فردای کرمان – محسن جلالپور: تشکر فراوان یک دوست از تماس تلفنی و احوالپرسیام باعث شد من هم از او به خاطر این دوستی ریشهدار، تشکر کنم. تماسمان که قطع شد، پیش خودم فکر کردم «قدرشناسی» چقدر خوب است و اصولا همین «قدردانی» است که دوستی دیرینهی ما را تداوم بخشیده است.
بیشتر به ذهنم فشار آوردم و متوجه شدم دوست قدیمیام همواره نسبت به همهی افرادی که به او محبت کردهاند قدرشناس بوده است. از دوران نوجوانی که همیشه از معلم و رانندهی سرویس و نانوای محل تشکر میکرد تا امروز که به خاطر یک تماس تلفنی، مراتب قدردانی را از دوستش به جا میآورد.
در مقابل، دوست مشترکی داریم که هیچوقت از هیچکس راضی نیست و هميشه منتقدانه و با شک و ترديد به ديگران مينگرد. وقتی بیشتر فکر میکنم، میبینم آنکه قدرشناس بوده، راضیتر هم هست و زندگی بهتری دارد.
این مسأله باعث شد روی این موضوع متمرکز شوم که «قدرشناسی» چه اندازه در موفقیت اجتماعی و اقتصادی و رضایت خاطر آدمها مؤثر است و افراد «قدرشناس» چه تفاوتی با افراد «قدر ناشناس» دارند.
به مغزم بیشتر فشار آوردم و دوستان و آشنایان نزدیک را بر اساس میزان «قدرشناسی» و «قدرناشناسی» تقسیمبندی کردم. یعنی نشستم و اسامی یکی یکی دوستان و آشنایان قدیمی را در جدولی نوشتم و در نهایت به این نتیجه رسیدم؛ افرادی که از کودکی و نوجوانی قدرشناس بودهاند، امروز که از میانسالی گذشتهاند، جایگاه اجتماعی بهتری نسبت به افرادی که قدرناشناس بودند، دارند و اصولا از زندگی خود بیشتر لذت بردهاند.
مگر قدرشناسی چیست و چگونه جایگاه اجتماعی افراد را ارتقا میدهد؟
روانشناسان، قدردانی را احساسی میدانند که افراد در پاسخ به دریافت منفعتی از دیگری بروز میدهند؛ منفعتی که افراد وقتی دریافتش میكنند خوشحال میشوند.
اگر حساب و کتابی هم نگاه کنیم، وقتی از کسی خیری ببینیم، احساس رضایت میکنیم و زمانی که احساس رضایت کنیم، قدردانی میکنیم و زمانی که قدرشناس باشیم، خیر و محبت دیگران ادامه مییابد.
پدران ما بیآنکه از نتایج تحقیقات امروز جامعهشناسان آگاه باشند، همواره از ما میخواستند قدرشناسی را یاد بگیریم. مرحوم پدرم همواره از ما میخواستند که قدردان خدا، خانواده و خودمان باشیم.
ضربالمثل «شکر نعمت نعمتت افزون کند/ کفر نعمت از کفت بیرون کند»، همواره ورد زبان ایشان بود و به معنای واقعی قدردان کسانی بودند که لطفی در حق ایشان یا خانواده میکرد. خیلی وقتها هم به ما توصیه میکردند که بنشینید و به کارهای خوبی که کردید فکر کنید تا کامتان شیرین شود و احساس رضایت کنید.
به خاطر دارم حتي در كودكي هر بار کسی از روي محبت، شکلاتی دست ما میداد، پدرم با جدیت میخواستند که همان لحظه تشکر کنیم و نگذاریم محبتشان بیجواب بماند. گاهی اگر همسایهای یا آشنایی برایمان آش نذری میآورد، مادرم کاسه را خوب میشستند و درونش شیرینی و شکلات میگذاشتند و با کلی تشکر و قدردانی، ظرف را به آورندهی آن تحویل میدادند.
پژوهشها نشان میدهد؛ افرادی که قدرشناسی را بلدند، دارای سطح بالاتری از «رفاه ذهنی» هستند و روشهای بهتری برای کنار آمدن با دشواریهای زمانه دارند.
وقتی بیشتر فکر میکنم میبینم افراد قدرشناس اطراف من، معمولاً شاد و خوشبین هستند و عزت نفس بیشتری دارند. بیشتر دوستان و آشنایان من که از کودکی قدرشناسی را یادگرفتهاند، حتی در همین روزهای سخت، فقط نیمهی خالی را نمیبینند. آنها در برابر سختیها مقاومت بیشتری دارند و بیش از دیگران، مثبتگرا، خوشرو و خرسند هستند و کم پیش میآید در تلهی نارضایتی بیفتند.
بیدلیل نیست که در نظام آموزشی خیلی از کشورهای توسعهیافته، قدرشناسی آموزش داده میشود، چون ثابت شده که آموزش قدردانی به دانشآموزان بر رفتار اجتماعی آنها در بزرگسالی اثر میگذارد. محققان توسعه و جامعه شناسان هم به این نتیجه دست یافتهاند که ترویج فرهنگ قدرشناسی میتواند احساس خوشبختی و بهبودی را در جامعه افزایش دهد.
به فرموده حضرت سعدی:
«دوام دولت اندر حقشناسیست / زوال نعمت اندر ناسپاسی است.
اگر فضل خدا بر خود بدانی / بماند بر تو نعمت جاودانی
چه ماند از لطف و احسان و نکویی؟ / حرامت باد اگر شکرش نگویی».
*منبع: صفحهی اینستاگرام جلالپور
نظر خود را بنویسید