اسما پورزنگیآبادی ـ بیستویکم آذرماه، دقیقا یک سال شد که سیدمهران عالمزاده حکم شهرداری کرمان را در جیب دارد و برای ارتقای این شهر دارد تلاش میکند. قصد ندارم خوب و بد عملکرد یک سالهی او و تیماش را در این یادداشت کوتاه مرور کنم؛ اما در یک بررسی شتابزده میتوان گفت یکی شروع گفتمان پاکیزهای که به «شهر بودن» کرمان بیش از هرچیز میاندیشد و دیگری، راهاندازی سایت شفافیت شهرداری کرمان میتواند از نقاط روشن کارنامهی یک سالهی او باشد و او را در زمرهی شهرداران خوشفکر قرار دهد. اگرچه در هر دو حوزه همچنان کارهای زیادی هست که باید انجام شود تا این دو امر ارزشمند محقق شود.
گفتمانی که او حامی آن است هنوز به بدنهی جامعه سرایت نکرده و غریبگی با آن پابرجاست. بماند که در بین نخبگان شهر نیز، هنوز همقَسمیای با آرمانهای شهردار ندیدهایم و شاید پر بیراه نباشد اگر بگویم در بدنهی شهرداری هم! وگرنه چهطور میشود در مدت 365 روز، برای یکسری مشکلات جدی که همین حالا هم پرداختن به آن دیر است؛ هیچ کار اساسی صورت نگرفته باشد آن هم در حالیکه شهردار پیش از سپهنشین شدن، پرداختن به آن را جزو بدیهیات وظایف یک شهردار میدانست؟ مثلا نجات نارونهای جمهوری، مرمت خانهشهر، ورود به بافت تاریخی شهر، مرمت حمام تهباغ لَله، اصلاح بدنهسازی فلکهی مشتاق، حل مشکل تعریض کنار پل احمدی، جمع کردن پلهای بیفایدهی عابرپیاده و امثالهم. این چند موردی که مثال زدم سالهای زیادی است بهعنوان «پارهای از مشکلات دمدستی!» در این شهر مطرح بوده؛ خوب چرا حلشان نمیکنند؟ شهرداری آیا چیزی جز رسیدگی به همین مسائل و مشکلات است؟
در این یک سالی که گذشت همچنین، شهردار کرمان که در جلسهی دفاع خود در صحن علنی شورا بارها دغدغهی فرهنگ و هنر را مطرح کرد و برای این دو حوزه دل سوزاند؛ هنوز نتوانسته به گونهای عمل کند تا رویاهایی که شهروندان با شعارهای او ساختند به واقعیت تبدیل شود؛ «چالش اساسی ما در موضوعات شهری، فرهنگی است. فعالیتهای فرهنگی زودبازده نیست، در کوتاهمدت باید ریلگذاری کرد. میتوان در چهار سال ذائقهی فرهنگی و اجتماعی مردم را تغییر داد. شهرداری باید برای کل سال تقویم فعالیتهای فرهنگی و هنری تهیه کند. کرمان به مرکز چند رخداد ملی هنری و فرهنگی تبدیل شود...». اینها ابتداییترین وعدههای فرهنگیای بود که شهردار در روز ارایهی برنامههای خود در صحن علنی شورا داد و هنوز هیچ خبری از آن نیست. فرصت اما همچنان وجود دارد و به سال جدید مسئولیت او، امید بستهایم و امیدواریم به گونهای عمل شود که برنامهای که ارائه داده بایگانی نشود.
در بین همهی فصلهای برنامهی عالمزاده برای شهرداری کرمان که یادم هست وقتی ارایهاش کرد تحسین همهی اعضای شورا را نیز بهدنبال داشت، اگرچه نمیتوان اولویتگذاری کرد که کدامیک بر دیگری ارجح است و در کدامیک پیشرفت بیشتری در این یک سال رخ داده اما حالا که دمی از دست زلزله آسایش نداریم، فکر میکنم حق است اگر فصل «تابآوری در برابر مخاطرات» را یکی از مهمترین و در عینحال مهجورترین بخشهای برنامهی شهردار ذکر کنیم. او در این فصل، از اینکه شهر بهطور جدی در تهدید زلزله است، ابراز نگرانی کرده و گفته که برای افزایش تابآوری چه اقداماتی مدنظر دارد. حتی یادم هست وقتی عالمزاده بر کرسی شهرداری نشست، سه روز بیشتر نگذشته بود که به دفترش رفتم تا با او گفتوگو کنم. اولین پرسشم این بود: «آقای عالمزاده! الان که شما و من اینجا نشستیم و با هم گفتوگو میکنیم سومین هفتهای است که مردم کرمان آرام و قرار ندارند. اینبار زلزله به معنای واقعی توسط مردم درک و باور شده است. شما چه در برنامهای که به شورا ارائه کردید و چه در روز معارفهتان، تابآوری شهر کرمان در برابر مخاطرات طبیعی از جمله زلزله را یک اولویت جدی اعلام کردید. بهطور مشخص میخواهید چه بکنید؟ چه برنامهی اجرائی و عملیاتی در این خصوص دارید؟». او در پاسخ توضیح داد که در گام اول، باید در شهرداری، یک کارگروه بهعنوان ستاد بحران شهر کرمان و متشکل از دستگاههای تاثیرگذار و تاثیرپذیر فعال بشود. سپس، وضعیت موجود شهر باید سریعا ارزیابی شود تا بدانیم ابنیهی عمومی از جمله ادارات، بیمارستانها و مدرسهها چه وضعیتی دارند. یکسری مطالعات انجام شده، باید بهروز رسانی و تجمیع و در قالب یک سند ارائه شود تا آسیبشناسی صورت گیرد؛ سپس دستگاههای متولی باید ضعفهای حوزهی خود را رفع کنند و در ادامه از موانعی که احتمال میداد بر سر راهش وجود داشته باشد یاد کرد. با اینحال قول داد برای زندگی شهروندان کرمانی دل بسوزاند و تلاش کند که طوری نشود در یک چشم بر هم زدنی دود هوا شود! با این وجود اما بهنظر نمیرسد در این یک سال کار چندانی انجام شده باشد. نشانهها برای اثبات این ادعا فراوان است. به شهردار کرمان خداقوت میگویم. برای سال و سالهای پیشروی مدیریتش بهترینها را آرزو میکنم. منکر مشکلات و موانع نیستم اما یادآوری میکنم که عدهای به برنامهای که داد و بر مدیریت او برای آباد کردن این شهر «دل امید» بستهاند. فراموش نکند و برنامهاش را لحظهای از نظر دور نگرداند. روزمرگی در کمین است. راه گریزی باید.
4760
یادداشت اسما پورزنگیآبادی
نظر خود را بنویسید