اسما پورزنگیآبادی ـ ساخت مراکز تجاری بزرگ در قالب سیتیسنتر، روی دامن بازار تاریخی کرمان که یکی از ارزشمندترین میراث تاریخی ایران بهشمار میرود، سالیان درازی است که محلی برای مجادلهی طرفداران و مخالفان بوده؛ هرچند این مجادلات هیچگاه به یک جریان برای اثرگذاری اساسی در حوزهی بافت تاریخی شهر کرمان تبدیل نشده اما هیچ زمان هم نبوده که صدای مخالفان کاملا خاموش شده باشد؛ همانطور که بولدوزرها و ماشینآلات ساختمانی در این پروژهها هیچگاه خاموش نشده. هر دو کار خود را پیش میبرند و اینکه در جریان این پروژهها، «چه میدهیم و چه میگیریم» پرسشی است که هنوز کسی به آن پاسخ روشنی نداده است.
مدتی پیش، علی بهرامی، نایب رئیس شورای شهر کرمان گفت که باید پروژههای ضدمیراثی در شهر متوقف شوند. این اظهارنظر کافی بود تا بار دیگر مخالفان سیتیسنترها آرزوی چندین سالهی خود را تکرار کنند؛ سایهی این پروژهها را از سر بازار کرمان کم کنید! اگرچه پس از آن، رئیس شورای شهر با استناد به مجوزها و قراردادهای قانونی توقف هیچ پروژهای را ممکن ندانست اما، در یکی از نشستهای خانهگفتمان شهر کرمان؛ کورش افضلی، رئیس خانه علیه این سیتیسنترها بهعنوان پروژههایی ضدمیراثی حرف زد و بهصراحت گفت که سیتیسنتر وکیل، آمده که بازار را کنار بگذارد.
اکنون، حمید جلالینژاد؛ کارشناس ارشد معماری (فارغالتحصیل دانشگاه یزد) و مدیرعامل مهندسین مشاور عرصهنگار کارشناس دیگری است که به این دیالوگ وارد میشود. او موافق سیتیسنترسازی نیست اما از کار افتادن بازار کرمان را مربوط به زمانی پیش از ساخت این مراکز میداند و در اینباره توضیحاتی میدهد. ضمن اینکه عملکرد دانشگاه دربارهی بافت تاریخی شهر کرمان را بهچالش میکشد و برای خانهگفتمان شهر هم پیشنهاداتی دارد.
مروری بر تحولات تاریخی شهر کرمان
در این گفتوگو، جلالینژاد ابتدا مرور کوتاهی بر گذشتهی شهر دارد و میگوید: «وقتی دورههای مختلف تاریخی شهر کرمان را مرور میکنیم، درمییابیم که بازارسازی یکی از وجوه همیشگی و جداییناپذیر این شهر بوده است و در هیچ دورهای بازار را حذف نکردهاند».
وی دلیل آن را موقعیت سوقالجیشی این شهر و قرارگیری کرمان بر سر راه ادویه میداند و در اهمیت این نقش توضیح میدهد: «در زمان صفویه وقتی ریال ایران معادل 50 مارک آلمان بوده، میبینیم شهر کرمان یکی از منابع تولید فرهنگی بوده و یا در دورهی قاجار که انگلیسیها در ایران قدرت میگیرند؛ شهر کرمان چنان از لحاظ اقتصادی اهمیت داشته که حتی شاهد تاسیس کنسولگری انگلیس (کمپانی هند شرقی) در کرمان هستیم و همین اهمیت یکی از عوامل مهم شکلگیری کانال سوئز توسط فرانسویها در دستیابی به هند و تسلط انگلیسیها بر آن و در ادامه، جدایی افغانستان از ایران و محور کرمان – سیستان – هند که یک محور فرهنگی و روزگاری رقیب سفال چین بود و ردای خلیفه در بم بافته میشد از این محور رخت بربندد».
وی ادامه میدهد: «اما از یک مقطعی به بعد، خیابانسازی در شهر رونق میگیرد و خیابانی مثل شریعتی به رقیب بازار تبدیل میشود. در ادامهی این روند، مرکز شهر جابهجا میشود؛ از این به بعد، میدان ارگ دیگر مرکز نیست و در میدان گنجعلیخان هم تنها چند فعالیت محدود باقی میماند. فراموش نکنیم همیشه کرمان در دورههای تاریخی تاثیر گذار در سبکهای معماری بوده و به نوعی نوآوری داشته است. آثار بهجا مانده از دوران سلجوقی، صفوی و حتی قاجار که شهرسازی و معماری سبک تهران که در کل ایران موفقیت آنچنانی نداشته، در کرمان خیلی خوب مانند یک نگینی در بافت تاریخی مینشیند. این سیر تحول در دورهی پهلوی ادامه مییابد تا اینکه اوایل انقلاب شاهد مهاجرت جدید مردم به این شهر هم هستیم و همزمان، مهاجرت از بافت قدیم به سمت غرب شهر نیز آغاز میشود؛ در نتیجهی همهی این تحولات، شهر کرمان، مرکزیت خود را کاملا از دست میدهد و دیگر میدان ارگ محل فعالیت جمعی نیست و شهر بدون مرکز میشود».
جلالینژاد سپس میگوید: «سال 85 که ما طرح بازار بزرگ را آماده میکردیم کاملا مشخص بود بازار دارد تخلیه میشود و فعالیتهای سابق، یا در حال از بین رفتن بود و یا کلا از بین رفته بود؛ مثلا بازار مسگری رو به خاموشی میرفت و بازارهایی مانند کلاهمالی و کفاشی تعطیل و تبدیل به طلا فروشی شده و بازار قلعه محمود کاملا تعطیل شده بود».
وی اظهار میکند: «به باور بنده، عامل تخریب بازار این بود که کسی برای نظام تولید این بازار دلسوزی نکرد و روی این مشاغل و حرفهها و صنایع که نظام تولید بازار را تشکیل میدادند سرمایهگذاری نشد. چرا مسگری تعطیل شد و فرش کرمان هم دیگر آن فرشی نشد که تا موزه متروپولیتن آمریکا رفت؟».
او ادامه میدهد: «چیزی که امروز از این نظام پر رونق باقی مانده؛ یک بازار ادویه و عطاری است؛ عشایرانی که در حد خانوار و ایشوم (نه در حد طایفه و ایل) هنوز تختهقاپو نشدهاند محصولاتی را به این بازار میآورند. بیشتر راستههای ما اما به طلافروشی تبدیل شده است».
سیتیسنترسازی و حفظ مرکزیت شهر
جلالینژاد سپس دربارهی احداث سیتیسنترهای مجاور بازار با یادآوری جابهجایی و از دست رفتن مرکزیت شهر، توضیح میدهد: «من فکر میکنم یکی از دلایلی که در طرح جامع، دو لکهی بزرگ تجاری در محدودهی بازار دیده شد، نظر به احیای همین نقش مرکزیت است که از دست رفته. اگرچه در طرح بهخطا رفتهاند». وی میگوید: «البته در گذشته گود خشت مالها کاربری فرهنگی داشت و طرح مجتمع فرهنگی توسط یکی از معماران بزرگ کشور (دکتر فرهاد احمدی) طراحی شده بود و بهدلیل نبود سرمایه گذار در بخش فرهنگی اجرا نشد. من جای کسی که در طرح چنین کاربری (تجاری) دیده نیستم ولی فکر میکنم هدف وی جلوگیری از تغییر مرکز تاریخی شهر بوده است چرا که در این مقطع از تاریخ کرمان، بستههای سرمایهگذاری با توجه به قیمت زمین و درآمدزایی، توجیه در جذب سرمایهگذار دارند».
وی ادامه میدهد: «واقعیتی که نباید فراموش کنیم این است که مشاوران، اساتید و الگوهای فکری ما هم، طی دهههای اخیر، به دنبال طرح پرسش و سپس یافتن پاسخ به آن و تولید فکر نبودهاند بلکه اغلب پیرو مطالبات مردم تولید فکر داشتهاند».
وی معتقد است بدین روش، خواستند جمعیت را به مرکز شهر که داشت تخلیه میشد، برگردانند اما جمعیتی ناهمگن و نامانوس با زندگی در بافت تاریخی که در نیازهای اولیه و ثانویه سیر میکنند و از این جمعیت نمیتوان انتظار خود یابی و نگاه به هویت داشت.
او میافزاید: «ضمن اینکه کالبد بازار قدیم پاسخگوی یکسری واحدهای تجاری مثل شهربازی یا موبایلفروشی نیست و شاید بهتر دیدند چنین نقشی را به واحدهای جدید در سیتی سنترها بدهند. از طرفی، وقتی جذب سرمایهگذار صورت گرفت، افراد، هنگام انتخاب مکان سرمایهگذاری، بهدلیل اینکه زودتر به بازگشت سرمایه برسند کنار بازار بزرگ را انتخاب کردند. نگاهی که سرمایهگذار امروز به شهر ما دارد شبیه نگاه سردار نصرت یا گنجعلیخان نیست که کارآفرینی کرده و شغل و نظام تولید را احیا کنند و در کنار آن، بازار که بر اساس نظام تولید بود احیا شود».
وی با بیان اینکه بازارسازی امروزکرمان، یک بازار مصرفی است، اظهار میکند: «چه سیتیسنترها کنار بازار باشند چه نباشند؛ همین اثر را بر بازار دارند چون نظام اقتصادی و اجتماعی سابق در بازار از بین رفته و دیگر راسته بازار و نظام صنفیای که مبتنی بر اخلاق و منش و مراودات خاصی بود از این بازار رخت بربسته است».
جلالینژاد در پاسخ به این پرسش که آیا منظورتان این است بازار کرمان با از بین رفتن نظام حاکم بر آن از بین رفته و این سیتیسنترها بر نابودی آن تاثیر نداشتند؟ تصریح میکند: «خیر. نه که سیتیسنترها تاثیر نداشته باشند اما میتوانند تاثیر مثبت هم داشته باشند. من معتقدم وقتی دربارهی نابودی بازار کرمان صحبت میکنیم باید توجه کنیم که هویت این بازار، قبل از ساخت سیتیسنترها در حال از بین رفتن بوده، چون روح آن از دست رفته است. اصلا فرض کنید امروز تصمیم بگیرند این سیتیسنترها ساخته نشود؛ آیا بازار احیا میشود؟ پاسخ من منفی است چرا که ما فعالیتهایی که نظام تولید بازار را شکل میداد احیا نکردهایم. حدود 80 شغل فراموش شده در بازار کرمان داریم؛ محققان و مدرسان ما و کسانی که دنبال گفتمان سطحی هستند باید بهدنبال این مسائل بروند و عامل مخل را ریشهیابی کنند. پرسشها هم مشخص است: چرا بازار متروکه شده؟ چرا بازاریان قدیمی دیگر نیستند؟ آیا آنها با ساخت سیتیسنترها بازار را ترک کردند یا قبل از آن رفتهاند؟ چرا ما نتوانستیم بافت تاریخی کرمان را احیا کنیم؟».
بیاعتنایی شهرسازان به هویت مکانها
مدیرعامل شرکت مهندسین مشاور عرصهنگار ادامه میدهد: «آمدیم یک الگوی ساختوساز در بافت تاریخی مشخص کردیم که مثلا ساختمان بیش از یک یا دو طبقه نباشد. حالا مثلا در محدودهی فتحعلیشاهی، شما ساختمان دو طبقه نمیبینید اما بافت کاملا مغشوش است و انگار در محلههای حاشیهی شهر قدم میزنید. چون هویت ندارد و در این مراکز حس مکان وجود ندارد. متاسفانه شهرسازان ما وقتی میخواهند خطوط طرحها را بکشند به هویت و اثرات روانی طرح و ناخودآگاه جمعی توجه نمیکنند و امروز هم، متاسفانه مباحثی که در این حوزه مطرح میشود سطحی است و کارشناسی به آن نمیپردازند».
وی میگوید: «اینکه از بدیهیات است اگر بخواهید بافت تاریخی را احیا کنید ابتدا باید جامعه را همدل کنید. کاری که در یزد از دههی هفتاد شکل گرفت و چنان به بافت تاریخی ارزش و اهمیت دادند که دانشگاه را آنجا شکل دادند».
جلالینژاد میافزاید: «اما در کرمان چه شد؟ وقتی به دانشگاه تعدادی از خانههای تاریخی پیشنهاد شد به خاطر بحث زلزله و عدم پایداری خانههای تاریخی در جایی که فضای آن نمیتواند موضوع علم معماری و شهرسازی گذشتگان ما باشد؛ دانشکدههای معماری و شهرسازی شکل گرفت. یزد اما چه کرد؟ دانشگاه را در خود بافت تاریخی نگاه داشت و امروز کارگاه تولید خشت ضدزلزله هم دارد».
وی میگوید: «ما وقتی روی طرح بازار بزرگ کار میکردیم حدود 250 الحاقیه را شناسایی کردیم. ستون زیر سردر چارسوق را تراشیدند و مغازه درست کردند. نتیجه را هم امروز میبینیم! پس ببینید؛ تفاوت نگاه جامعه هم خیلی تاثیرگذار بوده است».
حفظ مرکز شهر؛ حُسن سیتیسنتر
او در ادامه، در پاسخ به این پرسش که آیا ساخت این سیتیسنترها تخلیهی بازار را تشدید نمیکند؟ میگوید: «سیتیسنتر میتواند به تخلیهی بازار کمک کند اما مثلا راستهی طلافروشان را تخلیه میکند. آیا میتواند بازار مسگرها، کلاهمالها و یا کفاشها را تخلیه کند؟ خیر. هویت بازار را نمیتواند تغییر دهد. ضمن اینکه این پروژهها در پاسخ به یکسری مطالبات هم بوده و با تمام معایب، حداقل یک حُسن دارد آن هم این است که مرکز شهر را نگه میدارد ولی همین سیتیسنتر گود خشتمالها اگر ابتدای هفتباغ ساخته میشد مرکز جدید شهر در آنجا شکل میگرفت».
او میافزاید: «این هم از ایرادات متفکرین خود ماست که یک بستهی سرمایهگذاری درستی انتخاب نکردیم و نتوانستیم در این شهر، فرهنگ را به درآمد تبدیل کنیم. ما در این شهر، هنوز یک بسته و سیاستگذاری سرمایهگذاری درست در بخش بافت تاریخی نداریم».
فواید سیتیسنتر وکیل
جلالینژاد که در پروژهی سیتیسنتر وکیل نیز همکاری داشته، در گفتوگوی خود به این پروژه نیز اشاره و اظهار میکند: «سرمایهگذار این پروژه، بومی نبود و این، کار آسانی نیست که یک سرمایهگذار غیربومی را برای حفظ هویت و اصالتها قانع کنیم و نهایت میتوانیم طرحی که ارایه میشود را تعدیل کنیم. دربارهی ارتفاع این سیتیسنتر نگرانی زیادی وجود داشته و دارد. واقعیت اما این است که شما پیش از تخریب مغازههای جلوی کاروانسرای وکیل، هرگز نمیتوانستید بادگیرهای کاروانسرا را از داخل خیابان ببینید. چون ویژگی معماری ایران این وضعیت را ایجاب میکرد. سایتی که برای طراحی مجتمع تجاری وکیل در نظر گرفته شده بود، زمینی بود که از بافت تاریخی جدا شده و با تعریض کوچههای حاشیهی آن که به بازار منتهی میشد عملا سوارهرو بود؛ کوچه هایی با عرض پنج متر که به 10 متر و بیشتر تبدیل شدند».
وی ادامه میدهد: «ایدهی اولیه طرح هم این بود که از خیابان شریعتی یک دسترسی مستقیم به وکیل ایجاد شود. از دید من که معمار بودم این خیابانسازی خوب نبود. چرا که در خلاف موجودیت بافت تاریخی بود ضمن اینکه ما در این محدوده، به استناد عکس هوایی سال 35 دو میدانچه داشتیم؛ یکی روبهروی کاروانسرای وکیل و دیگری هم میدان سردار نصرت بود. ما در جریان این پروژه، سعی کردیم گذرها و این دو میدانچه را در طراحی، احیا کنیم».
وی بیان میکند: «در صورت اجرای طاق و تویزههای کوچهها که سرمایهگذار اجرای آن را قبول کرده است؛ اینها اتفاقات مثبتی هستند که با ساخت این مجتمع با تمام کاستیها رخ میدهد».
جلالینژاد اظهار میکند: «وقتی سرمایهگذار میآید به سودش هم فکر میکند. در این محدوده، سطح آب زیرزمینی بالاست و این خود مشکلاتی ایجاد و هزینههای مازادی را تحمیل میکند، از طرفی، در پروژه، دو طبقه هم پارکینگ دیده شده است. در نتیجه برای تامین و برگشت سرمایه، ارتفاع به اجبار بالاتر میرود، در صورتیکه اگر بحثهایی که امروز در مورد پیادهراه میشود؛ 10 سال پیش اتفاق میافتاد نیاز به اجرای پارکینگ و ازدیاد ارتفاع هم نبود».
وی با بیان اینکه بازار هدف سرمایهگذار در این پروژه، یک بازار مصرفی است و تولیدی نیست، میگوید: «کرمان در طول تاریخ، همیشه یک منطقهی صنعتی و تولیدی بوده و بازرگانی و تجارت در سطح بینالمللی داشته و همین وضعیت، بازارسازی را در این شهر رونق داده است. امروز اما بازارسازی ما مصرفی است و در این شرایط، اگر اقتصادی فکر نکنیم تمام تصمیمات ما، منوط به شکست خواهد بود. تمام خانهها و کاروانسراهای تاریخی ما دارد از بین میرود چون نتوانستیم آن را تبدیل به درآمد کنیم. اگر بهعنوان مثال، مرمت کارونسرای چارسوق و بازار قلعه محمود و بازار عزیز که بهکلی نابود شده، در قالب یک پکیج سرمایهگذاری دیده شده بود دیگر نیاز به ساخت مجتمعهای تجاری به فرم سیتیسنتر امروزی نبود».
شکلگیری فعالیتهای جدید در مراکز جدید
وی با بیان اینکه این نوع این سیاستگذاری، نیازمند فرهنگسازی در جامعهی ناهمگن امروز توسط اساتید فن و مدیران گفتمان بوده است، در پاسخ به این پرسش که؛ آیا وجود دو سیتیسنتر گود خشتمالها و وکیل بهطور همزمان در کنار بازار کمجان کرمان در تشدید همهی مشکلات تاثیر نداشته است؟ توضیح میدهد: «هر تعداد سیتیسنتر هم که باشد واقعیت آن است قطعا یکسری کاربریهای تاریخی را از بازار نمیتوانند بگیرند مثلا مسگری و کاربریهای تولیدی تاریخی». جلالینژاد میافزاید: «من نمیخواهم بگویم طرفدار ساخت سیتیسنتر کنار بازار هستم ولی به این مسئله هم توجه کنید که فعالیتهای دیگری که شاید لازم بازار باشد هم میتواند در این مراکز جدید شکل بگیرد. مثلا کسی که میخواهد در بازار کرمان حرکت کند یک سرویس بهداشتی در خور گردشگر نداریم، این فضاهای جدید جدای از تاثیر هنجار یا ناهنجار فرمی، علاوه بر این پاسخگویی میتواند در مسائل دیگری نیز مفید عمل کند؛ مانند مرکزی برای نگهداری کودک در شهربازی در هنگام خرید خانواده، یا یکسری غذاخوریهای متناسب با نیاز روز میتواند در این مراکز جدید شکل بگیرد اما هرچه باشد، این سیتیسنترها نباید رقیب بازار شوند».
انتقاد از عملکرد دانشگاه
جلالینژاد همچنین، در بخش دیگری از گفتوگوی خود، با انتقاد از عملکرد دانشگاه در برابر شهر کرمان و مسائل بافت تاریخی شهر تاکید میکند: «استادان دانشگاه ما بهجای اینکه کنار بایستند و یا برخی از آنها، حرفهای افراد عادی را بزنند باید بیایند و در این حوزهها کار علمی انجام دهند. مگر نه اینکه به گفتهی همین اساتید منتقد؛ هر خشت بافت تاریخی یک کتاب است؟».
وی یادآور میشود: «ما امروز در کرمان، تولید علم نداریم. مسائل حوزهی شهرسازی ما بومیسازی نشده و وارداتی است که در حد یک دریای بدون عمق باقی مانده است. صحبت کردن در حد عوام که کار استاد دانشگاه نیست. ابراز ناراحتی از وضعیت بافت تاریخی بدون ارائهی راهکار کار یک دانشگاهی نیست. یک فرد عادی هم این بافت مغشوش را ببیند ناراحت میشود. دانشگاه بهجای تکرار حرف افراد عادی، باید طرح مسئله کند و بهدنبال پاسخ آن باشد».
وی میگوید: «هر کس شهردار کرمان بوده، میخواسته کار خوب و ماندگاری انجام دهد؛ ولی پلان و طرح نداشته و کسی چراغ برایش روشن نکرده که ببیند مسیر کجاست».
وی اظهار میکند: «هیچکس نخواسته به این شهر خیانت کند و همه موفقیت را آرزو داشتند. اگر این موفقیت حاصل نشده، دلیل را باید در جای دیگر جست».
گفتمان مهندسی بهجای هیاهو
او ادامه میدهد: «بافت تاریخی شهر ما از دو جنبه خراب شده؛ یکی اینکه دست افرادی سودجو افتاده که از آن، سرمایهبرداری میکنند و دیگر، گروهی که برای مطرح شدن خود از آن استفاده میکنند، هرکس از نظر علمی خود را بخواهد بالا بکشد، شروع به اظهارنظر دربارهی بافت تاریخی میکند. اما بچههای دانشگاههای ما در حوزهی بافت تاریخی کرمان یک مقالهی علمی کاربردی ندارند. اینکه یک فرد دانشگاهی آنچه عوام میداند را تکرار کند چه فایدهای دارد؟».
وی تکرار میکند: «اینکه چرا بازار کرمان رو به افول گذاشته است و عوامل مختلف مثلا تختهقاپوی عشایر چهقدر روی نظام تولیدی بازار تاثیر میگذارد مباحثی علمی هستند که یک دانشگاهی باید آن را پیدا کند. کسی که گفتمان مهندسی دارد باید فنی صحبت کند وگرنه هیاهو کردن که کاری ندارد. خیلیها دنبال احیای بافت تاریخی این شهر بودند اینها، دغدغه و بحث امروز نیست و همواره مطرح شده است. زمان شهرداری آقای جلالماب مگر کم روی این بافت تاریخی کار شد؟ مگر کم زحمت کشیده شد. چرا به ثمر ننشست؟ یک دلیلش این است که جامعهی دانشگاهی ما همراهی نکرد».
وی با بیان اینکه همیشه که نباید تقصیر را گردن دیگران انداخت، میافزاید: «یک مدیر سیاسی چند سال مسئولیت دارد و میرود ولی استاد دانشگاه همیشه حضور دارد و اگر حضور خود را همیشه نشان دهد؛ مدیر هم نمیتواند در برابر او مقاومت کند. طی همهی این سالها چندین میلیون مترمربع طراحی در بافت تاریخی کرمان توسط خود مهندسین انجام شده است؛ اینها مگر کار دولت بوده؟ چرا خروجی دانشگاهی ومعماران ما یک طراحی در حد الگوی مسکن نیست که دیگران ببینند و از آن تبعیت کنند؟».
جلالینژاد اضافه میکند: «این در شرایطی اتفاق افتاده که شهر کرمان و بازار در یک مقیاس محلی است؛ اگر کریدور تاریخی کرمان، بم، جاسک، چابهار و هند مجددا احیا شود و کرمان بخواهد نقش بینالمللی بازی کند و سرمایهگذاریهای جدید و بسیار بزرگتر در این شهر اتفاق بیافتد؛ آیا پاسخی برای نیازهای آن زمان خواهیم داشت یا باز هم راه صحیح و خطا را خواهیم رفت و مثل همیشه افسوس و لب گزیدن؟».
وی ضمن قدردانی از تشکیل خانهگفتمان میگوید: «خانهگفتمان میتواند یک اتفاق مهم در آموزش و پرورش فرهنگ گذشته ایفا کند؛ در این زمینه میتواند بهدنبال ترغیب به تحقیق علاقهمندان در این زمینه و تهیهی بستههای سرمایه گذاری بافت تاریخی باشد همچنین یافتن پاسخ برای این پرسش که برای رشد و کسب درآمد پایدار از راه فرهنگ در شهر کرمان چه باید بکنیم؟».
به گفتهی جلالینژاد؛ هنوز بخشهایی از محدودهی بافت تاریخی کرمان بکر هستند که حفظ و احیای آن، نیازمند تفکر به همراه جسارت و متانت است.
نظر خود را بنویسید