فردایکرمان – محمد لطیفکار: هر وقت نمایشگاهی از صنایعدستی ایران را میبینم، حس دوگانۀ عجیبی، وجودم را تحت تاثیر قرار میدهد. از یکسو در من غرور و افتخار میآفریند، چون در این آثار، هم تاریخ و فرهنگ ما جلوهگر است، و هم هوش و ذکاوت مردم سرزمینام دلربایی میکند.
از سوی دیگر، اندوهگین میشوم چون تنها کسر اندکی از این سرمایۀ بزرگ فرهنگی و هنری به کار گرفته میشود، و مابقی آن تقریبا هیچگاه به منصۀ ظهور نمیرسد. در حالیکه همه روی اهمیت این سرمایۀ بیبدیل متفقالقولیم اما شوربختانه پای عمل که میرسد سالهاست درجا میزنیم.
جای دوری نمیروم؛ کرمان در زمینۀ صنایعدستی از نمونههای سرشار و چشمۀ جوشان این هنر و فرهنگ است. برخی آثار این استان پهناور مثل پته و فرش آن، واقعا سحرانگیزند، اما در عمل شاهدیم که هیچ نقش واقعی و شایستهای در زندگی مردم این دیار کهن ندارند... به خصوص وقتی به گذشته نگاه میکنیم غصۀ ما دهچندان میشود، چون همواره حال و روز ما در گذشته نسبت به امروز غبطهبرانگیز است.
در نمایشگاه صنایعدستی امسال، که به مناسبت روز جهانی صنایعدستی، روز شنبه نوزدهم خردادماه در موزه صنعتی کرمان گشایش یافت، بار دیگر این حس دوگانه را تجربه کردم؛ اما توامان یک تجربۀ دیگر هم داشتم که بیان آن به نظرم خالی از لطف نیست. در این نمایشگاه، آنچه بیش از گذشته نظرم را جلب کرد، نقش فزاینده و موجآفرینی زنان در تولید و عرضۀ صنایعدستی است.
آماری ندارم که نشان دهد این اتفاق به چه میزان است، اما اجمالا بر اساس مشاهداتم میگویم که گرایش زنان را به این رشتۀ فرهنگی و هنری آنقدر قوی و عجیب میبینم که نمیتوان به سادگی آن را نادیده گرفت.
هرچند در گذشته هم نقش زنان کم نبوده است، اما سهم زنان اینبار در مدیریت اقتصادی و هنری تولیدات افزایشی چشمگیر و غیرقابل انکار دارد. دلیل آن هرچه باشد به نظر من نشانگر آن است که زیرپوست هنرها و صنایعدستی امروز یک اتفاق مهم در حال ظهور است و باید آن را به فال نیک گرفت.
ایبسا جامعۀ ما با این انرژی و ظرفیت تازهای که از خودش بروز داده، موج بزرگی را که شایستۀ آن میباشد، تجربه بکند. البته این را هم میپذیرم که در این زمینه نیازمند یک مطالعۀ گسترده هستیم؛ و اهل نظر هم حتما اطلاعات دقیقتر و بیشتری دارند که من از آن بیخبرم. اما اجمالا حیفام آمد که این دلخوشی و امیدم را به آیندۀ بهتر صنایعدستی به اشتراک نگذارم. باید منتظر ماند، و دید!
نظر خود را بنویسید