فردایکرمان ـ گروه جامعه: بخشی از طرح پیادهراه خیابان تجلی و میدان ارگ اجرا شده و به بهرهبرداری رسیده و مدتی است که شهروندان کرمانی نخستین تجربۀ حضور در پیادهراه شهرشان را از سر میگذرانند؛ تجربهای که به نظر میرسد در مقایسه با سایر پیادهراهها در شهرهای ایران چندان هم دلچسب نباشد.
دکتر محمدعلی سیستانی ـ معمار و عضو هیات علمی دانشکده هنر، معماری و شهرسازی دانشگاه آزاد اسلامی کرمان معتقد است که وضعیت فعلی میدان ارگ نسبت به قبل بسیار بهتر شده است، ولی با آن ایدۀ بلندپروازانة نخستین، فاصلۀ بسیاری دارد.
او میگوید که با این اقدام، هنوز ارزش افزودهای برای شهر کرمان ایجاد نشده است و با یک میدان به مثابه قلب تپندۀ شهر که کارکردهای اجتماعی و تاریخی داشته باشد، فاصلۀ بسیاری دارد.
نقد اول این معمار به عدم اجرای تمام و کمال طرح مشاور است.
دکتر سیستانی که حدود یک سال پیش، در گفتوگو با فردایکرمان انتقاد کرده بود: شهرداری طرح میدان ارگ را بدون نظر مشاور دستکاری کرده است، در یادداشتی که در پاسخ به این پرسش فردایکرمان که: کیفیت پیادهراه ارگ و تجلی را چطور ارزیابی میکنید؟ دربارۀ وضعیت فعلی این پیادهراه نظراتی میدهد که در ادامه میخوانید.
«فکر میکنم اگر فعلهای «آینده» از مصاحبۀ قبلی به «ماضی» و «مضارع» تبدیل شوند، دیگر بنده هیچ حرف جدیدی برای گفتن ندارم! برای همین اجازه میخواهم این بار از زاویهای دیگر شروع کنم، کمی عمیقتر به موضوع نگاه کنم و مشکل ارگ و تجلی به طور خاص و بافت قدیم کرمان بهطور عام را در جایی دیگر جستجو کنم. تصور کنید اگر کرمان هفت باغ نداشت و این حجم سرمایهگذاری در ریگزارهای عاری از هرگونه پتانسیلهای تاریخی و جغرافیایی، به بافت قدیم کرمان میآمد، سرنوشت این شهر چگونه میشد؟ تصور کنید اگر یزد، هفت باغ داشت، سرنوشت بافت قدیمش چه میشد؟ آیا نمیشد سرمایهگذاران را که اغلب تعلق خاطری به این شهر دارند، با حسن نیت سرمایهشان را در کرمان حفظ میکنند و به سوداگری و خرید و فروش زمین و خودرو و ... نمیپردازند، به بافت تاریخی کرمان هدایت کرد؟
برای همین لازم دانستم پیش از پرداختن به موضوع مورد نظر شما، یادآوری کنم که نگاه موضعی به یک مسئله، هرگز به راهحل مناسب نمیرسد و باید در شعاع بیشتری به ابعاد موضوع پرداخته شود.
بیتردید اکنون که میدان ارگ و پیادهراه تجلی، سر و سامانی گرفته و به اصطلاح نونوار شده است، شاید هرگونه نقدی خوشایند ننماید، خاطرم هست زمانی که محوطۀ وسط میدان گنجعلیخان با تقلید سطحی از یک طرح سنتی و برداشتهای کودکانه از بته جقه، آذین شده بود، طراوت و تازگی گلها و گیاهان به همراه اقناع حس نوخواهی مردم، مورد پذیرش عامه قرار گرفته بود، نقدهای بنده مورد هجمه قرار گرفت، اما امروز که گلها و گیاهان شادابی خود را از دست دادهاند و طراوت و تازگی طرح از دست رفته است، بیمعنی بودن فرمها و عدم انطباق با هویت تاریخی و اصیل میدان عیان شده است. در مورد ارگ و تجلی نیز وضعیت همینگونه بهنظر میرسد.
تردیدی نیست که وضعیت فعلی نسبت به قبل بسیار بهتر شده است، مصالح جدید، روشنایی و نورپردازیها، ونها و ویلیها و حضور گروههای اجتماعی جدید، کوچ کارتنخوابها و بزهکاران از وسط میدان، حضور پلیس گردشگری، مدیریت حضور خوردو در تجلی، همه یک گام به جلو محسوب میشوند، ولی اینها با آن ایدۀ بلندپروازانة نخستین، فاصلۀ بسیاری دارد. میتوان گفت هنوز ارزش افزودهای برای شهر کرمان ایجاد نشده است و با یک میدان به مثابه قلب تپندۀ شهر که کارکردهای اجتماعی و تاریخی داشته باشد، فاصلۀ بسیاری دارد. تجربۀ حسی بنده اینگونه است که حال و هوای حضور در یک محیط سنتی را ایجاد نمیکند و یک فضای مدرنِ جذاب هم نیست.
همچون گفتوگوی قبلی، نقد اول بنده به عدم اجرای تمام و کمال طرح مشاور است. مسیرهای کالسکه، پارکلتها، پیست دوچرخه سواری، آرامسازی و محدودیت حضور خوردو و تغییر و ساماندهی کاربریهای اطراف میدان، از نکات کلیدی طرح مشاور بود که متاسفانه اجرا نشدهاند. بنده که چیزی از آن طرح در این میدان نمیبینم. بیمناسبت نیست همین جا به مالکیت مادی و معنوی طرحهای معماری و شهرسازی تاکید کنم.
نقد دوم به پر رنگ شدن وسط میدان نسبت به اطراف است، بدنههای اطراف و محوطۀ وسط باید در جهت تقویت یگدیگر باشند و حتی طرح وسط باید متواضعانه و محتاطانهتر اجرا میشد که به تضعیف اطرافش منجر نشود. ولی وضعیت فعلی نه تنها بر بدنهها، حجرهها و رواقهای اطراف تاثیر مثبت نگذاشته که حتی در بعضی قسمتها در تعارض با يکديگر قرار گرفتهاند. این تعارض هم کالبدی است هم کاربری. بهعنوان مثال طاقنمای ضلع جنوب غربی (که به تنهایی و در جایی دیگر، زیبا و خوش ساخت است)، به گمان بنده «قد علم کرده» و باعث تضعیف رواقهای پشتش شده است، همچنین ونها و ویلیها و ... که میتوانستند با مدیریت صحیح در حجرههای اطراف مستقر شوند و به احیای آنجا کمک کنند.
رواقهای اطراف همان وضعیت کالبدی و اجتماعی گذشته را دارند، بافت اجتماعی آنها تغییری نکرده و هنوز حس امنیت برای حضور شهروندان را تامین نمیکنند.
هر دو بخش پروژه (ارگ و تجلی) از نظر اقلیمی اگرچه برای شبها مناسبند ولی برای روزهای گرم کرمان، اصلا جذاب و دعوتکننده نیستند.
عبور در ظهر یک روز تابستان از تجلی تا رسیدن به رواقهای نجاتدهندۀ قدیمی، بهترین گواه تدبیر پيشينيان است. البته راهحل ساخت آلاچیق و سایهبان و کاشت درخت نیست، رواقها بهترین راهحل اقلیمی و تاریخیاند، فقط کافی است با درایت و مدیریت، احیا شوند. این مهم بدون کمک متخصصان علوم اجتماعی، نیروی انتظامی، سرمایهگذاران و ... میسر نمیشود.
تاسیسات، خدمات و مبلمان شهری نیز هنوز جای کار فراوانی دارد. سرویس بهداشتی موقت فعلی، جای مناسبی مستقر نشده و از شأنیت تاریخی میدان کاسته است، تعداد آن ناکافی و شبها بسته است. پایه چراغها بهویژه در پیادهراه تجلی، زیبا و در شأن همجواری با یک پهنه تاریخی نیستند.
کیفیت مصالح بهکار رفته، نحوۀ اجرای آنها و انتخاب مصالح متناسب با فرم یا فرم متناسب با مصالح، نقد دیگری است که وارد مینماید.
بهطور کلی، فکر میکنم از دو بعد کالبدی و کاربری هنوز نتیجۀ مطلوبی حاصل نشده است.
در پایان باز هم لازم به عرض میدانم تلاشی که شروع شده قابل تقدیر است و خود بگویم که املای ننوشته غلط ندارد، امیدوارم حرکتی که آغاز شده به فرجام خوبی برسد و نقدهای امثال بنده که فقط از سر دلسوزی است، باعث دلسردی تلاشگران این حوزه نشود.
میدانم گروهی با همت و شفقت بسیار، سعی در احیای این بخش از کرمان دارند، دست به کار خطیری زدهاند که خارج از گود، قضاوت کردنشان آسان است ولی بدانیم که مشکلات و مصائب بسیاری دارند و یک ارادۀ همگانی باید به کمکشان بياید». / الف
نظر خود را بنویسید