فردای کرمان – محمد لطیفکار: تنها از عهدهی امثال دکتر باستانی پاریزی برمیآید و بس، که وقتی با دکتر عبدالحسین زرینکوب، رقیب دریافت «جایزهی فروغ فرخزاد» میشود، نامهای به مدیریت روزنامه اطلاعات (برگزارکنندهی جایزه) بنویسد که دکتر زرینکوب از او شایستهتر است و جایزه را به او بدهید.
این مطلب را امروز در خاطرات «دکتر جواد مجابی نویسنده، شاعر و روزنامهنگار» خواندم و لذت بردم. همین ویژگی مردان دانشی و هنرمند است که آنها را از دیگران متمایز میکند، و معمولا الگو میشوند، تا با آنها بتوانیم دنیای بهتری بسازیم.
ماجرا از این قرار است که آقای «مجابی» روزگاری که در روزنامه اطلاعات کار میکرده است، با همکاری بخش فرهنگی این روزنامه، جایزهای با عنوان «فروغ فرخزاد» راهاندازی میکند. در جریان داوریهای این جایزه، خبر به دکتر باستانی میرسد که رقابت او با «دکتر زرینکوب» برای کسب جایزهی فروغ، به مرحلهی «پنجاه، پنجاه»، رسیده است.
واکنش این مورخ و استاد دانشگاه به این «خبر»، آن است که فورا دست به کار شود و برای مدیریت روزنامه نامه بنویسد، تا رای داوران را به زیان خود بزند!
او در این نامه با اشاره به هیات داوران مینویسد: «اگر رای مدعی را ـ که خود مخلص باشم ـ لااقل به اندازهی یک رای قبول داشته باشند، از این راه دور رای خود را میدهم و تقدیم میکنم بر استحقاق قطعی استاد زرینکوب، و به جد و حقیقت میگویم که شایستگی دریافت این جایزه، تنها از آن دکتر زرینکوب است، که حق اوست. که جایی که دریاست من کیستم؟ امسال نوبت ما نیست و من این جایزه را البته قبل از دکتر زرینکوب دریافت نخواهم کرد».
این رویداد را ندیدم دکتر باستانی در جایی به آن اشاره کرده باشد، حال آنکه بهخاطر درس معرفتی و اخلاقیاش حیف است از آن غفلت کنیم، و جایی نقل نشود. بهخصوص که در این روزگار وانفسا که ما در آن هستیم، شوربختانه گاهی میشنویم که برخی از مدعیان، برای کسب جایزههایی که حقشان هم نیست، دست به چه لابیگریها و تبلیغات نادرست به سود خود که نمیزنند!
در مورد این اقدام دکتر باستانی چیزی بیشتر از این به ذهنام نمیرسد، الّا اینکه بگویم: آری «چنین کنند بزرگان»!
روح هر دو بزرگوار شاد و یادشان همواره گرامی باد.
* عکس را از اینترنت برداشتهام. نام عکاس را متاسفانه نمیدانم.
نظر خود را بنویسید