فردای کرمان – گروه فرهنگوهنر: دکتر «جمشید روستا»، استاد تاریخ و عضو هیات علمی دانشگاه شهید باهنر کرمان، کوششهای فراوانی صرف شناخت و معرفی تاریخ کرمان کرده، و تا به حال چندین اثر دربارهی کرمان منتشر کرده که تازهترین آن کتاب «قراختاییان از آغاز تا فرجام» است.
یادداشت سیزدهم «هفتورنگ» به قلم «دکتر جمشید روستا» را، در ادامهی مجموعه یادداشتهایی که تاکنون به قلم دکتر عباس آذرانداز منتشر میکردیم، با مخاطبهای علاقهمند «فردای کرمان» به اشتراک میگذاریم. شایان ذکر است این یادداشتهای ارزشمند تاکنون در جایی منتشر نشده است.
«سلجوقیان قبيلهاى تُركنژاد بودهاند كه در زمان سلاطين غزنوى و در اواخر قرن چهارم هجرى، از آسياى ميانه به ماوراءالنهر مهاجرت كردند، چون يكى از پيشوايان ايشان، سلجوق بن دقاق بود لذا اخلافِ او را به نام وى سلجوقيان يا سلاجقه خواندهاند.» (مشکور، 1350: 72)
نوادگان سلجوق پس از شکست سپاهیان سلطان مسعود غزنوی در محل دندانقان در سال 431 ه.ق بر خراسان، مستولی شدند و به زودی حرکت خود برای فتح نواحی داخلی ایران را آغاز نمودند. طغرل بن میکائیل بن سلجوق – که در رأس سلجوقیان قرار داشت - تصمیم گرفت با تقسیم نقاط فتح شده و واگذاری فتحِ نقاط جدید به برادران و برادزادگان، اولاً تسلّط خود بر نقاط چیره شده را تثبیت کرده و ثانیاً نواحی فتح نشده را نیز به سرعت تصرّف کرده و تحت اقتدار درآورد. از همین رو بود که بنا به قولِ نویسندهی کتابِ راحه الصدور و آیه السرور «ولایت قسمت کردند و هر یکی از مقدّمان، به طرفی نامزد شد... قاوُرد، پسرِ مِهین[= بزرگ] چُغریبک به ولایت طبسین و نواحی کرمان [مأمور شد]...». (راوندی، 1363: 104) به این ترتیب فتح ایالت کرمان و نواحی اطراف آن به قاورد بن چغری بیگ واگذار گردید.
همزمان با ورود قاورد به کرمان، شاخهای از دیالمه بر این سرزمین حکومت میکردند که تحت اقتدار فرمانروایی به نام ابوکالیجار، قرار داشتند. این امیر دیلمی که مرکز حکومتش در شیراز بود؛ مردی از اهالی دیلم با نام بهرام بن لشکرستان را از طرف خود حاکم کرمان ساخته بود (افضل الدین کرمانی، 1326: 3).
با حضور ترکمانان در خدمت قاورد؛ بهرام، نایب ابوکالیجار، مصلحت را در صلح با قاورد دید و با دادن زهر به ابوکالیجار دیلمی، حکومت کرمان را تسلیم قاورد نمود. (حافظ ابرو، 1378، ج3: 23 . افضلالدین کرمانی، 1326: 4)
بدین ترتیب قاورد در پیشروی به سمت جنوب، نواحیِ طبس و کرمان را به تصرف درآورد. (بنداری،1355: 37). طبس، دژی با اهمیت و مرکز بازرگانی بر سر راهی بود که از کنار کویر بزرگ نمک عبور میکرد و خراسان را به کرمان متصل میساخت (بویل، 1380: 55). نهایتاً حکومت سلجوقیان کرمان در همان نیمهی نخست سدهی پنجم هجری قمری تأسیس گردیده و پایههای آن مستحکم شد. حکومتی که پس از ملک قاورد بن چغریبیگ نیز در میان فرزندان و نوادگان وی تداوم یافته و مدت زمانی نزدیک به یک قرن و نیم بر سرزمین کرمان و نواحی اطراف آن اقتدار داشت. (روستا، 1392: 78)
با تأملی در تاریخ ترکمانان سلجوقی میتوان دریافت که اگرچه آنان دارای پیشینهای صحراگرد بوده و بیشتر به امر دامداری اشتغال داشتند، اما تا حدودی به امر تجارت نیز آشنایی داشته و از آن برای رفع نیازهای خویش بهره میبردند. (مرسلپور، 1387: 144) برای نمونه میتوان به فروش محصولات تولیدی آنها به بازرگانان و تجّار جادهی ابریشم، اشاره نمود. به این ترتیب که آنان محصولات دامی خود را به تجّار داده و از آنان کالاهای مورد نیاز خود را اخذ می کردند. این روند پس از ورود آنان به سرزمین ایران و ایجاد دولت توسط آنها به سرعت رو به پیشرفت و تعالی نهاد و با کمک وزرا و اندیشمندان ایرانی، رشدی مضاعف یافت. (روستا، 1394: 122)
سلجوقیان، پس از سلطه بر سرزمین پهناور کرمان و نواحی اطراف آن، به مسألهی تجارت و راههای تجاری این ناحیه نیز توجه نموده و در راستای رونق آن، دست به اقداماتی زدند. این اقدامات از زمان نخستین حاکم سلجوقی کرمان یعنی ملک قاورد، آغاز گردید. وی علاوه بر اینکه بنیان یک حکومت نسبتاً قدرتمند را نهاد؛ گامهایی بلند نیز در راستای مستحکم ساختن پایههای این حکومت برداشت. وی «پادشاهى عادل، مدبّر، معمّر، مقبل و مظفر [بود]؛ رايات دولت او در عالمگشایى منصور، و آيات اقبال او در پادشاهى بر صفحات روزگار مسطور و از حذق [= مهارت] صنعت او در تأسيس مبانى جهان بانى، مُلك كرمان، یکصد و پنجاه سال در خاندان او بماند و اولاد و احفاد او همه از مكتسب او خوردند و خواب شب و آسايش روز ايشان نتيجه سهر و تعب او بود». (افضل الدین کرمانی، 4:1326)
اگرچه این آسایش، همیشگی نبود و فراز و نشیبهایی داشت و برخی سلاطین نالایق این خاندان، آرامشش را برهم میزدند، اما بیشک اقدامات مَلک قاورد سلجوقی، در سروسامان دادن به اموری همچون فتح نواحی جدید و رسیدگی به وضعیت تجاری ایالت کرمان، نقش مهمی را در اعتلای دولت سلجوقیان کرمان داشت.
ملک قاوردِ سلجوقی پس از فتح کرمان و عقب راندن دیلمیان، ابتدا در اقدامی اساسی قوم قُفص(کوچ =کوفج) را – که از گذشتههای دور در ایالت کرمان ساکن شده و امنیت کرمان را دچار نقصان ساخته بودند - به شدت در هم کوفته و با قتل بزرگان این قوم، امنیت را به راههای تجاری کرمان، به ویژه منطقهی جیرفت، بازگرداند. صاحب کتاب «بدایع الازمان فیوقایع کرمان» به شرح این موضوع پرداخته و در این باره چنین بیان میدارد: «چون [مَلک قاورد] در مملكت، قرار يافت او را فتحها و ظفرها ميسّر شد و لشكر بسيار برو جمع شد و حشم بىحد گرد آمد و ارتفاعات سردسير به ارزاق ايشان وفا نمیكرد؛ چه مایهی مال و منال كرمان از گرمسيرات است و گرمسير، در دست قوم كوفج (قفص) بود و به روزگار دراز از عجز ديلم، گردن استيلا افراشته و سينه تغلّب پيش كرده و در عدد ايشان كثرتى بود و به شوكتِ اندك، قمع ايشان ميسر نه (چه) جمله گرمسير از جارفت [= جیرفت] تا لب دريا فرو گرفته بودند و تا حدود فارس و اطراف خراسان میشدند و از دزدى و قطع طريق، مال باز ولايت خويش مىآوردند.... [ملک قاورد] به يك روز ديگر به كوه كوفجان شد و همان شب اتفاق عروسى بود و جمله اكابر و اصاغر و مِهتر و كِهتر و زن و مرد از اشراف و اراذل مجتمع و به عشرت و نشاط مشغول. سحرگاهى بر سر آن مخاذيل [= فرومایگان] افتاد و ايشان را خمارگشایى [خوش] فرمود و يك كودک را زنده نگذاشت». (همان: 8-5)
قاورد، پس از به اتمام رساندن کار قوم قفص و امن ساختن مسیر جیرفت و جبال بارز، به سبب توصیفاتی که از ثروت و بیدفاع بودن ناحیهی عُمان، از اطرافیان خود شنید، متوجه آن ناحیه شده و در پی تسخیرش برآمد: «بر رأى قاوردشاه عرضه داشتند كه ولايتى است كه آن را عمان گويند، خزانه از انواع نعمت ممتلى و عرصه آن از خصمى مانع و مقاومى مدافع فارغ و خالى، و از ساحل هرموز تا آن فُرضه [= ساحل] مسافتى نه دور، اما خطر امواج دريا در پيش است... مَلك [قاورد] چون ثباتِ كوه داشت از موج بحر نينديشيد و بدين عزم عازم آن حدود شد» (خبیصی، 1343: 10-9).
علاوه بر این، سرزمین عمان از لحاظ تجاری و اقتصادی، موقعیت ویژهای داشت و از آنجا که حاکم عمان بر مناطقی چون لحسا، قطیف و بحرین نیز حکم میراند، تصرف عمان به منزلهی دستیابی به تمامی این نواحی محسوب میشد. (خیراندیش؛ خلیفه، 79:1386)
ملک قاورد برای رسیدن به این هدف از امیر هرمز کمک گرفته و توانست به راحتی و بیهیچ مقاومتی از جانب حاکم عمان، این ناحیه را به تصرف خویش درآورده و تمام اموال و گنجینههای آن را کشف و به دارالملک کرمان منتقل نماید. وی سپس حاکم عمان را امان داد و بر مقام خویش، ابقا نمود و تنها شحنهای از جانب خود بر او گماشت: «والى عمان را شهريار بن باقيل (تافیل) گفتندى و چون بلا ناگهان و محنت ناانديشيده ديد؛ روى در پرده اختفا كشيد و مَلک [قاورد] ... خطبه و سكه ولايت بر نام خويش فرمود و مثال داد تا طلب اميرِ ولايت كنند و پيش وى آرند كه در امان خدا است و ضمان مراعات من. (بعد از تفحص) او را در تنورى باز ديدند و به خدمت مَلک آوردند. مَلک گفت اى تازيک، من به مهمانى تو آمدم از مهمان، بگريختى [اكنون] بازمیگردم و ولايت، تُراست و شحنه من اينجا در خدمت و صحبت تو ميباشد.» (افضل الدین کرمانی، 9:1326)
بدین ترتیب مَلک قاورد به تمام نواحی کرمان، لشکر کشید آن نواحی را تصرف کرد و مُلکی یکپارچه را ترتیب داد. (باستانی پاریزی، 1355: 36-35) همزمان با حکومت او قلمرو کرمان بسیار وسیع گردید و مرزهای ایالتِ کرمان در شمال تا طبس و بافق؛ در جنوب تا خلیج فارس و عمان؛ در شرق تا منطقهی مکران و بلوچستان و خاش و در غرب تا نواحیِ ایج(ایگ) و فُرگ را دربرمی گرفت. وی حتی نسبت به سلاطین بزرگ سلجوقی همچون آلب ارسلان و ملکشاه نیز اطاعتی ظاهری داشت و به طور مستقل به اداره کرمان میپرداخت. (روستا، 1398: 80-76)
او دستور داد پرچمی به شیوهی سلجوقیان با نقش تیر و کمان ساختند و بر دستورها طغرایی با نام و القاب وی ثبت کنند. (افضل الدین کرمانی، 10:1326) ملک قاورد همچنین در یکسانسازی و حفظ ثبات عیار سکههای قلمرواش تلاش و دقت بسیار نمود که بدون تردید این اقدام وی در رونق تجارت کرمان و نواحی اطراف آن نقشی غیرقابل انکار داشت. (همان: 4)
ملک قاورد به راههای تجاری نیز اهمیت داده و برای بهبود شرایط بازرگانی و کمک به مسافرین و کاروانها، در مسیرهای پر رفت و آمد، تسهیلاتی برقرار ساخت. از جمله اقدامات وی در این زمینه دستور ساخت میلهایی (مناره) در طول مسیر راههای تجاری بود. این میلها، از چند فرسنگی، دیده شده و از سردرگمی مسافران و تجّار، جلوگیری مینمود. به امر ملک قاورد، در کنار این میلها؛ آبگیر، حوض و حمامی از آجر ساخته شد تا مسافران و بازرگانان خسته از طی طریق، لحظهای درنگ کرده، خود و اسبان و شترانشان، آبی بنوشند و یا تجّار، با ورود به حمامهای ساخته شده در طول مسیر، گرد و خاک کویر را از رُخ بشویند. یکی از این راهها - که هنوز آثار بناهای قاوردی در آن مشاهده میشود - راه تجاری کرمان به سیستان است که از میان کویر عبور میکرد. به دستور ملک قاورد، در این راه از سر درّه تا فهرجِ بم که بیست و چهار فرسخ را در بر میگیرد، هر سیصد قدم، میلی به ارتفاع دو برابر قامت انسان، ساخته شد؛ به نحوی که شب از پای هر میل، میل دیگر دیده میشده است: «در راه سيستان و درّهی قاورد، در چهار فرسنگى اسفه [سنیج یا اسپی(سپه) در حوالی زاهدان امروزی] ، دربندى ساخته درى از آهن درآويخت و مرد بنشاند و از سر درّه، تا [شهرِ] فهرجِ بم كه بيست و چهار فرسخ است در هر سيصد گام، ميلى به دو قامت آدمى چنانچه در شب از پاى آن ميل، ميل ديگر میتوان ديد، بنا نهاد تا خلايق و عباداللّه در راه، تفرقه و تشويش نكنند.» (افضل الدین کرمانی، 10:1326. خبیصی، 1343: 12)
نویسندهی کتاب «سلجوقیان و غز در کرمان» نیز - که در قرن یازدهم هجری میزیسته - در سفری که از سیستان به کرمان داشته است این میلها را دیده و ساخت آنها را فوق توان بشر دانسته است: «در شهر جمادىالاول سنهی 1025 كه راقم اين صحيفه، محمد ابراهيم، ... به سيستان رفته قريب دو ماه ... بسر بُرده [سپس] متوجه مسكن و وطن بود، آثار خيرات قاوردى را به رأىالعين مشاهده نمود. اگرچه از اميال، قليلى بجا مانده ... حقا كه چيزى فوق آنچه قاورد در بيابان ایجاد نموده مقدور بشر نيست كه بعمل آورد.» (خبیصی، 1343: 12)
علاوه بر این میلها، به امر ملک قاورد، کاروانسراها، حصارها، منارهها و چاههای آب بسیاری نیز در طول مسیرهای تجاری ایالت کرمان ساخته شد: «[ملک قاورد] در سر درّه، كه ابتداى اميال از آنجاست، خانى و حوض آب و حمام از آجر ساخته و دو مناره مابين كرک و فهرج بنا كرده، يك مناره چهل گز ارتفاع و ديگرى بيست و پنج گز و در تحت هر مناره، كاروانسرا و حوض.» (افضل الدین کرمانی، 10:1326. خبیصی، 1343: 12) وی همچنین در ده فرسنگی یزد، چاهی ساخت که به چاه قاوردی مشهور بود و همواره مأموری بر آن قرار داشت. (ر.ک: خبیصی، 1343: 12)
ملک قاورد با چنین اقداماتی توانست در سرزمین کرمان ثبات و امنیتی کمنظیر ایجاد کند. به طوری که به نقلِ از افضل الدین ابوحامد کرمانی «چهار حد كرمان، چنان شد كه گرك و ميش، با هم آب خوردى ...» (افضلالدین کرمانی، 1326: 11-10. خبیصی، 1343: 13-12)
منابع و مآخذ
- افضلالدین کرمانی، ابوحامد احمد (1326). بدایع الازمان فی وقایع کرمان. فرآورده مهدی بیانی،تهران: دانشگاه تهران.
- باستانی پاریزی، محمدابراهیم(1355). وادی هفت واد، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
- بنداری اصفهانی(1355). تاریخ سلسله سلجوقی وزبده النصره و نخبه العصره. محمدحسین جلیلی، بیجا: بنیاد فرهنگ ایران.
- بویل،جی .آ.(1380). تاریخ ایران کمبریج (از آمدن سلجوقیان تا فروپاشی دولت ایلخانان.حسن انوشه، تهران: امیر کبیر، جلد پنجم.
- حافظ ابرو، ابوحامد شهابالدینعبداللهخوافی(1378). .جغرافیای حافظ ابرو. بیجا، بینا.
- خبیصی، محمد ابراهیم(1343). سلجوقیان و غز در کرمان. با مقدمه باستانی پاریزی، بیجا: صفا.
- خیراندیش، عبدالرسول؛ خلیفه، مجتبی(1386). «تجارت دریایی ایران در دوره سلجوقی،سده های 5 و 6هجری(باتأکید بر نقش بندر تیز)»، مجله علوم انسانی دانشگاه الزهرا، شماره65، (از ص 71 تا ص92).
- راوندی،محمد بن علی (1363). راحهالصدوروآیهالصدور در تاریخ آل سلجوق. تصحیح محمد اقبال، تهران: امیرکبیر،چاپ دوم.
- روستا، جمشید(1392). «تحلیلی بر چگونگی منصب وزارت سلاجقهء کرمان». مجله پژوهشهای علوم تاریخی. دوره 5. شماره 1، (از ص75 تا ص95).
- روستا، جمشید و دیگران(1398). جغرافیای تاریخی شهر کرمان در دوران میانه. تهران: نشر خاموش.
- مرسلپور،محسن(1387).تاریخ سلجوقیان کرمان.کرمان: مرکزکرمانشناسی.
- مشکور، محمدجواد.(1350). اخبار سلاجقه روم. تهران: كتابفروشي تهران.
نظر خود را بنویسید