فردایکرمان - اسما پورزنگیآبادی: بیش از 70 روز از درگذشت «محمد هژبرابراهیمی» یکی از بزرگان هنر تجسمی کشور و کرمان میگذرد. این مجسمهساز پیشکسوت در دوران حیات خویش به خلق آثاری شگفتانگیز دست زد که متاسفانه بسیاری از این آثار، هماکنون در وضعیت نامناسبی قرار گرفتهاند.
شعله هژبرابراهیمی ـ مجسمهساز در مراسمی که پس از درگذشت پدر، از سوی انجمن مجسمهسازان ایران در تهران برگزار شد، از عدم رسیدگی به آثار پدرش گلایه کرد و گفت که «بارها مسئولان کرمان آمدند و کارهای پدر مرا دیدند و همه قول دادند که آثارش را حفظ میکنند ولی هیچکدام عمل نکردند و کاری کردند که پدرم این آرزو را به گور ببرد».
اگرچه این سخنان خانم هژبرابراهیمی در رسانهها بازتاب داشت اما همچنان بیتوجهی به آثار استاد هژبرابراهیمی ادامه دارد.
او با اذعان به این موضوع تاکید میکند که وضعیت فعلی مجسمهها نامناسب است و بسیاری از آنها، در حیاط خانه و زیر نور آفتاب و در معرض باد و سرما و گرما قرار گرفته و دارد آسیب میبیند.
این درحالی است که باید آثار هنری را که ثروتی برای جامعه و میراثی برای نسلهای آینده است حفظ کنیم. وضع فعلی مجسمهها، نهتنها خود این آثار را تهدید میکند بلکه موجب شده هنرمندان و دانشجویانی که میتوانند از آن الهام بگیرند، بیبهره بمانند.
در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، شعله هژبرابراهیمی از وضعیت آثار پدر و وعدههای بیسرانجامی برایم گفت که پیش از این، از سوی استانداران و شهرداران و مدیران متعدد کرمان دربارۀ مکان مناسب نگهداری آن داده شده است. او گفت: «در همه جای دنیا برای چنین آثاری سر و دست میشکنند. پدر من اما خیلی مظلوم واقع شدند».
در حال حاضر آثار زندهیاد هژبرابراهیمی در چه وضعیتی قرار دارد؟
آثار، شرایط بسیار نامساعدی دارد. بخشی از مجسمهها در حیاط خانه است و هیچ سرپناهی ندارد و نور آفتاب و سرما و باد خیلی به این مجسمهها صدمه زده است. بخشی از آثار هم در اتاقهای خانه نگهداری میشود. بهدلیل کمبود جا، پدرم سکوهایی را به دیوارها وصل کردند و آثار را روی آن چیدند. کرمان منطقهای زلزلهخیز است و با یک تکان زلزله، این آثار میافتد و میشکند، چون جنس بیشتر آنها از گچ است و تنها تعدادی مجسمۀ برنزی داریم. بسیاری از این آثار خیلی قدمت دارند و ارزشمند هستند اما در شرایط بسیار بدی نگهداری میشود. پدرم در کرمان کارگاه خیلی بزرگی هم دارند که مملو از آثار است و از در آن نمیتوان بهراحتی وارد شد. باید موزهای برای نگهداری و نمایش آثار راهاندازی شود. این آثار باید حفظ و ثبت شود. از سوی میراثفرهنگی به من یک کمک فکری شد و گفتند که ابتدا آثار را شناسنامهدار کنید تا پدرتان را به عنوان مجموعهدار بشناسیم و آثار را ثبت کنیم ولی این کار برای من که خودم مجسمهساز هستم هم، بسیار دشوار است، چون تعداد آثار بسیار زیاد و کار شناسنامهدار کردن آن وقتگیر است و نیاز به تیمی متخصص داریم که ابعاد آثار را اندازهگیری و جنس و سال ساخت و همۀ مشخصاتی که نیاز است را معلوم و آثار را شناسنامهدار کنند و بعد ثبت شوند و جایی برای نگهداری آن در نظر گرفته شود.
در مراسم نکوداشت استاد در تهران به وعدههای بیسرانجام مسئولان دربارۀ نگهداری آثار اشاره کرده بودید. چه وعدههایی تاکنون داده شده است؟
وعدههای بسیار زیادی داده شد. هر استانداری که در سالهای اخیر تغییر کرد، از نزدیک آمدند و کارهای پدرم را دیدند. شهرداران مختلف کرمان و فرماندار آمدند و دیدند و گفتند: عجب آثاری است و خیلی تاسف خوردند که در وضعیت نامناسبی نگهداری میشود. وعده دادند که برای حفاظت از آثار حمایت میکنند. حتی یکی از مسئولان مکان نگهداری آثار را که سالن تازهساخت بزرگی بود به من نشان داد و گفتند در بخشی از آن سالن، پدرم مشغول به کار باشد و بخشی از آن، به موزه اختصاص یابد.
این سالن کجا بود؟
سالنی در پارک مطهری بود اما وعدهای که دربارۀ آن دادند به هیچ نتیجهای نرسید و کار راکد ماند. وعدههای زیادی داده شد. آقای علیزاده مدیرکل سابق ارشاد استان و آقای روحی مدیرکل فعلی هم آثار را دیدند و گفتند باید حفظ شود ولی کاری نکردند. در زمان حیات پدر، آقای مرعشی به عیادت ایشان آمد و همانجا به فردی تلفن کرد و گفت که در هفتباغ در مکانی که برای هنرمندان قرار است ساخته شود، برای این آثار هم جایی در نظر گرفته شود ولی هیچ اقدامی تا حالا انجام نشده است.
چه تعداد اثر از زندهیاد هژبر در خانه نگهداری میشود؟
قابل شمارش نیستند. باید بیایید از نزدیک ببینید.
آثاری که در حیاط و زیر نور آفتاب نگهداری میشوند گچی هستند؟
برخی گچی و برخی بتنی هستند. چند کار از پدر در حیاط قرار دارد که قابل نصب هستند و اندازهشان مجسمۀ شهری است. من خودم مجسمهساز هستم و آثارم در کرمان و تهران و اصفهان نصب است، میگویم که برخی از این آثار قابل نصب است. شهرهای گوناگون میتوانند بیایند با رقم ناچیزی این آثار را بخرند و نصب کنند.
پس پیشنهاد شما برای نگهداری آثار، یکی راهاندازی موزه است و دیگری، نصب برخی آثار در شهرهاست. درست میگویم؟
بله. یکی از کارهای پدرم بسیار برای مونومان کرمان قابل اجراست. پدرم آثار باستانی کرمان را به صورت خلاصه کار کرده است. این اثر بینظیر است. کاری بزرگ با ارتفاع زیاد است که میتواند در یکی از میادین یا ورودیهای شهر نصب شود. بسیاری از مقامات این کار را دیده و آن را تحسین کردهاند اما چرا کاری نمیکنند؟ آرزوی پدر پیر من که دست و پا زد این کار را نصب کنید برآورده نشد. پدرم دست و پا زد که آثارش در موزهای نگهداری شود، ولی کاری نکردند.
کل آثار نیاز به مرمت دارد؟
نه. تعدادی از آثار نیاز به مرمت دارد. من و دامادم مجسمهساز هستیم و دخترم هنرمند گرافیست است. میتوانیم تیمی برای مرمت و شناسنامهدار کردن و نمایش آثار تشکیل بدهیم ولی این کار، هزینه و زمان میبرد و به افراد خیلی بیشتری نیاز است.
زندهیاد پدرتان در زمان حیات دستورالعمل یا ایدهای در خصوص نگهداری آثار به شما ندادند؟
فقط به من میگفتند مجسمهها متعلق به تو خواهد بود چون فرزند ارشد خانواده و مجسمهساز هستی و میتوانی درک کنی که چه حسی نسبت به این آثار دارم. میگفتند همۀ مجسمهها حتی آنها را که خراب شده حفظ کن ولی به فکر یک مکان مناسب برای نگهداری این آثار باش. مدام این را به من میگفتند. به ایشان میگفتم: باباجان چه کنیم؟ مگر پول داریم که خودمان موزهای برای این آثار بسازیم؟ در همه جای دنیا برای چنین آثاری سر و دست میشکنند. پدر من اما خیلی مظلوم واقع شدند.
وضعیت فعلی آثار چه تاثیری بر شما و خانوادهتان داشته است؟
آثار بسیار دستوپاگیر هستند. من تنها فرزند خانواده هستم که ایران زندگی میکنم. مادرم بعد از فوت پدرم مجبور است مدام با من به تهران و کرمان بیایند. اگر این آثار مکان مناسبی داشت آن خانه را میفروختم و مادرم را به تهران میآوردم. ایشان 88 سال دارند. خیلی برایشان سخت است که مدام بین کرمان و تهران در رفتوآمد باشند. / الف
نظر خود را بنویسید