فردایکرمان ـ محمد لطیفکار*: «ساعاتی دیگر باید با سال هزار و چهارصد، خداحافظی کنیم، و به سال و قرن نو سلام بگوییم، لبخند بزنیم، جشن بگیریم، و به دیدار طبیعت و همدیگر نائل بشویم. این یک سنت و رسم ایرانی و فارسیزبانها است. چقدر هم عزیز و دوستداشتنی است. در این ایام است که طبیعت به اوج اعتدال و زیبایی خود، میرسد.
وقتی به نوروز فکر میکنم، به یاد روزهای کودکی. و طعم شیرین آن ایام میافتم و حسرت میخورم. یادم هست با آمدن نوروز، که مدرسهها تعطیل میشد، و دیگر از مشق شب، و درس فردا خبری نبود، به اتفاق دوستان یا خانواده، راهی دشت و صحرا میشدیم. حالا که به آن روزها فکر میکنم، میبینم نوروز با این خوشیهایش در ذهن ما جاودانه شده است.
اگرچه من هم مثل بسیاری دیگر، به این میاندیشم که نوروز سالهای قبل، و قبلتر، زیباتر و دلنوازتر بودند. اما این را هم خوب میدانم که نوروز با همهی جذابیتهایش یک زمان مقدس و جادویی نیست، بلکه نقطهی پایان ماجراهایی است که در گذشته رقم خورده و یا شروع اتفاقاتی است که مدام باید پیش رو داشته باشیم.
چیزی که هماکنون به آن فکر میکنم، نوروزی است که به زودی از راه میرسد. دلم میخواهد هرچه زودتر، قرن گذشته را که پر از جنگ و خشونت و انواع بیچارگی انسان بود را، پشتسر بگذاریم، و از ماجراهای خانمانسوزش دورتر بشویم.
دوست دارم بشر به همین زودی، با بلای مرگبار کرونا، که در دو سال و نیم گذشته مرگ میلیونها انسان را رقم زد، و همهی زندگیهای انسانی و فرهنگی را تحت تاثیر خود قرار داد، برای همیشه خداحافظی کند؛ کما اینکه در هفتههای اخیر، بهطور مکرر داریم سخن از پایان کرونا را هم میشنویم. و چقدر خوب میشود اگر در یکی از همین روزهای پیش رو، بار دیگر، سند برجام امضا شود، تا پردهی تحریمها کنار رود و جامعهی ما از زیر سایهی شوم جنگ و نفرت دههها بیرون بیاید.
همچنین، امیدوارم شعلههای جنگ وحشتناک روسیه علیه اوکراین، بهزودی فروکش کند، و شیشهی عمر این تهدید عجیب در آستانهی سال نو، که ممکن است بهمرور به یک جنگ ناخواستهی منطقهای یا جهانی تبدیل بشود، هم بشکند.
زمانی که بچه بودیم بهخاطر تعطیلی نوروز، درس و مشق نداشتیم، و همین کافی بود تا خیلی راحت به یک شادی بزرگ برسیم، اما حالا چی، میتوانیم؟ یقین دارم، آن زمان درک درستی از بیماریهای اپیدمیک نداشتیم؛ اما حالا چی، داریم؟!
شاید برای همین است که همواره نوروز نزد بچهها یک معنای ویژهتر دارد و برای بزرگترها، هم یک مفهوم دیگر در بر دارد. دلم میخواهد نوروز به شرایط و ویژگیهای دورهی تاریخی و باستانیاش برگردد. بار دیگر، شادی بیاید و بر همهی آحاد جامعه ببارد، بزرگ و کوچک نشناسد، جنسیت، نژاد، مذهب، رنگ، و مرز برایش تفاوتی نکند، و همه را درزیر لوای ملت در نوردد. این شادی البته به مثابه یک همای نیکبختی میتواند بر بام خانههای همهی مردم جهان بنشیند، و زندگی ما را از این رو به آن رو برگرداند.
و اما بعد؛ به حکم ادب و حقشناسی جا دارد یاد کنم از روانشاد حاج سیدمهدی نعمتاللهزاده ماهانی موسس و بنیانگذار هفتهنامه استقامت که تا زنده بود، عاشق مطبوعات و به ویژه استقامت باقی ماند. روحش شاد و یادش گرامی باد.
همچنین از یاران همراهم مهدی محبیکرمانی، سیدنظامالدین نعمتاللهزاده و مجموعهی خانوادهی بزرگ نعمتاللهزاده سپاسگزارم که به من در ادامهی این راه دشوار دلگرمی میدهند.
از فرهیختگان ارجمند آقای سیدمحمدعلی گلابزاده، محسن جلالپور، دکتر عباس آذرانداز، دکتر جمشید روستا، دکتر عباس تقیزاده و سایر عزیزانی ارجمندی که با ارسال یادداشتهای ارزشمند خود، مجموعهی کوچک ما را یاری میدهن، قدرانی کنم.
از همکاران ارجمندم در همهی بخشهای اداری، تحریریه، چاپ و توزیع به ویژه دبیر تحریریه خانم اسماپورزنگیآبادی، دبیر بخش اقتصاد خانم پروین میرزاحسینی، طراحان گرافیک آقای معین فروزنده و خانم الهام زند وثوق، امور دفتری و بازرگانی خانم زهرا محمدی و امور حسابداری خانم فخری پورنامداری سپاسگزارم. در بخش لیتوگرافی و چاپ از مجموعهی چاپ مهدوی و در بخش توزیع از آقای صانعی که همواره با استقامت همراه هستند، بسیار سپاسگزارم. نیکبختی و شادی مدام برای همه آرزومندم. نوروزتان پیروز باد و سال بهتری پیشرو داشته باشیم».
*مدیرمسئول و سردبیر فردایکرمان، سردبیر استقامت
نظر خود را بنویسید