فردایکرمان - محمد لطیفکار: آنشرلی دختری با موهای قرمز از جمله کارتونهای جذاب برای کودکان و نوجوانان دهه 60 و 70 است که بسیاری از این سریال خاطره دارند.
کارتون آنشرلی داستان زندگی دختر بچهای است که در جزیرهای با رویدادهای مختلفی روبهرو میشود.
وقتی به بروشور تئاتر «آنهها» نگاه کردم و دیدم نوشته: «بازخوانی رمان آنشرلی با موهای قرمز، نوشتۀ لوسیماد مونتگومری» راستاش ذهنام یکسره سراغ همان سریال کارتونی رفت که چند دهه قبل از تلویزیون با آن آهنگ معروف و خاطرهانگیزش پخش میشد. فکر کردم بازخوانی همان را قرار است روی صحنۀ تئاتر شهر کرمان ببینم، اما این متن و اجرایی که من دیدم بسیار فراتر از بازخوانی بود. از آن فضای شاد و پرامیدی که در این سریال خاطرم مانده، اصلا خبری نبود. بهجای آن با زخم عمیق و چرکین جنگ و فضای پیرامونی آن مواجه شدم که خانوادۀ آنشرلی را گرفتار این رویداد جهنمی نشان میداد، و فضا آنقدر چرکین بود که وقتی از ابراهیم عربنژاد نویسنده، دراماتورژ و کارگردان اثر خواستم اگر حرف خاصی با مخاطب دارد مطرح کند، گفت: «هم در پوسترها و هم در تیوال تاکید کردیم که این کار مناسب زیر سیزده سالهها نیست».
عربنژاد افزود: «در این اثر، مایکل سرپرست خانوادهای است که مجبور میشود به جنگ برود. در زمان جنگ نامهای به خانوادۀ او میدهند که مایکل مفقود شده است، اما در واقع او مفقود نشده بوده. فرار کرده و برگشته به خانه و مخفی شده بود. در ادامه وقتی مایکل برمیگردد، میبینیم که در نسبتی از تغییرات قرار میگیرد که با آن نمیتواند کنار بیاید و جان خانواده به خطر میافتد، و نهایتا خانواده تصمیم میگیرند که او را به شکل دردناکی حذف بکنند».
عربنژاد با اشاره به اینکه «دانشجوی ارشد تئاترم و الان در حال ارائۀ پایاننامه هستم»، در مورد روند کار توضیح داد: «گروه ما در روند تمرینات شکل گرفت. ابتدا سه نفر بودیم. من و همسرم هدیه آقازاده در نقش آنشرلی و مهدی صادقی در نقش مایکل که در ادامه دو بازیگر دیگر کیمیا بهاءالدینی و حاتم درخشان بر اساس آشنایی قبلی که من داشتم، به ما اضافه شدند. درخشان سابقا در هنرستان دانشآموز من بوده، اما الان از کار کردن با او افتخار میکنم».
وی افزود: «از اردیبهشتماه کار را با گروهی که تعداد آن بیشتر بود با یک موضوع دیگر شروع کردیم، اما در ادامه هم گروه کوچک شد و هم ایده را تغییر دادیم، به این شکل که از داستانهای مختلف اتود میزدیم که نهایتا بر اساس همین اتودها نمایشنامه نوشته شد».
نویسنده و کارگردان «آنهها» ادامه داد: «از حدود تیرماه تا اواسط آبان این متن تکهتکه با اتودهای بچهها نوشته شد و نهایتا نمایشنامۀ فعلی بیشتر با استفاده از موقعیتهایی که بچهها ساخته بودند تدوین شد».
وی تصریح کرد: «در این نمایشنامه ما از قصۀ آنشرلی چیزهایی را برداشتیم، اما آنهها در اصل براساس روایتها و نامههایی است که در خانه مونتگومری نویسندۀ آنشرلی پیدا شده است».
عربنژاد توضیح داد: «در واقع وقتی خانم مونتگومری در جزیرۀ اَونلی، در خانهای که او ساکن میشود، متوجه تعدادی نامه میشود، که این نامهها متعلق به خانوادۀ مایکل بودند که در آن سالهای میانی جنگ جهانی دربارۀ زندگیشان حرف میزدهاند».
وی ادامه داد: «این روایتها خیلی پارهپاره بود؛ این خانه الان تبدیل به موزه شده و این نامهها الان وجود دارند. ما این نامهها را توسط یکی از دوستان پیدا کردیم. پس از ترجمۀ آنها، قصۀ ما بیشتر به سمت روایتهایی از خانوادهای جلو رفت که مونتوگمری بر اساس آن قصهاش را نوشته است».
عربنژاد خاطرنشان کرد: «البته این نامهها را به تمام و کمال نداشتیم. بنابراین تلاش کردیم فرم کار را بر اساس روایتهایی که در اختیار داشتیم بنویسیم. چون بخشهایی از این مدارک برای ما گم بود، آنها مثل جزایری هستند که در دریا پراکنده شدهاند».
تماشای «آنهها» را توصیه میکنم به خصوص به آنهایی که از سریال آنشرلی خاطره دارند. به جز نامها و طرح کلی قصه و بازیهای خوب، و موسیقی زیبای این کار که توسط رضا مرزبان تهیه شده، یک فضای نوستالوژیک به مثابه هالهای دور صحنه تنیده شده بود، که روی من تاثیرگذار بود.
موقع نوشتن این گزارش، استوری هنرمند گرامی مازیار رشیدصالحی توجهم را جلب کرد. او دربارۀ «آنهها» نوشته بود: «حقیقتا نمیدانم با شرایط این روزهایم فرصتی میشود که برای «آنهها»ی ابی و گروهش بنویسم یا نه، اما این اجرا را ببینید. میزانسن همسو با ساختار نمایشنامهاش را، طراحی بلاکینگ درستاش را، طراحی و ایجاد فرمی انتزاعی در بازیهایش را، نوع زاویهای که ابی برای بازتعریف و کارکرد گرفتن از یک قصه انتخاب کرده است را، چگونگی ایجاد اتمسفرش را... بروید و فارغ از هر نوع ارزیابی، یک تئاتر ببینید».
برای او نوشتم: «فرم کار خوب بود. اما لکنتی که روایت «آنهها» از آن رنج میبرد و سیاهی قصۀ آن به نظرم قدری آزاردهنده بود. «آنهها» خردهروایتهایی است که دست آخر در ذهن تماشاگر جمع نمیشوند. ایکاش دربارۀ این پیچیدگیهای غیر ضرورش هم چند جمله مینوشتید».
این منتقد و مدرس تئاتر در پاسخ این ارزیابی و نگاه انتقادی من نوشت: «تا حدی با شما موافقم. اثر در انتخاب زبان ضعف دارد، اما نمایشنامه به لحاظ ساختار، روایتگر یا قصهگو نیست، هرچند قصۀ کلی خودش را هم بیان میکند. مردی به جنگ رفته و مفقود شده و حالا که بازگشته کسی پذیرای او نیست. در این شکل ساختار، رویدادها برای پیشبرد مسیر قصه ایجاد نمیشوند، بلکه برای ساخت و پرداخت اتمسفر بدل به کنش میشوند. حقیقتا این نوع درام سلیقۀ من نیست، اما انصافا با یک اجرای ایدهمند و دارای طراحی بر اساس بنمایۀ نمایشنامه روبهروییم...»
گفتنی است؛ نمایش «آنهها» هر شب ساعت هجده و نیم در مجموعۀ تئاتر شهر کرمان به روی صحنه میرود. از هجدهم شروع شده و تا هفت بهمن فعلا طبق برنامه ادامه دارد، امکان تمدید هم وجود دارد. هدیه آقازاده، مهدی صادقی، کیمیا بهاءالدینی و حاتم درخشان در این نمایش بازی میکنند.
دیگر عوامل نمایش «آنهها» عبارتاند از دستیار کارگردان: مهدی صاحبالزمانی، منشی صحنه: فاطمه خانی، طراح صحنه: هدیه آقازاده و نگین ناهیدی، طراح نور: آرمان رحمانیزاده، طراح لباس: هدیه آقازاده و نگین ناهیدی، طراح گریم: آیدا گیلانی، طراح ماسک: رضا خسروی، طراح گرافیکی: نگین ناهیدی، اجرای گریم: فاطمه مهینی، آهنگساز: رضا مرزبان، مدیریت رسانههای اجتماعی: علیرضا سهرابی و محمد عربزاده ، مدیر تولید: سعید ابوالحسنی، و تهیهکننده: حسین ایرانمنش.
عکسها: علیرضا سهرابی
نظر خود را بنویسید