داشته باشد، ماندگار میشود و حالا مرزهای ایران را هم درنوردیده و به کرمانیهای مقیم کشورهای مختلف هم رسیده میپرسم که واکنش هنرمندان موسیقی استان کرمان به این کار شما چگونه بود؟ میگوید که از آقای مهدی محبیکرمانی و آقای ثانی نظرخواهی کرده که آنها هم ترانهاش را تایید کردهاند، آقای قاسمی که خودش ترانهی «چرا مَلَم نمیدی» را خوانده هم حمایتش کرده اما اکثریت جامعهی هنری کرمان به او و این کارش بیاعتنایی کردهاند.
از مسئولان چهطور؟ کسی واکنشی به این کار شما داشته؟ «خیر. فقط پیغامهایی به من داده شد که «تل بذار» رو از ترانه حذف کن تا بشود آن را پخش کنیم که من هم گفتم امکانش وجود ندارد».
گیتار که چارقد را با آن اجرا کرده، ساز حرفهای جمشیدی نیست، خود را شاعر حرفهای هم نمیداند، این آهنگ را هم خانگی ضبط کرده اما حرف از یک کار تماما «دلی و احساسی» است که وارد خانههای کرمانیها شده، بر دلشان نشسته و زمزمهی لبانشان شده است. یکی میگفت که با هربار شنیدن چارقد، هم میخندم و هم میگریم و دیگری، 15 بار پشت سر هم آن را گوش داده است. خیلیها با شنیدنش، به خاطرات گذشته سفر میکنند. به یاد مادران و مادربزرگانی که درگذشتهاند. و جمشیدی به این نتیجه رسیده که با واکنش و استقبال فراوانی که از چارقد شده این ترانه ماندگار خواهد شد. اثر بعدی او نیز، سبکی مشابه چارقد خواهد داشت و غمناک. برای همین برنامهریزی کرده بعد از جشن یلدا آن را منتشر کند.
***
در چند سال اخیر، بیش از همیشه، هنرمندان موسیقی به گویش اصیل کرمانی روی آوردهاند و آنچه که تاکنون تولید شده، در استقبال از سوی مخاطبان، با شدت و ضعف مواجه بوده اما هنوز، به یک حرکت مستمر هنری با چشماندازی مشخص تبدیل نشده است هرچند که میتواند نویدبخش آن باشد که روزی شعر، موسیقی و گویش کرمانی در پیوند با یکدیگر، با صدایی بلندتر از امروز، در سطح ملی، حرفی از فرهنگ غنی این خطه از سرزمین ایران را به گوش همگان برسانند. اگر آنها که باید کاری بکنند، ببینند و کاری بکنند. / الف
نظر خود را بنویسید