فردایکرمان - محمد لطیفکار: نمایش «نمیدونم که تقدیر تو فردام چی نوشته»، در واقع مرور خاطرات و خیالات یک رابطۀ سپری شده است که حالا در این اثر بنا به دلایلی جان میگیرد. این نمایش با کارگردانی محسن ایرانمنش چند روزی است که در سالن تئاتر شهر کرمان روی صحنه است و قرار است تا ۲۱ اردیبهشتماه اجرای آن همچنان ادامه داشته باشد.
متن اصلی این نمایش اثری از تنسی ویلیامز نمایشنامهنویس مطرح آمریکایی است که بابک تبرایی در نیمۀ دهۀ هشتاد آن را با عنوان «نمیدونم فردا چی میشه» به فارسی ترجمه و منتشر کرده است. ایرانمنش کارگردان نمایش فعلی اما میگوید: «کار من برداشتی آزاد از نمایش تنسی ویلیامز است».
پنجشنبۀ گذشته پس از اینکه گروهی از اهالی رسانه این نمایش را تماشا کردند، ایرانمنش در یک نشست خبری با همراهی بازیگران و تیم تهیهکنندۀ این نمایش در جمع خبرنگاران تاکید کرد: «ما همان کاری را کردیم که مادربزرگهای ما میکردند؛ یک ژاکتی را که برای ما میبافتند دو سال که میگذشت، تنگ میشد و مدلش عوض میشد، نخ آن را باز میکردند، و مجددا با همان نخ یک ژاکت جدید با سایز و طرح جدید برایمان میبافتند».
وی در توضیح بیشتر کاری که او انجام داده است، افزود: «ما شخصیتهای اصلی متن تنسی ویلیامز را برداشتیم و ژاکت خودمان را بافتیم. در همینحال، سعی کردیم فضای شخصیتها را بومی خودمان بکنیم».
ایرانمنش خاطرنشان کرد: «اما اینکه چقدر توانستهایم موفق باشیم را نمیدانم؛ در واقع، ما داستان خود را با این شخصیتها پیریزی کردیم و ساختمان خود را بالا آوردیم».
وقتی از او پرسیدم به نظر میرسد شما در جریان این داستان به نوعی تحت تاثیر یک نوع روایت عرفانی بودهاید اما این نوع روایت را هم در تمام داستان این نمایش دنبال نکردهاید، پاسخ داد: «عرفان نگویید، بگویید ذن. خانمی که در نمایش میبینید در واقع به رحمت خدا رفته؛ این آقا یکشب آمده و در نبود او، خاطرات و خیالاتی را که با او داشته است مرور میکند، و در طول اثر اتفاقی که میافتد شاید بشود گفت یک نوع ذهنخوانی است».
وی ادامه داد: «این ذهن آن یکی را میخواند و دیگری هم متقابلا ذهن این یکی را میخواند. آن یک چیزهایی مینویسد و دیگری بدون آنکه بخواند میفهمد چه نوشته است. من فکر میکنم مایۀ اصلی کار بیشتر به جنبههای روانشناسی اجتماعی توجه دارد».
ایرانمنش افزود: «اول نمایش هم، به یک پروندۀ روانی اشاره میشود، که بعد میگوید من پروندۀ روانی ندارم».
ایرانمنش دربارۀ زمان تولید این اثر گفت: «از وقتی که کار را شروع کردیم تا زمانی که آمادۀ اجرا شد حدود دو سال طول کشید. وی در توضیح برخی ابهامات افزود: «سعی کردیم این کار پلهپله و بهمرور آماده شود و برای این چای را که در قوری ریختهایم صبر کنیم تا حسابی دم بکشد، و چای دمنکشیده و زمخت تحویل مردم ندهیم».
ایرانمنش در عینحال این را هم اضافه کرد: «از انتقاد استقبال میکنیم و آمادگی داریم هرجا اشکال و ایرادی باشد آن را رفع کنیم». وی اگرچه در پاسخ برخی ایرادها با فروتنی پاسخ خبرنگاران را هم داد، اما واضح است که کارکرد یک نشست خبری با بررسی همهجانبۀ یک اثر هنری متفاوت است، از این رو داوری نهایی دربارۀ هر اثر هنری را به منتقدان و اهل فن همان رشته واگذار باید کرد. بدیهی است رسانه هم میتواند بستر مناسبی برای بازتاب این نوع گفتوگوها باشد، تا علاقهمندان به هنر و ازجمله تئاتر، از محتوای اظهارات و نقدهای آموزنده و تاثیرگذار با خبر بشوند.
گفتنی است، در این نمایش شعله کوهستانی، آرمان جمالی و سحر عبداللهی ایفای نقش دارند.
تهیهکنندۀ این اثر هم گروه اورس با مدیریت حسین ایرانمنش و مسعود کوهستانی است که در ماههای اخیر نقش مهمی را در حوزۀ تهیهکنندگی تئاتر برعهده گرفته است.
نظر خود را بنویسید