فردای کرمان – گروه فرهنگوهنر: پنجمین نمایشگاه پژوهشی «روشنای بزرگان» مروری است بر آثار محمد هژبر ابراهیمی، هنرمند مجسمهساز و استاد پیشکسوت کرمانی که از ۳۱ اردیبهشتماه امسال در «گالری ممیز» خانه هنرمندان ایران برپا شده و تا هیجدهم خردادماه ادامه دارد. در این نمایشگاه ۲۸ مجسمه از این هنرمند به همراه دو تابلو نقاشی او در معرض دید مخاطبان قرار دارد. در حاشیهی این رویداد شعله هژبر ابراهیمی دختر استاد ابراهیمی گفته است: «بزرگترین آرزوی پدرم این است که در زمان حیاتش موزهای برای نمایش دائمی آثارش برپا شود و آثارش از گزند روزگار در امان بمانند».
به گزارش فردای کرمان، خبرگزاری ایسنا سراسری با اعلام خبر بالا به نقل از روابط عمومی انجمن هنرمندان مجسمهساز ایران، دربارهی این نمایشگاه و نقش استاد هژبر ابراهیمی در مجسمهسازی گزارش داد: هومن سلیمی یکی از اعضای هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ساز ایران میگوید:« با برپایی نمایشگاه روشنای بزرگان فرصت و امکانی فراهم میشود تا نسلهای مختلف با آثار هنرمندان تاثیرگذار پیشکسوت آشنا شوند و شرایطی برای کار پژوهشی بر روی آثار آنها فراهم شود».
او میافزاید«: ایدهی برپایی نمایشگاه روشنایی بزرگان، سالها پیش توسط سارا روحیصفت مطرح شد اما در دورههای هیات مدیره پیشین امکان برپایی این نمایشگاه فراهم نشد و نمایشگاه «روشنای بزرگان» در دوره هیات مدیره یازدهم شکل گرفت و به مرحلهی اجرا رسید. برای برپایی نمایشگاه روشنای بزرگان، پیشکسوتانی را انتخاب کردیم که سن بالا داشتند یا مدتی از آنها خبری نداشتیم. تا به امروز برای حسین قرهگوزلو و انسیه لواسانی، ابراهیم معمارزاده، حسن ارژنگ و محمد هژبر ابراهیمی این کار را انجام دادیم».
سلیمی بیان میکند: «همزمان با برپایی نمایشگاه، فیلم مستندی هم دربارهی تک تک این هنرمندان ساختهایم. امیدواریم که بزودی بتوانیم براساس راشهایی که در اختیار داریم یک فیلم بلند دربارهی پنج هنرمند مجسمهساز که نمایشگاهشان را برگزار کردیم بسازیم».
تلاشهای هژبرابراهیمی در مجسمهسازی انکارناپذیر است
او دربارهی محمد هژبر ابراهیمی تصریح میکند: «بدون اغراق هژبر ابراهیمی یکی از مهمترین مجسمهسازان ما است که با پیگیری و استمراری که در کار مجسمهسازی دارد، برای اعتلای هنر مجسمهسازی تلاش کرده است و نقش او در تربیت مجسمهسازان نسلهای بعد انکارناپذیر است».
این عضو هیات مدیره انجمن هنرمندان مجسمه ایران ادامه میدهد: «هژبر هنرمند جستوجوگر و پرکاری است و برخلاف بسیاری از هنرمندان پیشکسوت که در مجموعهی شخصیشان آثار انگشتشماری دارند و برای برپایی نمایشگاهشان باید به مجموعهداران مراجعه کنیم، آثار متعددی در مجموعه شخصیاش دارد. اتفاقا به دلیل پر تعداد بودن آثار او، هنگام برپایی نمایش در انتخاب آثار مشکل داشتیم. البته به دلیل دوری راه، امکان نمایش آثاری که ابعاد بزرگی داشتند فراهم نشد».
او دربارهی فیلم مستندی که دربارهی هژبر ابراهیمی ساخته شده، میگوید: «این فیلم از جنبههای مختلف دارای اهمیت است. هژبر ابراهیمی یکی از گنجینههای ارزشمند و زندهی تاریخ مجسمهسازی ایران است و در طول فیلم به بسیاری از سوالهای بیپاسخ ما، پاسخ داده است».
پدرم در محضر استاد صنعتی با مجسمهسازی آشنا شد
شعله هژبر ابراهیمی فرزند ایشان در معرفی پدر و این استاد پیشکسوت بیان میکند که بزرگترین آرزوی پدرش این است که در زمان حیاتش موزهای برای نمایش دائمی آثارش برپا شود و آثارش از گزند روزگار در امان بمانند.
وی میگوید: «پدرم درسال ۱۳۰۵ در پاریز متولد شده است. با مرگ پدر و ازدواج مجدد مادر، او برای ادامهی تحصیل مجبور میشود که نزد اقوامش به یزد برود. برای ادامهی تحصیل دچار مشکلاتی میشود، اما با پشتکاری که داشت، تحصیلاتش را نیمهکاره رها نکرد».
به گفتهی دختر این مجسمهساز؛ پدر او همچون بسیاری از همنسلانش، کار کردن را از سن بسیار کم شروع کرد. در ۱۱ سالگی زمانی که در یک کارگاه سنگتراشی در یزد مشغول به کار بود، بدون اجازهی صاحبکارش از سنگی که قرار بود با آن یک هاون سنگی ساخته شود، یک پیکره تراشید و همین امر موجب خشم کارفرمایش شد و او را با کتک و با چشم گریان از سنگتراشی بیرون کرد.
او میافزاید: «پدرم همان روز خیلی اتفاقی از مقابل مغازهی «مهدی چیتی» رد میشود و نقاشیهای او چنان پدرم را مقابل خود میخکوب میکند که توجه چیتی را به خود جلب میکند و زمانی که چیتی علت گریهی او را میپرسد متوجه داستان میشود و او را به کرمان میبرد و به استاد علیاکبرخان صنعتی معرفی میکند تا تحت تعلیم و حمایت او قرار گیرد».
او ادامه میدهد: «پدرم در محضر استاد صنعتی با مجسمهسازی آشنا میشود و پس از آن، استاد صنعتی که قالبگیری مجسمههایش را از روی مدل زنده انجام میداد و این شیوهی کار بسیار دشوار است را به پدرم و قهاری میسپارد. دوستی و رابطهی پدرم با علیاکبرخان صنعتی تا پایان زندگی استادش، تداوم داشت و او در ساخت پروژههای متعددی با استادش همکاری داشت».
شعله هژبرابراهیمی ادامه میدهد: «پس از مهدی چیتی و استاد صنعتی، مادرم نقش بسیار مهم و پر رنگی در زندگی پدرم دارد و اگر عشق و حمایتهای مادرم نبود، بیشک پدرم نمیتوانست زندگیاش را وقف هنر مجسمهسازی کند».
هنرمندی که از مجسمهسازی امرار معاش نکرد
او میافزاید: «در مقطعی شرط سن را برای ورود به دانشگاه را حذف میکنند و پدرم به همین واسطه در سال ۱۳۴۷ دانشجوی رشتهی مجسمهسازی دانشگاه هنرهای زیبا میشود و شاگرد اساتیدی چون هوشنگ سیحون، پرویز تناولی و ناهید سالیانی میشود. او چون سالها شاگردی استاد صنعتی را کرده بود و از نظر سن و سال از هم دورههایهایش بزرگتر بود، در قالبگیری و ساخت مجسمه به همکلاسیهایش کمک میکرد».
وی ادامه میدهد: «پدرم تا پایان دوران دانشگاه، هرگز از راه مجسمهسازی امرار معاش نکرد. او به عنوان کارمند در اداره ثبت احوال و وزارت کشور مشغول به کار بود. اما پس از پایان دورهی دانشگاه چند سالی در رشتهی مجسمهسازی در دانشگاه پردیس اصفهان تدریس کرد و در مقطعی نیز در کارگاه شخصیاش در کرمان کلاس خصوصی طراحی و نقاشی برپا کرد».
به گفتهی این بانوی مجسمهساز، پدرش هنرمند پرکار و جستوجوگری است و با وجود کهولت سن و لرزش دستانش همچنان مشغول طراحی، نقاشی و مجسمهسازی است و هرکس که به خانه و کارگاه او قدم میگذارد؛ به دلیل تعداد و تنوع کارهای او دچار حیرت میشود.
او دربارهی شیوهی کار پدر میگوید: «پدرم ابتدا طراحی میکند و بعد با خمیر روی شیشه طرحهایش را به صورت نقش برجسته اجرا میکند و چون در حال حاضر توان این را ندارد که برای کارهایش آرماتور بسازد، همزمان روی شیشه مجسمههایش را قالبگیری میکند. پدرم هر زمان که از مجسمهسازی خسته میشود نقاشی میکند».
او میافزاید: «بزرگترین آرزوی پدرم این است که در زمان حیاتش موزهای برای نمایش دائمی آثارش برپا شود و آثارش به این شیوه از گزند روزگار در امان بمانند. پدرم در کنار مجسمهها، مجموعهی بزرگی از طراحی و نقاشی دارد که در این مجموعهها در کنار مجسمههای فیگوراتیو، آثار مدرن و تفکربرانگیز متعددی نیز به چشم میخورد. افسوس که در زمانش شرایطی فراهم نشده که این آثار تاثیرگذار در قالب نمایشگاهی به نمایش گذاشته شوند».
شعله هژبر ابراهیمی ادامه میدهد: «پدرم پرترهی بسیاری از مشاهیر کرمان را با سیمان ساخته است و این پرترهها قابلیت این را دارند که در فضای شهری نصب شوند. امیدوارم در زمان حیات پدرم مسئولین امر، شرایطی را فراهم کنند تا پدرم که سهم بسزایی در تاریخ مجسمهسازی دارد بتواند قدر ببیند».
نگاهی گذرا به تلاشهای مجسمهساز کرمانی
محمد هژبر ابراهیمی یکی از مجسمهسازان پیشکسوت ایران است که از شاگردان مستقیم علیاکبرخان صنعتی به شمار میرود. در تاسیس و راهاندازی موزه هلال احمر، موزه راه آهن و ساخت مجسمههای میدان توپخانه با «صنعتی» همکاری داشته است. این مجسمهساز با این که در نهمین دههی بهار زندگیاش به سر میبرد، اما همچنان مجسمه میسازد، نقاشی میکند، و شعر میسراید.
او در نخستین سمپوزیوم مجسمهسازی کرمان نیز حضور داشت و مجسمهای فلزی به نام پرستو خلق کرد که این مجسمه نیز در کرمان نصب شده است. همچنین مجسمهی عیسی ماهانی را با فایبرگلاس و به طول ۴ متر ساختهاند که در پارک مشاهیر کرمان نصب شده است. این مجسمه آخرین مجسمهی شهری این هنرمند به شمار میرود.
تاکنون فیلمهای مستند متعددی دربارهی این هنرمند پیشکسوت ساخته شده است و پیشتر هفتهنامهی تندیس نیز ضمن انتشار ویژهنامهای برای این هنرمند نمایشگاه و نشست پژوهشی برای این هنرمند در گالری برگ برپا کرده بود. او نقش مؤثری نیز در برپایی موزهی «آثار استاد صنعتی» در میدان توپخانه تهران و همچنین موزه صنعتی کرمان داشته است.
هژبرابراهیمی فارغالتحصیل سال ۱۳۴۸ رشتهی مجسمهسازی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. از آثار برجستهی این استاد میتوان به تندیس امیرکبیر در رفسنجان، تندیس صنایع دستی در کرمان، مجسمه «هزار دستان» و «سگ لمیده» در اصفهان، تندیس «نبرد گاوها» در جزیرهی ناژوان زایندهرود اصفهان و تندیس حکیم ابوالقاسم فردوسی در دانشگاه اصفهان اشاره کرد.
برگزاری چندین نمایشگاه انفرادی و گروهی در تهران، اصفهان و رفسنجان نیز در کارنامهی پربار این هنرمند دیده میشود. /پ
نظر خود را بنویسید