فردای کرمان – محمد لطیفکار: هر دو پژوهشگر مدعیاند بازی چوگان در کرمان سوابق روشنی دارد، و دستکم آثار مهم و غیرقابل انکاری از این فعالیت ورزشی وجود دارد که سابقهی آن به دورهی قراختاییان و صفویه میرسد؛ البته بیش از این هم شواهدی داریم که به تاریخ قدیم کرمان مربوط است و نشان میدهد که کرمان در زمانهای بسیار دور هم با این ورزش آشنا بوده است.
هر دو پژوهشگر میراث فرهنگی، و عاشق تاریخ کرمان هستند. فرصت دیدار برای من غنیمت بود. علی جمیل کرمانی که دفتر کارش طبقهی بالای کاروانسرای گنجعلیخان و مشرف به میدان باشکوه این حاکم دورهی صفوی است میگوید توپ چوگان را خیلی تصادفی پیدا کردیم. درست در نزدیکی همین جایی که الان من و شما حضور داریم. پشت مقرنسهای دیوار مجاور! بعد دست من را میگیرد و به اتاق مجاور میبرد تا در بالای یکی از دیوارهای اتاق که دود زده است یک دیوارنگارهی عجیب را که در معرض نابودی است نشانم بدهد. او با لحنی افتخارآمیز میگوید این سوارکاران که میبینید در حال بازی چوگان هستند، و این سند کمی نیست.
جمیل کرمانی که تالیف چند کتاب تاریخی مربوط به کرمان را در کارنامهی پژوهشیاش دارد، از چند سال پیش که این نشانهها را یافته است آرام ننشسته و به اتفاق دکتر رضا ریاحیان که دانشآموختهی باستانشناسی است و او نیز به این نوع کشفیات تاریخی سخت دلبستگی دارد، مطالعه دربارهی سابقهی بازی چوگان در کرمان را دنبال میکند.
عصر چهارشنبه ۲۱ تیرماه سال ۹۶ وقتی برای اولینبار خبر یافتن شواهدی از بازی چوگان در کاروانسرای گنجعلیخان از سوی نشریه «استقامت» منتشر شد، برای کسان زیادی، این موضوع آنقدر دور از ذهن مینمود که مدعیان را متهم به هیجانزدگی میکردند.
پژوهش مشترک دربارهی چوگان در کرمان اما، حالا به صورت یک کتاب دربارهی سابقهی این بازی در کرمان درآمده و آمادهی انتشار است، و شاید بتوان گفت مهمترین ادعانامه دربارهی سابقهی این ورزش رزمی در کرمان به شمار میرود. شوربختانه اما به جای اینکه منتشر شود مدتهاست در غبار سکوت مانده است. کتابی که میتواند مبنای رای داوران ثبت جهانی این بازی غرورآفرین قرار گیرد، و به ارتقاء جایگاه کرمان در این رشتهی ورزشی مدد برساند، حالا دارد در حافظهی گوشی موبایل این دو مولف و پژوهشگر کرمانی خاک میخورد!
دکتر ریاحیان با افسوس تصریح کرد برای چاپ این تالیف ارزشمند هیچ حامی نتوانستهایم پیدا کنیم. حتی مدعیان امروزی ورزش چوگان یا نهادهایی که دم از مسئولیت اجتماعی میزنند هم به فکر مستندسازی و ثبت این نهاد ورزشی نیستند، و پا پیش نمیگذارند.
این پژوهشگر تاریخ و باستانشناسی با اشاره به اینکه هماکنون جایگاه واقعی کرمان در این رشتهی ورزشی ناشناخته مانده است تاکید کرد اگر این بیاعتنایی ادامه یابد قطعا ما کرمانیها یک فرصت گرانبها در حوزهی میراث فرهنگی را از دست میدهیم. کما اینکه تا به حال این اتفاق افتاده است و دیگران این بازی تاریخی را صرفا از خود میدانند، و برای کرمان جایگاهی قائل نیستند.
حالا که صحبت از چوگان شد و این کتاب هنوز منتشر نشده است علاقهمندان را عجالتا به مقالهی «رد پای چوگان در مجموعهی گنجعلیخان کرمان» ارجاع میدهم که اخیرا در کتاب مجموعه مقالات گنج سلطان منتشر شده است. در مقالهی مذکور که کار مشترک این دو پژوهشگر و حمیدرضا روحی است آمده است: «با توجه به نقش برجستهی گچی چوگان در کاروانسرا و اینکه یکی از کارکردهای میادین مهم شهرها در قدیم، به ویژه دورهی صفوی، برگزاری جشنها و شادیها و بازیهای مختلف بوده است، این فرضیه میتواند وجود بازی چوگان را در دورهی صفوی و حتی دورهی قاجار ثابت کند».
همچنین در بخشی دیگری از این پژوهش آمده: «بر اساس منابع مکتوب پیشینهی این بازی در این منطقه به دوران قراختاییان برمیگردد. در خصوص رواج این بازی در ایران پس از دوران صفویه که حدود دویست سال منسوخ میشود میتوان اظهار داشت که اولین نشانههای آن بر اساس خاطرات سرپرسی سایکس در کرمان و شیراز بوده و از آنجا به تهران گسترش پیدا کرده است».
با این وصف، شاه بیت این مقاله اما این است که مولفان بر این باورند که با توجه به مستندات پیدا شده و غیرقابل انکار در کاروانسرای گنجعلیخان، حالا از پیشینهی چوگان در کرمان رمزگشایی شده و دریچهای جدید به مطالعات ایرانشناسی در این خصوص باز شده است.
به گمان من، این دریچه که واقعیت دارد، میتواند دستکم همین کتابی باشد که در بالا به آن اشاره کردم که بر اثر بیاعتنایی و فقدان حمایت در انتشار آن، کماکان مسدود مانده است!
نظر خود را بنویسید