فردایکرمان – محسن جلالپور: دو سال از درگذشت مهدی آگاه سپری شد. در این مدت همواره احساس میکنم برادری تنی را از دست دادهام. در واقع هرچه بگویم از خوبیهای این مرد بزرگ کم گفتهام. خانوادۀ آگاه حق بزرگی بر گردن همۀ ما دارند. مرحوم غلامرضا آگاه سیزده فرزند داشت که جملگی انسانهایی شریف و آگاه بوده و هستند. همۀ آنها دور از هیاهوی زمانه خدمات زیادی به جامعه داشتهاند اما دو فرزندشان را بیشتر میشناسیم. معروفترین آنها، مرحوم «منوچهر آگاه» از اقتصاددانان سرشناس ایران است که در سال ۱۳۳۸ به ایران بازگشت و ریاست اداره بررسیهای اقتصادی بانک ملی و بانک مرکزی را بر عهده گرفت. او بعدها معاون وزیر اقتصاد شد و در اواخر دورۀ پهلوی به ریاست سازمان برنامه و بودجه رسید. و دیگری مهدی آگاه است که متاسفانه دو سال پیش در چنین روزهایی دار فانی را وداع گفت.
مرحوم غلامرضا آگاه با بهرهگیری از سرمایۀ اهالی متمول یزد، باغهای زیادی در رفسنجان به بار نشاند. جنگ جهانی دوم، فرصت مناسبی برای او بود تا پسته ایران را به جهان عرضه کند. او مغز پسته را به نام «جیره کماندو» همزمان به ارتش متفقین و آلمان معرفی کرد و به این ترتیب زمینۀ فروش محصول باغات پسته رفسنجان به کشورهای اروپایی و آمریکا فراهم شد. او تنها به معرفی محصولات خود بسنده نکرد. هنگامی که «نیل آرمسترانگ» نخستین فضانورد جهان که پا به ماه گذاشت، به ایران آمد، هدیۀ ویژهای به او داد و آن چیزی نبود جز پسته ایرانی که از باغات رفسنجان به عمل آمده بود. فضانورد آمریکایی نیز در مدح پسته ایرانی، یادداشت تاریخی نوشت و آن را به غلامرضا آگاه تقدیم کرد. بعدها به همت او بود که پسته ایران به بازار نیویورک و به دنبال آن اکثر نقاط ایالات متحده آمریکا صادر شد.
مهدی آگاه از نظر تسلط به کشاورزی و تجارت، میراثدار پدر بزرگوارش غلامرضا آگاه بود که ایشان را بزرگِ صنعت و تجارت پسته میدانیم و از نظر تسلط بر علم و دانش، به برادر بزرگوارش مرحوم منوچهر آگاه شباهت داشت که در دهۀ 40 در دانشگاه تهران اقتصاد تدریس میکرد.
مرحوم آگاه دشمن پوپولیسم بود و زمانی نسبت به آن اعتراض میکرد که جامعۀ ایران هنوز با ابعاد مخرب آن آشنایی نداشت. آقای آگاه جزو آن دسته از انسانهایی بود که روی اصولش میایستاد و کوتاه نمیآمد. زمانی که در تشکلهای بخش خصوصی حضور داشت، حرفهایی میزد و تحلیلهایی میکرد که اغلب باعث اعتراض مدیران دولتی میشد. اگر سیاستمداران واژهها را از معنای واقعی خود دور نمیکردند میشد مهدی آگاه را یک اصولگرای واقعی تعریف کرد. به اصول و قانون پایبندی داشت و همواره معتقد بود هیچ پدیدهای نباید جایگزین قانون شود. او همواره تاکید داشت که برای حفظ جامعه باید پایبندی به اصول و قانون رعایت شود. حتی اگر آن قانون، قانون خوبی نباشد، باید قانون دیگری نوشت اما قانون را نمیشود جایگزین ارادهها و خواستههای فردی کرد.
زاویه دید آقای آگاه به مسائل بدیع بود و پدیدهها را از مسیری تبیین میکرد که حتی برای نزدیکترین دوستانش ناشناخته به نظر میرسید. شخصاً محو استدلالهایش میشدم و همواره به خودم میگفتم چرا من از این زاویه به مساله نگاه نکرده بودم و هر بار به خودم میگفتم: مگر تو آگاه هستی؟ همیشه وقتی با حرارت دربارۀ مشکلات کشور صحبت میکردند، یادآوری میکردم که با این بیماری، خوب است به این مسائل دلهرهآور توجه نکنید اما دست خودش نبود. او دلی پردرد از نامهربانیهای روزگار داشت و همواره از تهاجمِ سیاسی به منابع و آب و خاک این سرزمین مینالید. اعتقاد داشت این نسل بزرگترین صدمه را به ایران زدهاند و همواره از دستدرازی نسل فعلی به سهم نسل آینده در عذاب بود. همیشه میگفت؛ مغولان آنگونه که ما منابع کشور را غارت میکنیم، منابع ایران را به یغما نبردهاند.
یادش گرامی باد و روحش شاد.
*منبع: کانال تلگرامی محسن جلالپور
نظر خود را بنویسید