فردایکرمان - رحیم بنیاسدآزاد: «محمود صادق محمدی» از فعالان سهتار سازی در ایران است که اساتید مطرح موسیقی از ساز او استفاده کردهاند، او به احیاء شیوههای قدیم سهتار سازی پرداخته و آنها را با معیارهای امروز به روز کرده و قالبهای جدیدی وارد سهتار سازی کرده و اولین بار قالب، الگو، اندازه، دهانه و جنس چوب و کاسه را در سهتار سازی به کار برده و سهتار را با چوبهایی غیر از گردو و توت ساخته؛ اما با همۀ این فعالیتها و خلاقیتها هنوز معتقد است سهتار به جایگاهی که باید نرسیده و سازی نوپاست و کار زیادی دارد.
او ماه گذشته برای برپایی نمایشگاهی به کرمان سفر کرد. نمایشگاهی که در باغ موزه وزیری کرمان با حضور «داود آزاد» نوازنده و خواننده مطرح موسیقی ایرانی برپا شد و او در آن سازهایش را به نمایش گذاشت، نمایشگاهی که به گفتۀ خودش استقبال از آن خوب بود و از برپاییاش راضی است،
در یکی از روزهای نمایشگاه به سراغش رفتم و در فضایی آرام که با تک نوازی سهتار او همراه شد پای صحبتش نشستم. او در این گفتوگو از دغدغههایش برای موسیقی و سهتار، نگرانیها و آرزوهایش گفت وکارش را مسئولیت اجتماعی خود در قبال فرهنگ و هنر دانست. گفتوگویی که باید زودتر از این همزمان با نمایشگاه منتشر میشد که به دلایل غیرقابل پیشبینی برای من و بیماری، به تاخیر افتاد. با اینحال خواندنش خالی از لطف نیست.
چی شد که تصمیم گرفتید نمایشگاهی در کرمان داشته باشید؟
قصد داشتم در چند استان و شهر کشور نمایشگاهی برگزار کنم تا دوستان و هنرمندان از نزدیک با کارها آشنا شوند، اولین نمایشگاه انفرادی من سال گذشته اوایل اسفندماه در شهر تبریز بود، کرمان گزینۀ بعدی من بود، روال این است که یک جایی که ما میرویم بعد از آن دوستان دیگر از شهرهای دیگر به سراغمان میآیند.
هدفتان از برگزاری نمایشگاه چیست؟
من هدفم بیشتر نشان دادن آثار است، چون به خاطر بعد مسافت تا تهران شاید خیلیها نتوانند ساز را از نزدیک ببینند، خیلی بحث فروش برایم مطرح نیست، همین که قالبهای مختلف و شیوههای مختلف ساخت ساز را ببینند کافی است.
یعنی کلا برای فروش نیست؟
چرا میتواند باشد؛ ضرورتا اینطور نیست که نباشد، منتهی هدف اصلی من به نمایش گذاشتن اینها است، البته میتواند نمایشگاه فقط برای نمایش باشد که من چنین نمایشگاهی هم داشتم. منتها موضوع این است که در رسانه ملی که ساز نشان داده نمیشود و جاهایی که دوستان میتوانند ساز با تنوع بالا ببینند بسیار محدود است و میتوان گفت تقریبا نیست؛ برای همین من سعی میکنم که آثاری که تولید میکنم متنوع باشد و با نمایشگاههایی که میگذارم در دسترس مخاطب قرار بدهم.
از شروع کارتان بگویید اصلا چی شد که به سمت سهتار سازی رفتید؟
من از بچگی علاقه داشتم به اینکه یک صدایی از یک جسمی در بیاورم. سیم الکتروموتور را برمیداشتم روی چوبهایی که در کارگاه پدرم بود میخ میزدم و سیم میکشیدم دو طرفش و دلینگ دلینگ میکردم و حال خوبی در من ایجاد میشد. این مال سن 5 سالگی است و این از همان زمان ادامه داشت تا بعدها کم کم با صدای سهتار آشنا شدم و به این سمت رفتم، اولین سهتاری هم که شنیدم سه تار نوازی استاد «ذوالفنون» در آلبوم «گل صد برگ» بود.
اولین باری که یک ساز حرفهای ساختید یادتان است کجا بود و به چه صورت اتفاق افتاد؟
در کاردستی درس حرفه و فن یک گیتار ساخته بودم، واقعی هم نبود، یک شبه گیتاری بود که خیلی شبیه گیتار بود، با چوبهای مختلف برش دادم و با تخته سهلا صفحهاش را نصب کردم، شروع بوده، فکر میکنم ده سالم بود، اما اولین ساز واقعیام را سال هفتاد و پنج ساختم، اولین سهتارم را بدون هیچ الگو و راهنمایی، بسیار سخت ساختم که هنوز هم آن را دارم.
در حالی که امروز شما به راحتی میتوانید قالب و الگو پیدا بکنید و اطلاعات در دسترس است. زمانی که ما شروع کردیم هیچ چیز نبود. قالب سهتار یک چیز دست نیافتنی بود، من آن زمان در رشت بودم. تا اینکه با یک کتابی به اسم سه تار ساز که مرحوم چایچی نوشته بودند آشنا شدم و یک مقدار توانستم از آن برداشت کنم، ولی بعد از آن دیگر بحث کار و تلاش و تجربه بود.
کلا شیوۀ کار شما چگونه است، شما ساز را به سفارش کسی تولید میکنید یا خودتان تولید و بعد عرضه میکنید؟
من چند سالی میشودکه روال کارم به این صورت است که یک سری قالبها و الگوهای مشخصی را میسازم، تا دوستانی که میخواهند مثلا ساز مشخصی را انتخاب کنند گزینههایی داشته باشند که بتوانند ساز مناسب دست خودشان را انتخاب کنند؛ اصلا دنیای امروز سفارش بردار نیست، ده سال پیش دوستان سفارش میدادند و دو ماه، سه ماه و حتی شش ماه منتظر میماندند، ولی الان زندگی خیلی عجلهای شده، همه چیز زودتر باید در دسترس باشد، حالا یک سری آثار هستند که بسیار خاص هستند و بنا به سفارش برای یک نفر ساخته میشوند، آنها داستانشان فرق میکند، واقعا باید فرصتها محدود نباشد، زمان کافی برای من سازنده وجود داشته باشدکه این از حوصلۀ عموم مخاطبین ما خارج است.
گفتید چند قالب مشخص ساز میسازید؛ دربارۀ این قالبها توضیح میدهید؟
قالبهای سهتار متنوع است، یعنی یکی از ویژگیهای بارز سهتار تنوع بالا و رنگآمیزی صوتی بسیار زیاد سهتار است؛ قالبهایی که من کار میکنم در واقع اقتباسی از اساتید گذشته است، از زمان قاجار تا همین حدود سی سال پیش، اساتیدی مثل استاد «کمالیان»، «هاشمی» و «عشقی»، من الان دارم روی آنها کار میکنم، یعنی اقتباسی از آنهاست نه لزوما همان قالب؛ و جالب است که بگویم این بحث قالب والگو را اولینبار در فضای مجازی من بودم که ارایه کردم و گفتم که قالب، الگو، اندازه، دهانه و جنس چوب و کاسه که خب خیلی هم فراگیر شده؛ فقط یک معضلی که پیش آمده به اشتباه یک چیزهایی را دارند جا میاندازند که این برای ذهن و در واقع دانش مخاطب میتواند مضر باشد.
مثلا چه چیزهایی؟
یک سری اندازههایی در سه تار وجود دارد که سبکها را تعیین میکند، مثلا قالب استاد هاشمی از دهانۀ سیزده تا چهارده و هفت هشت میلیمتر است؛ قالب استاد عشقی از پانزده و نیم عرض دهانه تا صد و پنجاه و پنج میلیمتر تا صدو شصت میلیمتر است. حالا دوستانی هستند که به اشتباه مثلا سازی میسازند با دهانۀ چهارده بعد میگویند الگوی «عشقی» درحالی که الگو و قالب اینها منحصرا مشخص به یک فرد است و خب اسنادش موجود و قابل دسترس است و این اشتباه در اندازهها مخاطبین را به اشتباه میاندازد.
ویژگی هر کدام از این قالبها چیست و نوازندهها چگونه انتخاب میکنند؟
معیارهای انتخاب بر اساس سبک نوازندگی است، یعنی اینطور نیست که ما بگوییم کدام سه تار بهتر است؛ ما بهتر اصولا نداریم، شما بر اساس آن کاری که میخواهی انجام بدهی یا آن شیوهی نوازندگی خود سازی انتخاب میکنید و اصلا نمیتوانیم بگوییم کدام بهتر وکدام بدتر است؛ فراخور و اقتضای یک قالب برای یک شیوهی نوازندگی است.
ویژگیهای خاص سهتارهایی که شما تولید میکنید چیست؟
در گذشته به صدا و صدا سازی در ساخت سهتارخیلی اهمیت آنچنانی داده نمیشد تا زمان استاد «هاشمی» که به لحاظ ساختاری ساز به یک استاندارد نسبی رسید، این استانداردی که عرض میکنم در ارتفاع خرک، ارتفاع اکشن، مضرابخور ساز، نرمی یا سفتی ساز است که من سعی کردم در همهی شیوههای سهتار سازی اینها را مدون کنم، یعنی جنس صداهای گذشته را با معیارها و استانداردهای امروز نوازندگی آپدیت کنم که نوازندهی امروز بتواند آن جنس صدا و کوالیتی صوتی را با معیارهای امروز داشته باشد. کارهای دیگری هم که کردم این بود که اولین کسی بودم که چوبهای غیر بومی را به طور مدون وارد سهتار سازی کردم. چوبهایی که وارداتی بوده و لزوما چوبهایی بوده که در سازسازی غربی از آنها استفاده میشده، قبلا با چوبهای توت وگردو سه تار ساخته میشد و خیلی به ندرت «افرا» بود که الان مثلا افرا یکی از پایههای ثابت کار ما در کاسهسازی است و مخاطبین خودش را پیدا کرده است، الان لزوما یک نفر میآید و میگوید من «ونگه» میخواهم یا چوبهای دیگر که
اینها هر کدام یک جنس صدای مشخصی دارد؛ یک اشتباه رایجی که ما زیاد با آن برخورد میکنیم این است که میگویند کاسه سه تار در جنس صدای سه تار بیتاثیر است، در حالیکه اصلا اینطور نیست، من خودم بنا به تجربه میگویم پنجاه پنجاه است.
الان شرایط استقبال و گرایش به سمت سازهای سنتی ایرانی مخصوصا سهتار چگونه است؟
به نسبت تمام دورانهایی که حداقل به سن و سال ما میخورد بینظیر است، یعنی شما مخاطبین زیادی در هر خانوادهای دارید حداقل یک نفر، چه بچه، چه میانسال و چه بزرگسال یک سازی کار میکند و این نشان میدهد که موسیقی راه خودش را مثل همیشه در تاریخ پیدا کرده و این جریان همچنان ادامه دارد.
با اینکه خیلی به قول شما ساز نشان داده نمیشود دلیل جذب مردم چیست؟
هر چیزی را محدود کنید از یک جای دیگر میزند بیرون؛ یعنی هرچقدرجریانی محدودتر میشود مردم بیشتر سراغش میروند، در مورد موسیقی مصداقش را میبینید؛ شما فکر کنید در طول چهل و اندی سال گذشته شاید تعداد انگشتان یک دست ساز نشان داده شده که آن هم خیلی نصف و نیمه بوده است، ولی مردم دنبالش میروند چون ذاتا حس زیباییشناسی مردم موسیقی را طلب میکند.
الان که به گذشته و روند کارتان و سالها سهتار سازی نگاه میکنید فکر میکنید به آنچه میخواستید رسیدید؟
به نظر من سهتار همین الان با همهی پیشرفتهایی که دارد هنوز هم ساز نوپایی است، یعنی ما در صنعت سهتار سازی کار بسیار زیادی در آینده خواهیم داشت، چون این ساز هنوز به آن جایگاهی که باید هم در بین ارکستراسیون ایرانی و هم در بحث کارگاهی و ساختاری خودش برسد نرسیده، آن اتفاق نیفتاده؛ واقعا نمیدانم کی میافتد، حالا یک نسلی در دورهی قاجار بعد از آن اوایل پهلوی، بعد از انقلاب بودند که ساز ساختند، الان هم که دست ما جوانترها است؛ در همۀ این سالها خط سیرش را که بررسی کنید میبینید این ساز دایما دارد پیشرفت میکند. منتها یکی از معضلاتی که ما امروز داریم این است که از صدای درست سه تار کمی فاصله گرفته شده یعنی کمتر کسی هست که صدای درست سهتار را بر اساس رفرنسهای تاریخی توانسته ارایه کرده باشد؛ جنس صدای سهتار یک مسئلۀ خیلی گنگی است، اهالی فن و حرفهایها میدانند، یعنی الحانی که از ساز در میآید، آرایههای صوتی که خود ساز میتواند داشته باشد و امکانات صوتی که میتواند سه تار سوای ظاهر و صنعتاش بدهدکه بتواند نوازنده را سر ذوق بیاورد و احساسات درونیاش را از طریق این ساز ارایه کند، مقداری کم شده و بچههای سهتار ساز از آن دور شدند.
خودتان فکر میکنید ساز سهتار به کجا و چه چیزهای باید برسد که کامل شود؟
بحث جنس صدا و کیفیت صوتی است، چون یک ساز خوب که ما اصطلاحا به آن میگوییم خوش صدا، تعابیر مختلفی دارد، این که ما بتوانیم این تعابیر را مدون کنیم و یک صدایی ارایه کنیم که گوشنواز باشد و در ضبط، استودیو و حتی حضوری صدای درستی باشد هنوز به طور کامل در سه تار اتفاق نیفتاده است.
اینها باید در ساخت سهتار اتفاق بیفتد یا در نوازندگی آن؟
این نکته بسیار مهم است، یک ساز سهتار بایستی نوازنده خوبی هم باشد که بداند از سهتار چه میخواهد. ما اصولا در سازسازی دو بخش داریم، یک بخش نجاری است که صنعت چوب است، اینکه شما بتوانید با این چوب چه کار کنید در واقع مثل ساختن مجسمه است در عین حال حجمی که ما میخواهیم بسازیم باید بر اساس استانداردها صدای درستی هم بدهد برای همین اگر کسی سهتارنوازی را بلد نباشد قاعدتا نمیتواند صدای درستی هم از سهتار در بیاورد.
این مسئلۀ بسیار مهمی است که معمولا به آن پرداخته نمیشود و متاسفانه از آن صدای استاندارد فاصله میگیرند، یعنی شاید در ذهنشان چیزی از سهتار بخواهند ولی چون نمیتوانند آن را آزمایش کنند و با سهتار بنوازند نمیتوانند آن صدای درست را از ساز بیرون بکشند برای همین از استاندارد فاصله میگیرند.
از نمایشگاه کرمان بگویید استقبال چگونه بود؟
استقبال در کرمان خیلی خوب بود؛ دوستان خیلی با حال و مهمان نوازی دیدم و پیدا کردم، و به آنچه که مد نظرم بود تا حد خیلی خیلی زیادی رسیدم و از نمایشگاه کرمان خیلی راضی هستم. کرمان نوازندههای بسیار خوبی دارد، از سنین خیلی کم حتی ده دوازده سال تا به بالا نوازندههای کرمان واقعا عالی بودند. نوازندههای درستی هستند، یعنی معلوم است که این شهر روی سهتارنوازی خودش زیاد کار کرده است.
از مشکلات وکمبودهایی که در این مسیر داشتید هم بگویید؟
من به عنوان یک هنرمند عمرم را در این کار گذاشتم، حدودا سه چهارم عمرم در این کار گذشته؛ اعتقاد به مشکل ندارم، هر کاری مشکلات و معضلات خاص خودش را دارد، این منم که انتخاب میکنم که این کار را به چه شکلی انجام بدهم، نمایشگاههایی که به صورت انفرادی در این سالها گذاشتهام بسیار سخت بوده ولی چون عشقش را داشتم انجام دادم، نه منتی هست، نه انتظاری از کسی دارم و نه درخواستی از هیچ ارگانی؛
این رسالت و مسولیت اجتماعی من است که کاری را که بلدم و میتوانم و از دستم بر میآید را برای فرهنگ این مملکت انجام بدهم. مثل من خیلیها آمدند و رفتند و آنچه که مهم است جریانی از موسیقی و سازسازی است که از چند صد سال پیش یا چند هزار سال پیش در این مملکت وجود داشته و دارد و ادامه هم خواهد داشت.
برپایی نمایشگاه را ادامه میدهید؟
یکی از اهداف من این است که تقریبا در همۀ شهرها و استانهای ایران این کار را انجام دهم، البته که نمایشگاه گذاشتن واقعا سخت است و کار بسیار طاقت فرسایی است. ساخت، آماده کردن کارها، حمل و نقل و هماهنگی، همگی سخت است، نمایشگاههایی که من برگزار میکنم کاملا خودخواسته و در واقع بدون هیچ گونه حمایتی از هیچ ارگانی است. در واقع همت عالی خودمان و دوستانمان است که باعث برگزاری این نمایشگاهها میشود.
*منتشرشده در هفتهنامه استقامت / شماره 839
نظر خود را بنویسید