فردای کرمان ـ سیدمحمدعلی گلابزاده*: شهربابک، سرزمینی که از دیرباز با گوهر «فیروزه»اش شهرت داشته و «میمند»ش، سنگستان اعجازانگیز تاریخ است، این بار میزبان هنرمندان و اساتید عرصة خوشنویسی بود، همان هنرورانی که جلوههای جمال جمیل را در چشمخانۀ اهل دل مینشانند، هم او که هیچ خطائی بر قلم صنعش نرفته است. این بزم عالمانه و عارفانه، به همت مجتمع مس شهربابک و همراهی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و فرمانداری و نماینده مردم شهربابک برپا شده بود تا مجتمع مس بر این باور مُهر تأیید بزند که تولید و صنعت و اقتصاد، بدون فرهنگ و هنر درخشندگی نخواهند داشت.
وجود اساتید مسلمی چون استاد ملکزاده، شکستهنویس نامی ـ استاد علی شیرازی ـ استاد بنیرضی و نیز اساتید خوشنویسی استان کرمان به این مراسم وجاهت خاصی بخشیده بود. مکان برگزاری مراسم، عمارت موسیخانی، یکی از بناهای دیدنی و خانههای دورۀ قاجاری است که در عینحال تداعی کنندة برگزاری اولین همایش کرمانشناسی ـ شهرستان شهربابک (1371) بود. زیرا پس از اتمام مراسم، حاضرین به دیدار این خانه رفتند، بنائی که آن را در اختیار جنگزدگان گذاشته بودند و بخشی از آن ویرانه و اصطبل گاو و گوسفند شده بود. یادم میآید، شادروان دکتر محمود روحالامینی، رُو به استاد باستانی پاریزی کرد و گفت، دلت خوش است که تاریخ مینویسی و اوراقی از آن را برای آیندگان نگه میداری، در حالیکه اینجا تاریخ در حال فروریزی و ویرانی است. همین هشدار موجب شد تا سید حسین مرعشی استاندار وقت و رئیس شورایعالی مرکز کرمانشناسی، دستور بازسازی دهد و به دنبال آن، هستههای مرکزی بازسازی شد و بعدها نیز ادامه یافت.
آنچه بر ارزش و اهمیت این همایش میافزود، ابتدا گزینش شهربابک به عنوان مکان برگزاری بود، با این توضیح که مردم این دیار فرهنگپرور و یادگار روزگاران ساسانی، در طول تاریخ، به داشتن دو ویژگی مشهور بودهاند، یکی خط خوش و دیگری آواز دلنشین، کما اینکه این هر دو را در همین مراسم آزمودیم.
نکتة دیگر، گرامیداشت یاد و خاطرة میرزا عبدالصمدخان شهربابکی، استاد شکستهنویس روزگار قاجار که اساتیدی چون ملکزاده و شیرزای، مهارت و چیره دستی او را ستودند. و بالاخره، گرامیداشت «استاد غلامحسین امیرخانی»، بزرگمرد عرصة خوشنویسی معاصر ایران و رونمائی از سردیس آن هنرمند توانا بود. این استاد فرزانه بیش از هفت دهه، رونق بخش خوشنویسی کشور بوده و علاوه بر تربیت دهها شاگرد، مانند علی شیرازی که خود امروز از اساتید نامور به شمار میرود، مجموعههای آموزشی و هنری متعددی از خود برجای گذاشته که بیگمان ردّ پای تاریخ معاصر خوشنویسی کشور است.
باری، اقدام دست اندرکاران برگزاری نخستین رویداد خوشنویسی شهربابک را میستائیم که گامی بلند در راه گسترش فرهنگ کشور، و نیز اعتلاء هنر خوشنویسی برداشتند، هنری که بزرگانی چند، تا پای جان از آن پاسداری کردند و آواز ملکوت را در میان رشحات کلک هنرور خود و چین و شکنهای خطوط چشمنواز صلا دادند و به تماشا گذاشتند. بیجهت نیست که «مهاتما گاندی»، رهبر عارف و فرزانه هند، همواره افسوس میخورد و میگفت: زمانی با خودم فکر میکردم که باید علم اندوخت و دانا شد، والاّ خط خوش به چه درد میخورد؟ حیف است که به جای خواندن و عالم شدن، بنشینیم و خط بنویسیم. تا اینکه سفری به انگلیس رفتم و ضمن آشنائی با ارزش خط، اندکی نظرم برگشت و سرانجام به آفریقای جنوبی رفتم و در آنجا شاهد بودم وکلائی که خط خوش دارند، بسیار موفقتر از بقیه هستند. کنکاش خود را بیشتر کردم و با خطوط خوش، حشر و نشر داشتم و امروز به این نتیجه رسیدهام که خط خوش، بخشی از دانش بشری است و تصویری پرشکوه از نویسنده در ذهن بیننده ایجاد میکند. حالا که به فکر خوشنویسی افتادهام، افسوس که خیلی دیر شده و باید آرزوی داشتن خط خوش را به گور ببرم.
ای کاش، پیش از آنکه مانند مهاتما گاندی، فرصتها را از دست بدهیم، خود را به خط خوش، زیب و زیور بخشیم و راه خود را به دنیای شعر و شور و فرزانگی هموار سازیم. چرا که میدانم خوشنویسی با فراگیری و استفاده از فرازهایِ اندیشهِ بزرگان و شاعران و قدّیسین همراه است، هیچ خوشنویسی نیست که گوهر هنر خود را به پای نکتهها و جملههای نازیبا بریزد، بلکه میکوشد با انتخاب بهترین نکتهها، بر ارزش هنری خود بیفزاید .
بهر روی، کرمان علاوه بر دارا بودن جایگاهی والا در عرصة خوشنویسی، از یک امتیاز دیگر هم برخوردار است و آن اینکه خاستگاه خط در تاریخ جهان به شمار میرود. این نظر «پرفسور لمبرگ کارلوفسکی» استاد دانشگاه هاروارد است که در دهه 40 و پس از کشف 88 لوح گلی و پخته شده در «تپه یحیی» از توابع صوغان بافت در کرمان، آنها را با خود به آمریکا برد و پس از آزمایش کربن 14 و پژوهشهای دیگر، به این نتیجه رسید که خطنگارههای یافت شده 350 سال قدیمیتر از خط سومریان است که آنها را پیشگام خط در جهان شناختهایم. او این نظر را با 16 نفر از بزرگترین تاریخ شناسان، جغرافیدانان و عیلام پژوهان از جمله «مریگی» استاد این فن و... در میان گذاشت و همة آنها نظر کارلوفسکی را تائید کردند.
چندی پیش که با استاد سید سجادی، پژوهشگر میراث فرهنگی و کاوشگر «شهر سوخته» و «کنار صندل» صحبت می کردم او می گفت، شاید با رمز گشائی از لوح های بدست آمده در جیرفت، تاریخ اعلام شده از سوی کارلوفسکی و اینکه پیشینة خط در کرمان 350 سال بیشتر از ادعای سومریان است، افزایش یابد.
در بخش خوشنویسی نیز، یکی از بزرگترین خوشنویسان ایران، «شهابالدین عبدالِله مروارید کرمانی» (865 ـ 922 هـ ق) وزیر دانشمند سلطان حسین بایقرا است که در تحریر اقسام خط، چیره دست و کمنظیر بود. حتی رشیدالدین فضلالِله همدانی اعتقاد داشت که پس از «سلطان محمود نور»، کسی به شیوائی و شیوة خواجه شهابالدین مروارید متخلص به «بیانی» ننوشته است. به جز این افشان غبار و کاعذ ابر و باد، از ابداعات اوست.
مروارید، در موسیقی و شعر نیز یکی از سرآمدان روزگار به شمار میرود و ترانة «سرمست و یقُم چاک» اثر ماندگار او را سالها مردم هرات در کوچه و بازار زمزمه میکردند. یکی از فرزندان او به نام «محمد مؤمن کرمانی» در زمان شاه طهماسب صفوی، مجموعه و مرقعاتی از هنر خوشنویسی را عرضه کرد که همچنان از نفیسترین آثار در این بخش، به شمار میرود. او معلم و مربی «سام میرزا» فرزند شاه اسماعیل صفوی نیز بود. برخی از مرقعاتی که او برای شاه طهماسب نوشته، اکنون در موزه «طوپ قاپوی سرای ترکیه» نگهداری می شود. در کنار این پدر و پسر، باید از بانوئی به نام پادشاه خاتون یاد کرد که هم فرمانروائی ستودنی بود و هم در سرودن شعر و نوشتن انواع خطوط به ویژه خط ثلث از ناموران بزرگ روزگار قراختائیان و تاریخ خوشنویسی ایران به شمار میرود. برخی از آثار او به صورت سیپاره در موزه شاه نعمتاله ولی موجود است که دیدار آن هر هنرشناسی را به تحسین وا میدارد. به جز این ناموران، بزرگان دیگری چون اسدالِله کرمانی ـ محمد کرمانی ـ رونقعلی کرمانی و... از کرمان و بزرگانی مانند عبدالصمدخان، میرزا غلامحسینخان محمودی و... از شهربابک برخاستند که نام و یادشان زیور تاریخ هنر به شمار میرود.
بار دیگر، اقدام ستودنی برگزار کنندگان همایش خوشنویسی شهربابک را گرامی داشته، امید است توجه بیشتر به این هنر ایرانی ـ اسلامی، زمینة گرایش روزافزون نوجوانان و جوانان را فراهم سازد.
* محقق پژوهشکده بنیاد ایرانشناسی
نظر خود را بنویسید