فردایکرمان ـ محسن جلالپور: «مرحوم جلیل رشیدفرخی مردی جدی و بسیار جذاب بود. به قاعدۀ دانش اقتصاد، هیچ وقت عرضۀ لبخندش را زیاد نمیکرد که ارزشاش را کم کند. از آن مهمتر همواره امید داشت و هیچوقت خسته نمیشد. همیشه میگفت آدمهای ناامید هیچ وقت موفق نمیشوند و راست میگفت؛ احتمال موفقیت آدمهای مثبتاندیش خیلی بیشتر از آنهاست که همیشه میگویند: «من میدونم دیگه کارمون تمومه».
اما جلیل رشید فرخی کیست؟
او در مهرماه 1314 در کرمان متولد شد. ابتدا در مدرسه «سیروس» در خیابان «زریسف» درس خواند، بعد به مدرسه «ایرانشهر» رفت و شاگردی «آمیرزا برزو آمیغی» را کرد. «برزو آمیغی»، معروف به «میرزا برزو»، مدیر معروف دبیرستان «ایرانشهر» بود که شاگردان زیادی تربیت کرد و به گمانم اواخر دهۀ 40 درگذشت.
آمیرزا برزو آمیغی که علاقۀ زیادی به ورزش داشت، دانشآموزان را هم به ورزش تشویق میکرد. به لطف این توجه، تیم فوتبالِ مدرسۀ ایرانشهر هرسال در مسابقات مدارس اول میشد. جلیل رشیدفرخی و عباس حجری عضو این تیم بودند. عباس حجری آن روزها برای خودش نابغهای بود که از مدرسه ایرانشهر به تیم شاهین پیوست و در تیم ملی هم گلزنی کرد. ظاهرا عباس حجری اولین هتتریک تاریخ تیم ملی فوتبال را در سال 1338 در بازی با پاکستان به نام خود ثبت کرده است.
به نقل از کتاب «پیشگامان توسعه کرمان»، مرحوم رشیدفرخی دربارۀ میزان علاقۀ مرحوم حجری به فوتبال گفته: «عباس حجری، حتی کفش مناسب فوتبال نداشت؛ اما شیفتۀ فوتبال بود. توپی را با استفاده از مقداری پارچه و سوزن جوالدوز میدوخت. صبح، از خانه، با توپبازی میکرد تا به مدرسه میرسید. توپ را کناری میگذاشت و به کلاس میرفت؛ و دوباره ظهر در راه خانه، با توپبازی میکرد».
رشیدفرخی با چنین پیشینهای راه فوتبال را ادامه نداد، اما بعدها یکی از کارآفرینان مطرح کرمان شد. زمانیکه به عنوان منشی در دفتر پدر کار میکرد، کسب و کار را هم آغاز کرد. سفارش قالی میداد و در کار خرید و فروش بود. اطرافیانش اهل ریسک نبودند؛ اما مرحوم جلیل از همان ابتدا ترسی در دل نداشت. آن روزها قالیبافی در دهات کرمان متمرکز بود و فرش علاوه بر کرمان در «کوهپایه»، «راور»، «شاهرخآباد» و نزدیک «اختیارآباد» هم بافته میشد. او به بافندهها مراجعه میکرد؛ فرشهای آنها را چه تمام نشده و روی دار بودند، و چه بافتهشده و آماده؛ میخرید.
او رفتهرفته دارهای قالی خودش را برپا کرد. از خرید و رنگرزی ریس، تهیه و انتخاب نقشه، انتخاب بافنده و نظارت بر بافت تا روکارگیری زیر نظر خودش بود. کار به جایی رسید که همراه برادرش جمعاً پنج هزار بافنده روی 2500 دار قالی برایشان کار میکردند. تا سال 1357 در این کسب و کار بود، اما کم کم به دامداری و کشاورزی گرایش بیشتری پیدا کرد.
بعد از انقلاب کسب و کار فرش تا مدتها از رونق افتاد و فرشهای «رشیدفرخی» که طالب زیادی هم داشت برای همیشه به محاق رفت. اما عجیب بود که جلیلخان رشیدفرخی در کشاورزی هم موفق بود و کار به جایی رسید که زمانی بالاترین سطح تولید محصولات کشاورزی در کرمان متعلق به ایشان بود. جالبتر اینکه ایشان در دامداری هم به اوج موفقیت رسید. زمانی که مردم کرمان از نظر لبنیات در مضیقه بودند، دامداری بزرگی احداث کرد که هنوز هم نمونهاش در کرمان احداث نشده است. در میانههای دهه 40 روزانه پنجاهتن شیر تولید میکرد که برای تأمین نیاز دویست هزار نفر کافی بود. دامداری رشید فرخی با شش هزار رأس گاو به قدری بزرگ بود که شیر استان کرمان و استانهای همجوار را هم تأمین میکرد.
در کنار این همه کار و دغدغه، مرحوم رشیدفرخی از فعالیتهای اجتماعی هم غافل نبود. مدتی عضو انجمن شهر کرمان بود، و مدتی هم سکان ریاست این انجمن را بر عهده گرفت.
منطقه نمونه گردشگری رشید فرخی که در جاده کوهپایه قرار دارد، یادگار مرحوم رشیدفرخی برای نسلهای آینده است. این منطقه در کنار مراکز رفاهی، رستورانها و مراکز تفریحی، زمینۀ انجام انواع ورزشهایی مانند راهپیمایی، تیراندازی، فوتبال و سوارکاری را برای استفادۀ عموم فراهم کرده است. افسوس که عمرش قد نداد تا این مجموعه را افتتاح کند و از رونق آن لذت ببرد. مرحوم رشید فرخی که مردی بزرگ و پرتلاش و نوآور بود، در 30 خرداد 1397 دار فانی را وداع گفت.
شخصا برای خانواده بزرگ رشیدفرخی احترام زیادی قائلم؛ بهخصوص برای دوست عزیزم «محسنآقا» که سالهای طولانی با هم در ارتباط مداوم هستیم و فراز و فرودهای زیادی دیدهایم». / الف
نظر خود را بنویسید