فردایکرمان - سیدمحمدعلی گلابزاده*: سرانجام با فرارسیدن هفتۀ کتاب، انتظار اصحاب قلم و تألیف و تدوین به سر آمد و با برگزاری مراسم انتخاب کتاب سال با حضور اهالی فرهنگ و مدیرکل جوان و توانای حوزۀ نشر و کتاب وزارت ارشاد، جمعی از خدمتگزاران عرصۀ فرهنگ، شاهد مقصود را در آغوش کشیدند و با حضور در بلندای سالن همایشهای مس سرچشمه و دریافت لوح تقدیر و تندیس زیبایی که سینۀ انسانی سرشار از کتاب را به تماشا میگذاشت، عکس یادگاری گرفتند و یادشان را به تاریخ سپردند تا آیندگان بدانند دشواری این طریق، مانع عبور مردان راه نیست.
به همۀ این فرزانگان تلاشگر تبریک و تهنیت عرض کرده و برای آنان توفیق افزون آرزو دارم.
اما در این رابطه حاشیهها و گفتنیهایی است که به برخی آنها میپردازم. نخست اینکه تنها سی و چند عنوان کتاب، از میان هزار و چند صد عنوان برگزیده شدند که صد البته راهی جز این نیست و گزینش نیز چنین معنا و مفهومی دارد، ولی آنچه باقی میماند اینکه، چند صد نفری که آثارشان مورد توجه و عنایت قرار نگرفت، نباید رنجیده خاطر و ملول باشند، زیرا اولاً گزینشهای یاد شده، وحی مُنزل نیست و ای بسا آثار ارزشمندتری که از قلم افتاده باشند، اما آنچه مهم است، بیاعتنایی فرزانگان و فرهیختگان واقعی به این گونه موارد است.
از یاد نبریم، بسیاری از بزرگانی که آثارشان «در سینههای مردم عارف و عالم» جای گرفته است، هرگز برندۀ جایزۀ کتاب سال و در شمار بهترینهای گزینشی از ایندست قرار نگرفتند؛ نمونهاش استاد باستانیپاریزی که از شصت عنوان آثار آن شادروان، حتی یک عنوان در این چرخه قرار نگرفت و کتاب سال نشد، اما همۀ آثار آن بزرگمرد، کتاب سال که هیچ، کتاب قرن و کتاب هزاره و هزارهها شدند. شگفتا که آن نادرۀ دوران نه تنها هرگز زبان به شکوه نگشود، بلکه به شدت از اینگونه مراسم صوری پرهیز میکرد تا آنجا که رئیس برگزارکنندۀ مراسم چهرههای ماندگار، سه بار از من خواهش کرد که واسطۀ این پیوند شوم و ایشان در آن مراسم حضور پیدا کند، اما او هیچگاه این درخواست را نپذیرفت، در حالی که کمتر موردی را به یاد دارم که خواهش مرا نپذیرفته باشد. این نکته را عرض کردم که برگزیدهنشدگان رنجیدهخاطر نشوند و قلم و دفتر را بر زمین نگذارند.
نکتۀ دیگری که حائز کمال اهمیت است اینکه، انتخاب کتاب سال، یا هرگونه گزینشی از ایندست تیغ دو لبهایست که اگر از سوی افراد شریف و شناختهشده و اهل انصاف و پایمردی و بدون هرگونه حبّ و بغض صورت گیرد، اشتیاق اهل خرد را افزون میسازد، استعدادها را شکوفا میکند، سبزستان فرهنگ را آبیاری میسازد و این راه مقدس را با گلهای زیبای امیدواری آذین میبندد.
اما اگر خدای ناکرده در این راه خاصه خرجی شود، نام دوستان و یاران و همتایان و همکاران از میانه یا انتهای فهرست بیرون کشیده شده و بر پیشانی لیست بنشیند، اگر بازار نان به قرض دادنها را رونق بخشد و عرصۀ فرهنگ و معنویت و کمال با رفتاری این چنین سخیف و ناستوده آلوده شود، آن وقت همین اقدام به ظاهر فرهنگی، به عنوان ضد فرهنگ، لطمۀ جبرانناپذیری وارد میسازد که به آسانی قابل اغماض و گذشت نیست.
کوتاه سخن اینکه بین رحیم و رجیم، تنها یک نقطه فاصله است و:
«حدیث نیک و بد ما نوشته خواهد شد / زمانه را قلم و دفتری و دیوانی است».
*مدیر مرکز کرمانشناسی
نظر خود را بنویسید