فردایکرمان - گروه جامعه: دکتر عباس تقیزاده، با انتشار متنی، رسماً، پایان مسئولیت خود در روابط عمومی استانداری کرمان را اعلام کرد.
تقیزاده که دکترای ارتباطات دارد، در دوران استانداری دکتر فدایی و دکتر زینیوند، مدیرکل روابط عمومی استانداری بود و به اذعان بسیاری، توانست با برقراری پیوند بین عرصۀ دانش و حوزۀ اجرا، فصل تازهای از روابط ِ عمومی را در استانداری کرمان رقم بزند و نام خود را در فهرستِ کوتاه مدیران موفق در این حوزه ماندگار کند.
فردایکرمان با قدردانی از همۀ تلاشهای وی، متن یادداشت خداحافظی دکتر تقیزاده را بازنشر میدهد که در ادامه میخوانید.
روابط عمومی پس از روابط عمومی
با لطف خداوند متعال؛ اعتماد و بردباری استانداران بزرگوار کرمان آقایان دکتر محمدجواد فدائی و دکتر علی زینیوند، مسئولیت روابط عمومی استانداری کرمان با همکاری روسای وقت دانشگاه تحصیلات تکمیلی صنعتی و فناوری پیشرفته به اینجانب محول گردید.
هر آغازی را پایانی است و امروز این مسئولیت با خاتمۀ ماموریت به پایان رسید (ماموریتم آخر سال ۱۴۰۰ تمام شد و این مدت به دستور دکتر زینیوند همکاری داشتم).
دورانی که از لحظهلحظهاش و بیش از همه از دکتر فدائی و دکتر زینیوند که حق استادی بر گردنم دارند آموختم.
دانستم که هزاران نکتۀ باریکتر از مو هست که در هیچ مدرسه، دانشگاه، آموزشگاه و سمیناری به تو نمیآموزند. در چنین محیطهایی تازه میفهمیم که روابط عمومی آن هم از نوع دولتی، اصول نانوشته، ناخوانده، ندیده و نشنیده فراوانی دارد. در کنار آموزشهای رسمی باید در بوتۀ عمل نیز ورزیده شد، تحمل و صبوری بالایی داشت و یک مبارز ارتباطگر بود تا آنچه را که آموختهای به درستی به کارگیری و اصول حرفهای و اخلاقی را پاس بداری و آن را استحکام بخشی.
روابط عمومی استانداری گاه چنان مرا به خود مشغول و در آن غرق کرد که ارتباطم با جهان پیرامون قطع شد. از خانوادهام، استادانم، نزدیکانم، دوستانم، همکارانم و حتی مخاطبان روابط عمومی دورم کرد. این کمرسایی ارتباطی با واقعیت، بدترین آسیب را به عملکرد روابط عمومی میزند. غرق شدن در برکهای که تصور میکنی دریا و اقیانوس است ولی با انسداد ارتباطی به قطره تبدیل میشود.
بیش از همه از همسر و فرزندانم؛ پدر بزرگوارم و مادر به آسمان سفر کردهام بهعنوان عزیزترینِ عزیزانم، تشکر میکنم که صبورانه شرایط شغلیام را تحمل کردند و هرگز نخواهم توانست قطرهای از گذشت و مهرورزی آنها را جبران کنم.
اما وقتی این سختیها را با تاثیری که میتوانیم در این موقعیت بگذاریم مقایسه میکنم قدری احساس رضایت دارم نه آنجا که خبر، کلیپ و گزارشی منتشر کردیم یا نظرسنجی و پژوهشی انجام و سمینار و جلسه برگزار کردیم؛ آنجا احساس رضایت میکنم که امیدی حتی کمترین آن را در دل کسانی نشاندیم که با هزاران امید، سراغ استاندار و استانداری آمدند و ناامید نرفتند که روابط عمومی بدون توانش ارتباطی، فاقد حیات است. و بزرگترین و سختترین رنج، همان ناتوانی در گشودن گرهی از مشکلات مردمی بود که نجیبانه و عزتمند و به تعبیر رساتر، کریمانه در واکنش به کمکاری ما، با گذشت و مهرورزی پاسخ دادند، گذشت کردند و بخشیدند.
به قول دکتر محمدجواد فدائی که به حکم ادب، دستشان را میبوسم، اگر کاری هم نمیتوانید برای مردم بکنید به حرفشان گوش دهید و شرایط و دلایل قانونی و دقیقِ انجام نشدن درخواست را توضیح دهید. (ممکن است عین کلمات را ننوشته باشم، سعی کردم منظورشان را بیاورم).
اینجا مجال و جای بیان عملکرد نیست که اگر کاری هم کرده باشم حاصل همکاری تیمی در روابط عمومی، اختیارات تفویض شدۀ استانداران، پشتیبانیهای مشاوران وقت وزیر کشور و مسئولان وقت روابط عمومیهای وزارت کشور، همراهی صمیمانه خبرنگاران و مدیران رسانهها، خانههای مطبوعات شمال و جنوب، صداوسیما، شوراهای هماهنگی روابط عمومی، اطلاعرسانی و تبلیغات اسلامی، انجمن روابط عمومی، استادان و پژوهشگران و حمایتهای معاونان و مدیران ستادی، فرمانداران و بخشداران و به عبارت کاملتر خانوادۀ بزرگ استانداری، مدیران دستگاههای اجرایی و مدیران روابطعمومیها بود.
وجود همکاران توانمند در روابط عمومی مهمترین تاثیر را در سرعت عمل، تنوع تولیدات و ایفای نقش صحیح روابط عمومی داشت و کاستیها و اشتباهات متوجه اینجانب است.
در این مدت تلاش شد تعاملات رسانهای مطلوبی داشته باشیم ولی در عمل نتوانستیم پاسخگوی همۀ انتظارات بهویژه مطبوعات باشیم گرچه تغییرات در فضای رسانهای و ذائقۀ مخاطبان یک واقعیت غیرقابل انکار است.
مسئولان روابط عمومی فرمانداریها نیز گلایههایی داشتند که بسیاری از آنها دقیق و منطقی است و امید میرود جایگاه شغلی روابط عمومی در سطوح مختلف در استانداریها، فرمانداری و بخشداریها ارتقا یابد.
کم و بیش نیز انتقاداتی از جانب معاونان استاندار و مدیران ستادی مطرح میشد که مسیر مرتفع شدن بیشتر آنها نیز به اصلاح ساختار روابط عمومی در استانداریها نیاز دارد.
گروه جدی منتقدان را برخی از همشهریانم تشکیل میدهند. آنها که وقتی وضعیت نه چندان مطلوب بخش شهداد را میبینند معتقد هستند برای شهداد کار خاصی نکردم و نمایندۀ شایستهای برای آنها نبودم. امیدوارم کوتاهیهای فرزندشان را ببخشایند.
از همۀ بزرگواران و بهویژه خبرنگاران و همکارانم در روابط عمومی طلب گذشت و حلالیت دارم و از آنها ملتمسانه میخواهم حقیر را عفو نمایند که گاهی رفتار مناسبی با آنها نداشتم، آزردهخاطر شدند و تحمل کردند.
منصفانه اما باید گفت آنچه در این مدت ارائه شد گوشهای از فعالیتهای انجامشدۀ مجموعۀ استانداری کرمان، دکتر فدائی و دکتر زینیوند بود و بیان همه ممکن نگشت.
و باز منصفانه باید اعتراف کرد که در موقعیتهای مختلف ازجمله بحرانها و مدیریت آنها نتوانستیم فعالیتها و تدابیر استانداران کرمان را به درستی منعکس کنیم.
به راستی که هیچ تصویر، خبر و گزارشی نمیتواند آنچه را که دکتر زینیوند بهخصوص در زمینۀ حضور در بین مردم و گرهگشایی از مشکلات آنها انجام داد، انعکاس دهد. او استاندار در همه جا حاضر بود از واژههای کلیشهای برای زیست مردمی او استفاده نمیکنم. این را باید از زبان مردم و با گونهگون لهجۀ آنها در گستردۀ استان؛ از جمله در روستاها، شهرها، عمق معدن، در خانههای سیلزده، مزرعههای سرمازده، از زبان نخبگان، کارگران، دانشگاهیان، فرهنگیان، سرمایهگذاران، جوانان، ورزشکاران، سمنها و همصحبتی با خانوادۀ شهدا و ایثارگران شنید.
انتصاب دکتر محمدمهدی فداکار داورانی به سمت استاندار کرمان را تبریک عرض میکنم و از درگاه خداوند عزیز برای ایشان سلامتی و سربلندی مسئلت دارم.
در کنار زینیوند بودن هم بدون چالش نبود که روابط عمومی در ذات خود با چالش همراه است.
دکتر علی زینیوند یک ارتباطگر قوی، سیاستگذار و گفتمانساز است. روابط عمومی استانداری به سیاستگذار ارتباطی و نه مصرفکنندۀ سیاست ارتقا یافت و کار کردن با چنین استانداری برایم روابط عمومی پس از روابط عمومی بود.
عباس تقیزاده
شنبه 17 اردیبهشت 1401
نظر خود را بنویسید