فردایکرمان - فاطمه هجینینژاد: هفتۀ گذشته یک تئاتر خوب و قابل تامل با عنوان «نقره داغ» به نویسندگی، بازیگری و کارگردانی مرضیه محمدی به روی صحنه رفت که با استقبال خوبی هم مواجه شد. فاطمه هجینینژاد بازیگر و نویسندهی حوزه تئاتر بر این کار یادداشتی نوشته و در وبسایت تئاتر کرمان آن را منتشر کرده است. نظر به اهمیت این تئاتر و یادداشت، آن را در فردای کرمان بازنشر میکنیم:
با خلاصهای از داستان نمایشنامه « نقره داغ» به نویسندگی مرضیه محمدی شروع میکنم. داستان دختری را روایت میکند که درسن نوجوانی، قربانی کودک همسری میشود، دختری که نمیتواند سخن بگوید، دختری که زبانش را بستهاند تا نتواند از حق خود دفاع کند؛ تا نتواند فریاد بزند، دختری که پناهی ندارد و سرنوشت شومش دست از سر او بر نمیدارد و حالا نقره داغ خانوادهاش است؛ در نهایت مردی میآید، مردی که اکبر است! که علیه وضع موجود میشورد، که منجی نقره میشود . این نمایشنامۀ ملودرام، بغض تماشاچی را به لبخند مبدل ساخته و به او آهی از سر خشنودی میبخشد.
نگاهی به متن نمایشنامه نقره داغ
اکنون بحث بر این است که آیا متن نمایشنامه نقره داغ، متنی نمایشی است یا صرفا ساختاری داستانگونه دارد؟ آیا مرضیه محمدی، دانشجوی تئاتری که تا قبل از این کار، متنها و قصههایش ما را به وجد میآورد، توانسته است در درامنویسی موفق باشد؟
متن درواقع از ساختار درستی تشکیل شده است. ساختاری مدور دارد و این به درستی و با خلاقیت مرضیه محمدی شکل گرفته است و نقطۀ اوج داستان ما را میخکوب میکند! اما آیا این متن به گونهای نمایشی است؟ یا صرفا قصه گوییست و برایمان قصه تعریف میکند؟ مثل زنی که در گوشۀ بیمارستان از تنهایی سفرۀ دلش را برای زن دیگری باز میکند و احساسات اورا تحت تاثیر قرار میدهد؟
متن تعلیق دارد! این کشش را برای مخاطب ایجاد میکند که تا لحظۀ آخر، میخکوب بنشیند و گوش بدهد و تا انتها با قصۀ نقره همراه باشد، و این نیز از نقاط قوت کار است و مهارت بالای مرضیه محمدی را در داستانپردازی به ما نشان میدهد؛ اما از لحاظ بصری متن تصویرسازی دراماتیک ندارد.
بازیگری و کارگردانی اثر
شاید بتوان گفت بازیگری مرضیه محمدی نیز در این اثر یکی دیگر از نقاط قوت کار است! او گویا درک عمیقی از احساسات درونی کاراکتر به دست آورده و کاملا در بازیگری متمرکز بود.
در کارگردانی اما گویا متن اجازه نداده بود تا میزانسن و خطوط حرکتی خاصی طراحی شود؛ بازیگر در اکثر لحظات کار یک جا ثابت بود و حرکت خاصی نداشت...
ویژگی مثبتی که در کارگردانی اثر دیده میشد تصویر سازی با سایهها بود که در بعضی از لحظات نیز ضرورتی نداشت...
نتیجهگیری
در انتها این اثر فرصت خوبیست برای اندیشیدن دربارۀ مسائلی که امروزه در جامعه جزئی جدا نشدنی از زیست برخی انسانها شدهاند؛ فقر، اعتیاد، کودک همسری و
همچنین این اثر به خوبی به مسائل زنان پرداخته است... اگرچه این کار با چالشهای زیادی مواجه است، اما در نهایت مرضیه محمدی تا حدودی با موفقیت آنها را پشت سر گذاشته است.
همچنین گروه او توانسته است با امکانات کم پلاتو، دکور خوب و نورپردازی در خوری را در این پلاتو اجرا کند. علاوه بر آن فعال سازی مجدد پلاتو زیر زمین مجموعۀ تئاتر شهر با نام پلاتو تمرین و تجربه توسط دانشجویان کاری بسیار تا بسیار قابل تحسین است. امید که این مسیر همیشه برای دانشجویان بازیگری و کارگردانی سبز باشد.
نظر خود را بنویسید