فردای کرمان - عباس تقیزاده: کرونا در کنار آسیبها و چالشهای بیشماری که داشت و دارد، ادبیاتی را به همراه آورد که خانه، خانواده، قرنطینهی خانگی، در خانه ماندن و به عبارتی خانه و خانواده را به کانون توجه بدل کرد. همان جایی که دائما با آن سروکار داریم اما این عادت، سبب شده بود بسیاری از ما از آن غافل شویم.
کرونا ما را متوجه مفهوم اصیل و عمیق خانواده کرد و البته اختلافات اعضای خانواده بهویژه در دوران قرنطینه و ... مشکلاتی را ایجاد کرد اما در مجموع شاید بتوان گفت ما دوباره خانواده را در دوران کرونا بازشناختیم. حالا این روزها اعضای خانواده در کنار هم درس میخوانند، در کلاسهای مجازی شرکت میکنند، ساعات بیشتری را نسبت به گذشته با هم هستند اما با این همه میزان گفتوگوهای درون خانوادگی چندان ارتقا نیافته است.
شاهدیم پسر و دختر خانواده، کلاس درسش که تمام شده همچنان در کوچه پس کوچهها و شاهراههای اینترنت پرسه میزند و از این گروه و سایت به آن کانال و صفحه میرود.
نیاز چندانی به نتایج پژوهشها هم نیست کافی است به حال و روز خودمان نگاهی بیندازیم. میزان و عمق گفتوگو در خانوادههای ایرانی پایین است. حالا هم که در دوران کرونا قرار داریم بیش از آنکه به ارتباطات و گفتوگوهای درون خانوادگی پرداخته شود از ارتباطات مجازی و برگزاری رسم و رسوم مجازی میشنویم و توجه چندانی به ایجاد ارتباط واقعی بین اعضای خانواده نمیشود. گویا قرار است هر خانواده درون یک خانه بسان یک نقطهی اتصال مجازی عمل کند در حالیکه پیش شرط ارتباطات مجازی با دیگران، تحکیم ارتباطات درونخانوادگی است.
در رویدادهای آیینی و مراسمی هم نگاه سلبی بر ایجابی غلبه دارد. بیشتر، از انجام ندادنها گفته میشود تا چگونه انجام دادن، در حالیکه برای ارتقا فرهنگ سلامت به نقشهی راه و اطلاعاتی نیاز است که باید در اختیار خانوادهها قرار گیرد.
به اهمیت گفتوگو برگردیم همان نیازی که در حوزهی سیاسی و حکمرانی هم نقص آن را احساس میکنیم. بیش از آنکه به تعامل، گفتوگو و دیالوگ معتقد باشیم به دنبال تکگویی، خطاب قراردادن و گفتن و نشنیدن یا کمتر شنیدن هستیم. این رویه ریشههای تاریخی، فرهنگی، سیاسی و ... دارد و مانده تا شهروندی در مفهوم جامع و کامل آن تحقق و جامعهی مدنی توسعه یابد اما جوانههای این کار باید از خانواده و مدرسه زده شود.
گفتوگو و تحمل نظر مخالف، از کوره در نرفتن، داد نزدن و صبوری کردن، انعطاف نشان دادن و تمرین شنیدن فعال و احترام به نظرات دیگران از دل همین گفتوشنودهای خانوادگی متولد میشود، رشد پیدا میکند و در ساختار اداری و سیاسی به ثمر مینشیند.
شبکههای اجتماعی و صفحات اینستاگرامی را مرور کنیم معمولا وقتی موضوعی، مهم و اظهارنظر هزینهبر میشود و از تعارفات روزمره فراتر میرود آنجا هم هر کس، حرف خود را میزند و کمتر حرف دیگری را میشنود. ترک گروه و جدا شدن از خیل دنبالکنندگان، نشانههایی از همین به بنبست رسیدن گفتوگو است، چراکه فرصتی و مجالی برای گفتوگو نیست باید لایک کنی و تایید و اگر نظر مخالف داری، یا محکوم میشوی یا حذفت میکنند یا خودت باید فضا را ترک کنی. این رویه به خوبی نشان میدهد این فضا و شبکههای مجازی نیز همان امتداد فضای واقعی ما هستند.
گاهی که اهمیت موضوعی چنان مهم میشود که جنبهی حیثیتی و هویتی پیدا میکند، مارپیچ سکوت چنان حکمفرما میگردد که یا نظر موافقِ با اکثریت و یا سکوتی که با برچسبهای نامتعارف همراه میشود، فضای غالب را پر میکند. سهم واژههای احساسی، عاطفی و حماسی نسبت به واژههای منطقی، استدلالی و علمی، کم و در این فضا دیگر گفتوگو بسیار دشوار میشود، چراکه از قبل رای صادر شده و دو قطبی با ما یا علیه ما شکل گرفته است. در حالیکه هر گفتوگویی لزوما به برتری یک طرف به طور کامل نمیانجامد و باید به یک نقطهی تعادل حاصل از تعامل رسید.
ذکر این نکته ضروری است دربارهی مواردی بحث میکنیم که قابل گفتوگو و مذاکره هستند و ممکن است پیشفرضهای شما یا طرف مقابل، باب گفتوگو را در موضوعی بسته باشد و گشودگی در این مواقع امری سخت، زمانبر و فرسایشی است اما نباید ناامید شد.
گفتوگو امری تزئینی و ظاهری نیست. شب چله در پیش است قرار نیست در این شب به بهانهی کرونا دائما گوشی به دست باشیم. بین ارتباطات مجازی و فیزیکی و درون خانوادگی تعادل برقرار کنیم و ساعاتی را به معنای درست، درون خانواده و با اعضای خانواده باشیم. وظیفه داریم جویای احوال نزدیکان و آشنایان باشیم اما از خانوادهی خود غافل نشویم. بیشتر با هم حرف بزنیم و گفتوگو کنیم.
آیینها و سنتها بهانههایی ارزشمند هستند آنها را دستکم نگیریم و از فلسفهی اصلیشان دور نسازیم.
نظر خود را بنویسید