فردای کرمان - یسنا اکبری، دانشآموز پایه نهم*: عجب دنیایی شده، انسانهای این دنیا هیچگاه به هیچ صراطی مستقیم نمیشوند و به جای اینکه همیشه در حال شکرگزاری باشند دائما ناشکری میکنند.
انگار همین دیروز بود که با اعلام شیوع کرونا و شدت خطرناکی این بیماری، همه دست به دعا شده بودند و امیدشان اول به خدا و بعد به دانشمندان بود تا هرچه سریعتر راهی را برای رهایی از این تله بیابند. و حالا امروز هم که خداوند به نجواهای آنها پاسخ داده است و دانشمندان توانستند واکسنی را برای این بیماری بسازند خیلیها تغییر نظر دادند و با عقاید پوچ از این دستاورد مهم و کارساز استقبال نمیکنند.
یادم هست که در کتاب ادبیات سال قبل، داستانی را در رابطه با همین موضوع خواندم. که در زمان امیرکبیر بیماری به نام آبله شیوع پیدا کرده بود و امیر نیز دستور آبلهکوبی را برای ساکنین همهی شهرها صادر کرد.
پس از چند روز از آغاز این امر به امیر کبیر خبر دادند که مردم از روی جهل حاضر به انجام واکسینه شدن نیستند و میگویند اگه آبلهکوبی شوند جنزده میشوند و به دلیل همین جهالت در دام بیماری میافتند.
امیرکبیر نیز عصبانی شد و گفت: «وای از جهل و خرافات». و بعد با صدایی بلند به اطرافیانش گفت: «ما مسئول جهل مردم هستیم. اگر در کوچه و خیابان کتابخانهای میساختیم به این روز گرفتار نمیشدیم»
به راستی که تاریخ در حال تکرار است و ما باید از تجربیات انسانهای گذشته درس بگیریم. واکسن در زمان گذشته نیز یک امر مهم برای پیشگیری از بیماریهای متنوع بوده، پس اگر میخواهیم همه چیز مثل قبل شود باید دست از خرافات برداریم و اقدامی برای زدن واکسن بکنیم.
*دانشآموز پایه نهم مدرسه آسیه (ریحانشهر زرند)
نظر خود را بنویسید