فردایکرمان ـ گروه جامعه: دکتر علیدادیسلیمانی ـ باستانشناس با تاکید بر شناخت تمدن جیرفت گفت: «تاکنون هفت فصل کاوش باستانشناسی در این محوطۀ عظیم انجام دادهایم اما دانستههای ما از این تمدن کهن بسیار اندک است».
وی افزود: «دکتر مجیدزاده (باستانشناسی که در سالهای نخست دهۀ هشتاد خورشیدی سرپرستی کاوشهای کنارصندل را برعهده داشت) معتقد است که دانستههای ما از این تمدن به اندازۀ اثر نوک یک مداد بر روی صفحۀ سفید کاغذ است».
وی با بیان اینکه باید این تمدن را بشناسیم و بشناسانیم، به جنبههایی از این فرهنگ و هنر و تمدن غنی اشاره کرد و توضیح داد: «اگر نام اَرَتَ را برای این ایالت باستانی شنیدید درست است. باستانشناسانی که صاحب مکتب هستند از تمدن جنوبشرق ایران به مرکزیت جیرفت به نام ارت یاد میکنند. برخی دیگر از جمله زندهیاد کابلی که سالها در شهداد کار کردند تمدن شهداد را ارت میدانستند اما باید بدانیم داشتههای کدام مکان میتواند با آنچه منابع تاریخی از ایالت باستانی ارت میگویند تطبیق دارد».
وی ادامه داد: «باستانشناسان صاحب مکتب آمریکایی از ارت به نام مرهشی یاد میکنند».
وی تصریح کرد: «همۀ اینها با تمدن غنی جیرفت تطبیق پیدا میکند».
به گزارش خبرنگار فردایکرمان، وی در نشست «بازروایی افسانههای کهن سرزمین کرمان» که در آبانبار حوضملک در شهر کرمان برگزار شد، توضیح داد: «در باستانشناسی برای اینکه جایی را بشناسانیم ابتدا به جغرافیای منطقه میپردازیم. در جلگۀ جیرفت در شمال شرق و شمال رشتۀ کوههای بسیار بلندی وجود دارد. کوههای جبالبارز در شمالشرق؛ حدفاصل دشت بم و دشت جیرفت و بحرآسمان با قلههای بلند برفگیر در شمال دشت جیرفت واقع شده است. این ارتفاعات منبع و سرچشمۀ آب بسیار فراوانی است که از طریق رودها و رودخانهها جاری شده و به رود بزرگ هلیلرود میپیوندند».
وی افزود: «هلیلرود بعد از گذر از مناطق کوهستانی و دشت جیرفت در جنوبشرق ایران به گودترین چالۀ آن منطقه یعنی جازموریان میریزد».
علیدادیسلیمانی با بیان اینکه هلیلرود حدود 400 کیلومتر طول دارد، اظهار کرد: «در این مسیر دشتهای حاصلخیز با خاک رس فراوان از جمله دشت جیرفت، دشت رودبار، دشت اسفندقه، دشت ارزوییه در غرب این حوضه، دشت کهنوج و رودبار و در جنوبیترین نقطه دشتهای منوجان و قلعهگنج قرار دارند».
او افزود: «همین مولفهها سبب شده انسانی که پا به این منطقه از ایران گذاشت از حدود چهار هزار سال قبل این محدوده را برای استقرار انتخاب کند».
وی گفت: «دستافزارهای سنگی مربوط به دورۀ پارینهسنگی میانی با قدمت 40 هزار سال سابقۀ حضور انسان در کنارههای دشت اسفندقه، دشت جیرفت و کنارۀ غربی باتلاق جازموریان در حوزۀ شهرستان قلعهگنج را داریم. البته ابزارهای چوب و استخوان هم وجود داشته که چیزی از آن برای ما باقی نمانده است».
تامین سنگ مجسمههای بینالنهرین
وی با بیان اینکه بررسیهای باستانشناسی با محوریت دشت جیرفت نتایج خیلی خوبی داشته است، به استناد تصاویری که ارائه میکرد، به وجود گذرگاهی ارتباطی از دشت جیرفت به سمت سواحل خلیجفارس اشاره کرد و توضیح داد: «در موزه بغداد تندیسهای سیاهرنگ بزرگی از جنس سنگ دیوریت مشاهده میشود. منابع سومری و اکدی میگویند این سنگها از جایی از جنوبشرق ایران تامین میشده است. ما از سال 95 تا 1400 هیات مشترکی با آلمانها داشتیم و بسیاری از مناطق را از لحاظ داشتههای باستانشناسی مطالعه کردیم. بخشی از مطالعات ما هم دربارۀ این سنگها بود».
وی افزود: «در رخنمونهای حد فاصل منوجان تا قلعهگنج این نوع سنگ را پیدا کردیم که میتواند همان سنگهایی باشد که تامینکنندۀ مجسمههای عظیم بینالنهرینی بوده است».
وی با بیان اینکه این سنگها از این منطقه به سواحل خلیجفارس منتقل شده است، ادامه داد: «از طریق کشتیرانی در هزارۀ سوم تا اوایل هزارۀ دوم پیش از میلاد این سنگها به جایی در جنوب عراق امروزی منتقل و در کارگاههای ساخت و تولید و پرداخت این اشیا و مجسمهها از آن استفاده میشده است».
هلیلرود زاینده و نابودکنندۀ تمدنها
علیدادیسلیمانی در ادامه، با اشاره به مسیر جریان هلیلرود که شاهرگ حیات در این منطقه بوده است و به بازماندۀ یک دریاچه یعنی باتلاق جازموریان میرسد، گفت: «هلیلرود هم زایندۀ تمدنها و هم از بینبرندۀ آن بوده است».
وی با بیان اینکه در بستر هلیلرود قطعات بسیار زیادی از سفال میبینیم، افزود: «در بستر هلیلرود که با چهار متر از انباشت رسوبات رودخانه پر شده است کاوشهایی انجام دادیم و به یک فرهنگ دست یافتیم که مربوط به قبل از دورۀ شهرنشینی یعنی هزارۀ چهارم قبل از میلاد است و از آن بهعنوان دورۀ روستانشینی یاد میشود».
وی دربارۀ سفالهایی که پیدا کردهاند، اظهار کرد: «این سفالها بسیار اهمیت دارد و از آن بهعنوان سفالهای لبه واریخته یاد میکنند که فرهنگ آغاز نیایش در بینالنهرین است».
وی افزود: «همزمان با تولید این سفالها نشانههایی از خط در جنوب عراق امروزی شکل گرفته است که نشان میدهد اینجا منشاء پیدایش خط بوده است. زمان زیادی طول نمیکشد که این فرهنگ به مرزهای جنوبشرق امروز و دشت جیرفت میرسد».
وی گفت: «حاصل بیابانگردیها و بررسیهای باستانشناسی در مناطق کوهستانی و روستانشین و دشتهای پیرامون (در منطقۀ جیرفت) نشان میدهد که همۀ این مناطق روستانشین در پایان هزارۀ چهارم پیش از میلاد و آغاز هزارۀ سوم به درجهای از فرهنگ و تمدن دست مییابند که شهرنشینی شکل میگیرد؛ ما در دشت جیرفت با محوریت کنارصندل شاهد یکی از قدیمیترین و معدود آثار شهرنشینی دنیا هستیم که در بخش میانی این دشت واقع شده است».
علیدادیسلیمانی ادامه داد: «امروزه متاسفانه از آن شهر دنیای باستان فقط دو تپه و گورستان آن باقی مانده است».
وی با بیان اینکه با آغاز شهرنشینی گورستانها به خارج از مراکز استقراری و شهر منتقل میشود، توضیح داد: «شهرکهای صنعتی از همین دوره و با آغاز شهرنشینی شکل میگیرد؛ هم در شهداد و هم کنارصندل و هم شهرسوخته که سه مرکز بزرگ با شواهد شهرنشینی هستند ما شواهدی از این شهرکهای صنعتی را داریم».
تجارت سازمانیافته در جیرفت باستان
این باستانشناس سپس گفت: «لازمۀ شهر و شهرنشینی مولفههایی بوده است که یکی از آنها امنیت است که با پیدایش حکومتها حاصل میشود. مولفۀ دیگر تجارت سازمانیافته است».
وی با بیان اینکه پیش از آن در دورۀ روستانشینی هم این تجارت وجود داشته است، توضیح داد: «در اسفندقه جیرفت که حدود 9 هزار سال سابقۀ سکونت و استقرار دارد (دورۀ روستانشینی میانه) این تجارت را سراغ داریم که با سوریه امروزی انجام میگرفته است و مواد فرهنگی کاملا مشابهی (در این دو منطقه) وجود دارد اما در دورۀ شهرنشینی تجارت بهصورت سازمانیافته و در قالب کاروانهای بزرگ انجام میشده است».
وی افزود: «مطالعات باستانشناسی نشان میدهد که در مرکز شهر باستانی جیرفت، مرکز بزرگ حکومتی قرار دارد و در شعاع بسیار وسیعی از آن، بقایای معماری و کارگاههای صنعتی و در فاصلۀ دورتری از آن گورستانها را داریم».
وی ادامه داد: «در همین فضاهای معماری، مهرها و اثر مهرهایی پیدا کردیم که از تجارت سازمانیافته حکایت دارد».
پیکرۀ کنارصندل
علیدادیسلیمانی گفت: «در دل همین دژ حکومتی و تپه جنوبی کنارصندل نیمتنۀ انسانی داریم. این پیکره که پیراهنی تزیینشده دارد، در پشت یک دیوار و درون طاقچهای در درون معبدی واقع شده بود».
او با بیان اینکه این پیکره بعد از گذشت چند سال بهدلیل عدم حفاظت لازم بسیار آسیب دیده است، افزود: «آن را با تصویری که از یکی از گورهای شهداد به دست آمده است مقایسه کردم؛ دستها (در هر دو پیکره) بر روی سینه قرار گرفته است اما در تندیس بزرگ کنارصندل در زیر مچ دست چیزی وجود دارد که در ابتدا تصور میکردیم کمربند است ولی بعد دریافتیم مار است».
او ادامه داد: «سر مار هرچند از بین رفته ولی در بسیاری پیکرکهای دیگر هم آن را مشاهده کردهایم. براساس این یافتهها متوجه شدیم مار که سمبل زایش بوده در زندگی مردم آن دوران سهم و جایگاه والایی داشته است».
صاحبان خط و نگارش
این باستانشناس سپس اظهار کرد: «پیش از این خوانده بودیم که مصطبهسازی و سکوسازی از دوران اورارتوها در فرهنگ ما پیدا شده است اما در کاوشهای کنارصندل سکوهایی پیدا کردیم که نشان میدهد ابتدا مصطبهسازی را انجام دادند. عکسی از آن را احیا و مصطبهای ایجاد کردیم که بنای عظیم دژ حکومتی را بر فراز آن قرار دهد».
وی افزود: «در کاوشها به الواح آجری هم دست پیدا کردیم که قدیمیترین نمونههای خط است. بعد از آن، یکی در شوش پیدا شد. در بینالنهرین در جنوب عراق امروزی هم از این نوع الواح پیدا شده است. هرچند که این لوحها رمزگشایی نشده است اما نشان میدهد مردمان شهرنشین در این تمدن غنی صاحب خط و نگارش بودهاند».
رفاه و آسایش در جیرفت باستان
وی با بیان اینکه به واسطۀ مطالعۀ سایر مواد فرهنگی میتوان به جنبههای دیگری از زندگی مردم پی برد، اظهار کرد: «در این فرهنگ غنی با جامعهای مرفه سر و کار داریم که از اشیای زینتی گرانبهایی برخوردار بودهاند».
وی اضافه کرد: «این مردم با سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی اشیای هنری بسیار زیبایی را ساختهاند».
علیدادیسلیمانی گفت: «سنگهای قیمتی لاجورد که توسط ساکنان این شهر باستانی مورد استفاده قرار گرفته و از آن، اشیای هنری زیبایی تولید شده از ناحیۀ بدخشان افغانستان امروزی وارد این فرهنگ شده است».
وی افزود: «شواهد متعدد نشان میدهد تمدن جیرفت جامعهای ثروتمند و در رفاه و آرامش و آسایش بوده است. این رفاه و آسایش تمدنساز بوده است».
وی ادامه داد: «تمدن جیرفت مثل یک حلقۀ زنجیر بین دو تمدن شرق (حوضۀ رود سند / پاکستان امروزی) و غرب ( بینالنهرین/ در جنوب عراق امروزی) در ارتباط و مراودۀ فرهنگی بوده است».
ازدواجهای سیاسی در جیرفت باستان
این باستانشناس در بخش دیگری از سخنانش گفت: «هرچند لوحهای آجری که نشانههای خط و نگارش را دارد رمزگشایی نشده است اما در کنار آن، مواد فرهنگی دیگری داریم که میتواند اطلاعات خوبی در اختیار ما قرار دهد که مهرها و اثرمهرها از جمله آن است».
علیدادیسلیمانی افزود: «در جریان کاوشها، اثرمهرهای زیادی یافتیم که بیانگر تجارت و تبادل کالاست؛ ابتدا مهر و موم کالاهایی که به این محل میرسیده باز میشده و به محتویات آن کیسه یا خمره یا هرچیزی که اشیا درون آن بوده پی میبردهاند».
وی با تاکید بر اینکه مطالعۀ این مهرها بسیار اهمیت دارد، ادامه داد: «در جریان مطالعاتی که در جیرفت انجام میدادیم یک مهرشناس برجسته که استاد دانشگاه پنسیلوانیاست با ما همکاری داشت و مهرهای کنارصندل را با مهرهایی که پیش از این به دست آمده است مقایسه کرد».
وی توضیح داد: «این مهرشناس با مطالعۀ این مهرها در کنار بسیاری از یافتههای دیگر میگوید هنرمند میخواسته با این مهرها که بر روی بخشی از آن هم جنس مذکر و هم مونث بوده است از ازدواجهای سیاسی صحبت کند که در جامعۀ حاکمان و فرمانروایان کنارصندل وجود داشته است».
وی ادامه داد: «این ازدواجهای سیاسی به واسطۀ نقش مهرهایی که هم در جیرفت و هم بینالنهرین به دست آمده نشان میدهد عمدۀ ارتباطات (این تمدن) با جنوب عراق امروزی بوده است».
وی تاکید کرد: «ازدواجهای سیاسی بین این دو جامعه در سطح حاکمان و فرمانروایان وجود داشته است».
استخراج و صادرات سنگ در جیرفت باستان
علیدادیسلیمانی در بخش دیگری از توضیحات خود تصاویری از مناطق کوهستانی منطقۀ جیرفت که تودههای فراوانی از سنگ کلریت را دارد نمایش داد و با اشاره به آن گفت: «در بررسیهای باستانشناسی، آثار جدا کردن تودههای این سنگها از کوه با ابزار عصر مفرغ را سراغ داریم که (پس از استخراج) از طریق کاروانهایی به مراکز شهری و کارگاههای صنعتی منتقل و توسط هنرمندان و صنعتگران ساخته و پرداخته میشده است. بخشی از آن هم صادر میشده است».
وی با بیان اینکه امروزه در تمدن جیرفت به فراوانی از این اشیای سنگ کلریت داریم، افزود: «در موزههای ایران باستان، شیراز، کرمان و تبریز هم اشیای زیادی از تمدن جیرفت به نمایش گذاشته شده است».
وی ادامه داد: «نزدیکترین مکانی که صنعت سنگ کلریت در آنجا همزمان با استخراج سنگها رونق داشته بخش بلوک در شهرستان جیرفت است».
این باستانشناس با بیان اینکه مسیرهای تجارت سنگ کلریت را هم شناسایی کردهایم، اظهار کرد: «علاوه بر وجود تعداد زیادی از اشیای سنگ کلریت در برخی موزههای کشور، در موزههای برخی کشورهای همسایه نیز اشیایی وجود دارد که از طریق قانونی یا غیرقانونی به آن رسیدهاند ولی از این نوع آثار (سنگ کلریتی) بسیار انگشتشمار دارند».
وی افزود: «در آنچه که در کاوش محوطههای عصر مفرغ در عراق همزمان با جیرفت به دست آمده است تعداد معدودی اشیای سنگ کلریتی یافت شده است. منابع این سنگ در این مناطق وجود ندارد بلکه معادن و منابع آن در جنوب شرق ایران در جیرفت هست و اگر جایی از این اشیا دیده میشود در عصر مفرغ در قالب تجارت به آنجا وارد شده است». / الف
نظر خود را بنویسید