فردایکرمان - دکتر مسعود دهش: چندی قبل در نوشتهای که به دستم رسید صحبت از کتابخانهای که توسط پدرم، مرحوم محمد دهش در دهۀ هفتاد در پرورشگاه صنعتی ساخته بود به میان آمد که لازم دیدم این موضوع را پیگیری کنم.
محمد دهش طبق مدارک موجود در دهۀ هفتاد از اعضاء هیأت امنای پرورشگاه صنعتی بوده است و یکی از نویسندگان و امضاء کنندگان اساسنامه پرورشگاه مذکور میباشد که به پیشنهاد مرحوم حمید هندوزاده و توسط مرحوم همایون صنعتیزاده نوۀ مرحوم حاج علیاکبر صنعتی، بنیانگذار و موسس پرورشگاه صنعتی، به این هیأت دعوت شد.
حدود ساعت 8 صبح مورخ 16 دیماه سال 1403 در سفری که از تهران به کرمان داشتم به دیدار آقای محمود صنعتی که هماکنون مدیر عامل بنیاد خیریّه فرهنگی و تربیتی حاج علیاکبر صنعتی (پرورشگاه صنعتی) میباشد، رفتم تا با ایشان از نزدیک آشنا شوم و از وضعیت کتابخانۀ ساخته شده توسط مرحوم پدرم اطلاع حاصل کنم. مهندس محمود صنعتی فارغالتحصیل دانشگاه پلیتکنیک (امیرکبیر) و انسان بسیار فعّال و فرهیختهای است که شرح مختصری از زندگی و فعالیّتها و خدمات وی در کتاب (رواق زبرجد) به کوشش آقای محسن جلالپور نگاشته شده است.
در گفتوگویی که با ایشان داشتم، متوجه شدم که مهندس صنعتی در کنار خدمات و تحصیلات فنی، از ارادتمندان به حکمت و عرفان و فلسفه اسلامی میباشند و آثار استادم دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی، عارف و فیلسوف برجستۀ معاصر را پیگیری مینمایند و همین موضوع سبب ارادت بنده به ایشان شد.
صحبت از خدمات و فعالیّتهای مرحوم همایون صنعتیزاده، فرزند مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده و نوۀ مرحوم حاج علیاکبر صنعتی بنیانگذار و موسس پرورشگاه صنعتی به میان آمد و در ادامه موضوع ساخت کتابخانهای در پرورشگاه صنعتی که توسط مرحوم محمد دهش در حدود 30 سال پیش ایجاد کرده بودند، از ایشان پیگیر شدم که در ادامۀ مطالب به استحضار همشهریان کرمانی که خواستار وضعیت این کتابخانه، که در صفحه 14 مقدمۀ کتاب (فرزند کرمان، نگاهی به زندگینامه، خاطرات و گزیدهای از مقالات محمد دهش) آمده است، میرسانم. کتاب فرزند کرمان به کوشش اینجانب و توسط انتشارات نورسخن که ناشر رسمی کتابهای اخیر استاد دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی میباشد، در تهران چاپ و منتشر شده است.
مرحوم حاج علیاکبر صنعتی همانطور که از شهرت وی پیدا است در جوانی در کاروانسرای وقفی هندوها که از مراکز مهم تجاری و بازرگانی کرمان در دوره قاجاریه و از موقوفات مرحوم حاج سیدجواد مجتهد بوده، به تجارت شال مشغول بوده است، که از صنایع مهم کرمان در دوران قاجاریه محسوب میشد.
شال کرمان در دورۀ قاجار به یک صنعت پر رونق در کنار فرش تبدیل شده بود. حاج علیاکبر صنعتی در تجارت شال به چندین کشور خارجی سفر کرده بود و سختیها و فراز و نشیبهای دنیای تجارت را که در ادامۀ سختیها و تنهائیهای دوران کودکی کشیده بود، وی را تبدیل به مردی خودساخته و قوی و انسانی متوکل و متفکر، کرده بود.
یکی از مشتریان مرحوم حاج علیاکبر صنعتی در خرید شال، که نقش مهم و موثری در سرنوشت ایشان داشته، میرزا رضا کرمانی بوده است. میرزا رضا کرمانی پس از مهاجرت از کرمان به تهران، به منظور احقاق حق خویش، از طریق خرید شال از بازاریان کرمان و فروش آن به درباریان تهران امرار معاش میکرده است. مرحوم حاج علیاکبر صنعتی در اثر ارتباط با میرزا رضا کرمانی با حاج محمدحسن امینالضرب که از تجّار معروف ایران در دوران قاجار، در تهران بوده، آشنا میشود. میرزا رضا کرمانی از کارگزاران و معتمدین حاج محمدحسن امینالضرب در تهران بوده و مدتی نیز املاک مرحوم امینالضرب در بم به دست میرزا رضا کرمانی بوده است.
ارتباط حاج علیاکبر صنعتی کرمانی از طریق میرزا رضا کرمانی با حاجامینالضرب اصفهانی، در نهایت به ارتباط مرحوم صنعتی با سیدجمالالدین اسدآبادی همدانی منجر میشود. حاجامینالضرب از ارادتمندان سیدجمالالدین اسدآبادی بوده است و سیّد در هر دو سفری که به ایران داشته، در منزل حاجامینالضرب بوده است و همین اقامت سبب آشنایی میرزا رضا کرمانی با سیدجمال میشود و بعدها میرزا رضا نیز، حلقۀ ارتباط صنعتی با سیدجمال میشود.
سیدجمالالدین نفوذ کلام عجیبی داشت و مخاطبیناش را تحت تأثیر قرار میداد و مرحوم صنعتی نیز با استعداد و علاقۀ درونی که در نهادش بوده، تحت نفوذ معنوی سیدجمالالدین قرار میگیرد، و قبل از تبعیدش از ایران، آتش جان مرحوم صنعتی را روشن میکند.
حرفهای سیدجمالالدین اسدآبادی بر وی تاثیر میگذارد و مرحوم حاج علیاکبر صنعتی پس از سالها تأمل و تفکر در جستجوی حقیقت، قصد حج میکند و پس از مراجعت از سفر حج، رهسپار استانبول میشود و مدتی در جوار سیدجمالالدین اسدآبادی، منادی و مروج اندیشۀ اتحاد دنیای اسلام رحل اقامت میافکند.
استانبول پایگاه مهم ترویج اندیشهها و تبیین فعالیّتهای سیدجمالالدین اسدآبادی، پیر و مراد میرزا رضا کرمانی است و مرحوم حاج علیاکبر صنعتی که مردی متفکر و عمیق بوده است در این مراوده بیش از پیش تحت تأثیر افکار، اندیشهها و تفکرات سیدجمالالدین اسدآبادی و همشهری آزاداندیش و مشروطهخواه او، میرزا آقاخان کرمانی، قرار میگیرد و فکرش از تجارت منصرف میشود و به عبادت در نزد سیّد مشغول میشود.
سیدجمالالدین، شخصی دنیادیده، شخصیتشناس، صاحب نفوذ کلام و از احترام خاصی در میان پیروانش برخوردار بود. وی در توصیه نامهاش به مرحوم حاج علیاکبر، عبادت را جز در خدمت خلق نمیداند و به وی پیشنهاد بازگشت به ایران و ایجاد تأسیس کانونی در جهت تعلیم و تربیت کودکان و ارتقاء آگاهی فرزندان ایران و به خصوص کودکان یتیم این مرز و بوم را میدهد.
مرحوم حاج علیاکبر صنعتی، پس از مصاحبت و مراوده با سیدجمالالدین اسدآبادی، به نصیحت سیّد که عبادت را جز به خدمت خلق نمیداند، عمل میکند و رهسپار ایران میشود و جرقههای تأسیس دارالایتام و مرکزی به منظور مراقبت شبانهروزی از بچههای یتیم، در همین زمان در ذهنش زده میشود.
وی پس از مراجعت به ایران، خدمت شیخ هادی نجمآبادی، از مشروطهخواهان و آزادیطلبان مشهور ایران، میرسد و شمارههایی از روزنامۀ قانون را که توسط میرزا ملکمخان ناظمالدوله در لندن چاپ میشد و سیدجمالالدین نیز با وی در چاپ برخی مطالب همکاری داشته است، به وی تقدیم میکند.
در دست نوشتهای از مرحوم پدربزرگم عبدالله دهش کرمانی، چنین آمده است: «در سال 1308 شمسی که در کرمان محصّل بودم به خاطر دارم که در یکی از عصرهای پنجشنبه که به علت سفارش و دوستی پدرم با مرحوم حضرت آیتالله حاجآقا میرزا محمدرضا کرمانی جهت قرائت و تفسیر مثنوی به حضورشان میرسیدم، مرحوم حاج علیاکبر صنعتی هم که همچون حضرت آیتالله از آزادیخواهان و مشروطهطلبان بود، حضور داشت و از نزدیک با ایشان آشنا شدم.»
مرحوم پدربزرگم، پس از بازنشستگی از دادگستری کرمان به مدت یازده سال، از سال 1345 تا سال 1356 ریاست پرورشگاه دیلمقانی را در کرمان بر عهده داشت و در این مدت نیز خدمات شایانی در جهت تعلیم و تربیت و پرورش کودکان بیسرپرست کرمان انجام داد. پرورشگاه دیلمقانی بنا بر وصیّت مرحوم احمد یزدانپناه که معروف به دیلمقانی بوده است در سال 1323 شمسی در محل موقوفه باغ مسکونی خودش در خیابان زریسف آغاز به کار میکند و امروزه نیز هفتاد کودک بیسرپرست را تحت پوشش دارد و به ریاست آقای شریعتزاده، از دبیران بازنشسته کرمان به فعالیت خود ادامه میدهد.
مرحوم دیلمقانی از جمله خیّرینی بوده که مرحوم صنعتی را از نظر مالی در ساخت پرورشگاه کمک کرد و پرورشگاه صنعتی، الهامبخش وی در وصیّتش مبنی بر ایجاد پرورشگاه دیلمقانی شد.
مرحوم حاج علیاکبر صنعتی، قبل از ترور ناصرالدینشاه به دست میرزا رضا که در سال 1275 هجری شمسی اتفاق افتاد، به کرمان میرود و با زهرا خانم ازدواج میکند. وی مدتی پس از به دنیا آمدن فرزندش عبدالحسین، دارالایتامی را که جرقههای ایجاد آن در استانبول و در ارتباط و مراوده با سیدجمالالدین اسدآبادی و روشنفکران پیرامونش، در ذهنش زده شده بود راهاندازی میکند و بدین ترتیب مرحوم صنعتی اولین دارالایتام ایران را در حدود 130 سال پیش، در بخشی از محوطۀ منزل مسکونی خودش در کرمان تأسیس میکند. لازم به ذکر است آغاز فعالیت پرورشگاه صنعتی در زمان مظفرالدینشاه قاجار و به قبل از ایجاد بیمارستان مرسلین (مسیحی) میرسد. بیمارستان مرسلین اولین بیمارستان کرمان به سبک طبابت امروزی میباشد که در سال 1280 تأسیس شد و ابنیۀ آن امروزه در ابتدای بلوار استاد باستانی پاریزی در حال ویرانی است. دکتر جورج دادسن پزشک ارتش انگلستان و اولین رئیس بیمارستان مرسلین کرمان بود. وی از چهرههای نوعدوست و خدوم به سلامت مردم کرمان و از اطبای خوشنام و قابل احترام دوران خود بوده است.
مرحوم محمد دانشور در کتاب ارزشمند «از قلعه دختر تا دقیانوس» مینویسد: «[دکتر دادسن] با کمک و راهنمایی حاج اکبر صنعتی موسس اولین پرورشگاه در کرمان قطعه زمینی از اراضی سعیدی در شمال شرق شهر به مساحت تقریبی بیست و پنج هزار متر مربع خرید و با مساعدت نیکوکاران، کار ساختمان آن را آغاز کرد.»
در سال 1295 هجری شمسی و در زمان پادشاهی احمد شاه قاجار و در بحبوحۀ جنگ جهانی اول، در جلسهای که با حضور نصرتالسلطنه حاکم کرمان و افراد حکومتی و تنی چند از اعیان و معتمدین کرمان و مرحوم صنعتی تشکیل شد، از مرحوم حاج علیاکبر صنعتی خواسته شد که با توجه به حوادث کرمان و افزایش کودکان یتیم و با عنایت به سوابق و تجربهای که در این مورد دارد، سرپرستی کودکان بیسرپرست کرمان را به طور افتخاری قبول کند. در آن جلسه مرحوم صنعتی از حاکم کرمان و مرحوم مجدالاسلام کرمانی، ریاست وقت اداره معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه که وظایف آموزش و پرورش، آموزش عالی، فرهنگ و هنر و اوقاف را برعهده داشت و در سال 1317 به اداره فرهنگ تغییر نام داد، تقاضای محلی مستقل برای اسکان بچهها همراه با عواید و مستمرّی میکند. پس از موافقت در جهت موارد فوق، با مساعی آقا میرزاحسین امام جمعه وقت کرمان و فرزند آقا حاج سیدجواد مجتهد شیرازی، که از مدعوین جلسه بود، مکان متروکهای را که قبلا مدرسه علمیه بوده است و در گوشۀ جنوب شرقی میدان ارگ و جنب مسجد آقا غلامعلی و کاروانسرای حاج مهدی و حمام میرزا اسماعیل وزیر واقع شده بود در اختیار مرحوم صنعتی میگذارند و وی به کمک حاکمیّت به بازسازی و مرمت آن میپردازد و نوباوگان و نونهالان یتیم کرمان را در اواسط جنگ جهانی اول در سال 1295 شمسی در این مکان متمرکز میکند و سپس اعلامیهای مبنی بر اینکه در این محل از اطفال یتیم مجانی نگهداری میشود، منتشر میکند. این مکان بعدها پس از انتقال دارالایتام، به عنوان اولین سینمای کرمان تحت نام سینما تابان شناخته میشود.
آنچه از مکتوبات و مستندات به دست میآید این است که در سال 1295 پرورشگاه صنعتی به صورت رسمی در این مکان و زیر نظر ریاست معارف به فعالیت خود ادامه میدهد. اما، همانطور که در سطور قبل گذشت، در حدود بیست سال قبل از این زمان مرحوم صنعتی در جهت پرورش و تربیت فرزندان بیسرپرست کرمان بدون هیچگونه آگهی و کمکی، اساس پرورشگاه را در منزل شخصی خویش با اسکان جمعی از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست کرمان به منظور تعلیم و تربیت و نگهداری و مراقبت شبانهروزی از آنان بنیان گذاشت و تا به امروز بدون وقفه این خدمت اجتماعی ادامه دارد.
با رفتن نصرتالسلطنه از کرمان به تهران، مرحوم صنعتی پس از مدتی در اداره پرورشگاه با مشکل مالی روبرو میشود و به دلیل اوضاع نابسامان آن روزگار و حوادث و درگیریهای کرمان، مساعدت چندانی هم از سوی حاکم وقت و متمولین کرمانی، صورت نمیگیرد. مرحوم صنعتی پس از این، با کمک بچههای پرورشگاه در جهت تهیه مخارج به کار بافندگی کلاه روی آورد و کلاههای تولید شده را به افراد پلیس جنوب که در سال 1296 شمسی در کرمان مستقر بودند، میفروشد تا از درآمد حاصل از فروش آنها مخارج پرورشگاه را تا حدودی تأمین نماید. پلیس جنوب یگانی نظامی به فرماندهی سرپِرسی سایکس، ژنرال انگلیسی و سرکنسول انگلیس در کرمان بود، که در اواخر جنگ جهانی اول در مناطق جنوبی ایران و از جمله کرمان مستقر شد.
مرحوم صنعتی پس از جنگ جهانی اول با افزایش کودکان تهیدست و فقیر و نونهالان بیسرپرست و بدسرپرست بیشتری روبرو شد و همین امر سبب شد تا وی تصمیم به ساخت مکان وسیعتری در جهت پیاده کردن افکار متعالی و اندیشههای بلند خویش در جهت تعلیم و تربیت و ارتقاء فرهنگ و آموزش فرزندان این مرز و بوم بگیرد. مرحوم صنعتی در کنار آموزش ریاضیات و ادبیات، به تعلیم هنر و آموزش صنعت به بچههای پرورشگاه اعتقاد خاصی داشت و کارگاههایی را بدین منظور ایجاد کرد و راهش نیز بعدها توسط فرزندان و ارادتمندانش ادامه یافت.
نیت پاک مرحوم صنعتی و اخلاص و صداقت و ایمان و آزاداندیشی و درستکاری وی سبب شد تا شخصیتهای بزرگ و برجستهای از پرورشگاه صنعتی به تاریخ علمی و ادبی و هنری ایران معرفی شوند. مرحوم صنعتی با جدیّت ظاهری و به دل دوست داشتن باطنی فرزندان معنویش و کشف استعداد آنها، از ایشان عالمان، صاحبکاران و کارآفرینان موفقی در دوران خویش و الگوهایی برای نسلهای بعد ساخت.
مرحوم حاج علیاکبر صنعتی، بدین منظور مکان فعلی پرورشگاه صنعتی را که در آن زمان به صورت خندقی در پشت دروازه کرمان و خارج از محدوده شهر قرار داشت انتخاب میکند و پس از تملک آن شروع به تسطیح و دیوار کشی آن مینماید.
در این زمان از طرف مقامات نظمیه کرمان به منظور اینکه این مکان مناسب برای زندان شهر میباشد، دستور توقف عملیات دیوار کشی صادر میشود و مشکلات و مزاحمتهایی بر سر اهدافش ایجاد میشود و حاکم وقت کرمان هم در نهایت با نظر رئیس نظمیه در ایجاد زندان موافقت میکند و حرف مرحوم صنعتی در ایجاد دارالایتام به جای زندان، به جایی نمیرسد.
در نهایت این موضوع با پیگیری مرحوم حاج علیاکبر صنعتی و همت و حمیّت فرزندش، مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده، در تهران حل و فصل میشود و تصویبنامۀ واگذاری زمین از دولت مرکزی در جهت ایجاد دارالایتام در مکان فعلی امروزی صادر میشود و این زمین در حدود سال 1303 در اختیار مرحوم حاج علیاکبر صنعتی جهت ایجاد دارالایتام کرمان گذاشته میشود.
مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده در باب این موضوع در کتاب «روزگاری که گذشت» از همکاری نصیرالدوله وزیر معارف ایران نام میبرد که وی تا سال 1305 شمسی و به مدت حدود هشت سال وزیر معارف ایران بوده است.
از صدور فرمان مشروطیت در ایران در سال 1285 شمسی تا انتقال حکومت از دولتهای علیّه قاجاریه تا دولت شاهنشاهی ایران در سال 1304 که در مجموع 19 سال میشود، کشور ایران 19 نخست وزیر داشته است که به طور متوسط هر سال یک نخست وزیر یا استعفا داده است یا برکنار شده است.
مرحوم صنعتی در چنین وضعیت بیثبات و نامطمئنی که بر کشور ایران حاکم شده بود، از یکطرف و از طرف دیگر در روزگاری که، تأسیس دارالایتام چندان مفهومی نداشت، دست به چنین اقدام بزرگی زد. اینجاست که باید گفت کارهای بزرگ، مردان بزرگ میخواهد.
مرحوم صنعتی در این مدت با فروش بخشی از خانه مسکونی خود و با همکاری بسیاری از افراد و شخصیتهای خیّر و به خصوص میرزا حسینخان جودت که سالها ریاست معارف کرمان را بر عهده داشت توانست پس از حدود یکدهه با عمارتهایی که در این مکان ایجاد کرد، کودکان بیسرپرست کرمان را به مکان جدید، جهت آموزش و پرورش و تعلیم علم و صنعت، انتقال دهد.
ساختمان پرورشگاه صنعتی به همراه خوابگاه، سالن و مسجد آن که البته امروز به موزه هنرهای معاصر صنعتی واگذار شده و نرسیده به میدان باغ ملی سابق میباشد، در زمان استانداری نظامالدین حکمت و در سال 1313 شمسی افتتاح شد و توسط خود مرحوم حاج علیاکبر صنعتی و سایر افراد خیّر از جمله سرهنگ خشایار، رئیس ستاد وقت لشکر کرمان، موقوفاتی در جهت تأمین مخارج مالی و پوشش هزینهها، بر پرورشگاه وقف گردید. پرورشگاه صنعتی در سال 1318 به عنوان اولین سازمان غیردولتی ایران با شماره یک به ثبت رسید و در سال 1380 شمسی به عنوان یک اثر ملی در فهرست آثار ملی ایران، ثبت شد.
عکسی یادگاری از مرحوم حاج علیاکبر صنعتی و مرحوم صادق انصاری که ریاست وقت معارف را بر عهده داشت به اتفاق شاگردان پرورشگاه، درمحوطۀ پرورشگاه صنعتی در اول خرداد ماه سال 1313 برداشته شده است که خود نشانگر تاریخ تأسیس پرورشگاه صنعتی در مکان امروزی میباشد.
بعدها به همت مرحوم حسن توانا قزوینی که از سال 1314 تا سال 1316 وکیل مردم کرمان در دوره دهم مجلس شورای ملی بوده است بنا بر وصیتش در سال 1327 خورشیدی ساختمان سردر پرورشگاه توسط محمدعلی معمار راوری ساخته شد و به پرورشگاه اهداء گردید و روی کاشی بالای سردرب ورودی پرورشگاه صنعتی سال 1318 نوشته شده که در این سال پرورشگاه به ثبت رسید و این سال نیز مصادف با فوت مرحوم حاج علیاکبر صنعتی است، ولیکن ساختمان پرورشگاه و انتقال بچهها به این مکان جدید طبق اسناد و عکسها، مربوط به سال 1313 میباشد.
مرحوم حاج علیاکبر صنعتی در روزهای آغازین جنگ جهانی دوم، در آذرماه سال 1318 و در سن 80 سالگی در حین خدمت به فرزندان معنوی خود، در پرورشگاه صنعتی و درکنار فرزندانش که حاصل عمر پربرکت خویش بود، دارفانی را وداع میگوید و توسط فرزندانش به خاک سپرده میشود. بر سنگ مزار وی این بیت معروف نقر شده است: «بعد از وفات تربت ما در زمین مجوی / در سینههای مردم عارف مزار ماست»
مقبره مرحوم صنعتی، هم اکنون در محل کتابخانه تخصصی پژوهشهای هنری می باشد که در سمت چپ قسمت ورودی موزه هنرهای معاصر صنعتی واقع شده است.
پرورشگاه صنعتی پس از درگذشت حاج علیاکبر
پس از وفات مرحوم صنعتی، اداره کانون تربیتی نونهالان صنعتی (پرورشگاه صنعتی) توسط هیأت مدیرهای متشکل از استاندار وقت و برخی مسئولین و معتمدین اداره میشد و پس از آن، مرحوم احمد اوحدی کرمانی پس از بازنشستگی از وزارت فرهنگ، مدیریت پرورشگاه را بر عهده گرفت. مرحوم اوحدی کرمانی نیز که از فرهنگیان و ادیبان این دیار بوده است، با کمال افتخار و دلسوزی تا سال 1359 این خدمت اجتماعی را که تربیت و پرورش کودکان بیسرپرست کرمان بود، به نحو احسن و شایسته انجام داد.
مرحوم عبدالله دهش کرمانی در دورانی که مدیریّت پرورشگاه دیلمقانی را بر عهده داشته است، علاوه بر تعلیم و تربیت فرزندان پرورشگاه، ریاست انجمن ادب کرمان و شیخیت خانقاه نعمت اللهیه را نیز عهدهدار بوده است و در کنار خدمات اجتماعی، فرهنگی و معنوی خویش به تنظیم و تألیف کتاب (تذکره شعرای کرمان) میپردازد و در ذکر مرحوم اوحدی کرمانی چنین مینویسد: «احمد اوحدی سی و پنج سال به شغل شریف آموزگاری و مدیری مشغول و پس از بازنشستگی به سرپرستی کانون تربیتی نونهالان صنعتی انتخاب و هماکنون در این سمت به تربیت نوباوگان بیسرپرست زادگاهش میپردازد. اوحدی در سالهای جوانی از اعضاء علاقهمند به انجمن ادبی بوده و گاهی اشعاری میسروده.»
مرحوم اوحدی بیت زیر را که از سرودههای خودش میباشد برای بچههای پرورشگاه میخوانده است: «کار میخواهی، نهال سعی و جدیّت بکار/ کاین درخت بارور، جزکار، هیچش بار نیست»
باری، پس از وفات مرحوم حاج علیاکبر صنعتی، پرورشگاه توسط هیأت مدیره اداره میشده و مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده نیز مقیم تهران بوده است. مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده فرزند جسمانی مرحوم حاج علیاکبر صنعتی و پدر مرحوم همایون صنعتیزاده، از بازاریان موفق و خوشنام تهران بوده است. وی از آغاز نوجوانی در کنار پدرش با افکار آزادیخواهان و اندیشههای مشروطهطلبان آشنا شد و در زمره ارادتمندان میرزا آقاخان کرمانی قرار گرفت. همین امر باعث شد تا مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده، پس از مهاجرت از کرمان به تهران، در کنار کسب و کار در بازار به کتابداری و کتابخوانی و رونویسی و نویسندگی روی بیاورد و به خاطر سابقۀ پدرش و علاقۀ خودش، با بزرگان مشروطیّت ایران همنشین و همصحبت شود.
شور و اشتیاق حاج علیاکبر صنعتی به افکار و اندیشههای روشنفکری و اصلاحات اجتماعی و مطالعه آثار پیشگامان و بزرگان نهضت مشروطیت ایران توسط عبدالحسین صنعتیزاده، به جایی رسید که حاج علیاکبر، قمرتاج دولتآبادی، دختر حاج میرزا سید هادی دولتآبادی را به همسری فرزندش مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده برگزید. مرحوم سید یحیی دولتآبادی نیز که همچون مجدالاسلام کرمانی از اعضاء انجمن سرّی باغ میکده در جهت تغییر حکومت قاجار بوده است، برادر عیال عبدالحسین صنعتیزاده است.
عبدالحسین صنعتیزاده در زمرۀ رماننویسان برجستۀ معاصر میباشد که خوشبختانه آثار وی اخیرا مورد توجه بیشتری قرار گرفته است.
مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده، هنگام فوت پدر در تهران اقامت داشت و بعدها علیرغم اینکه محل سکونتش تهران بود، ولی همچنان پس از پدرش فعالیتهای پرورشگاه را که خود در واگذاری زمین آن از طرف دولت به دارالایتام نقش مهم و موثری ایفا کرد و در سطور قبل نیز گذشت، دنبال میکرد.
در سال1341 شمسی مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده کتابخانهای در محل پرورشگاه صنعتی و در جوار مقبره مرحوم پدرش جهت استفاده عموم ایجاد کرد و تاریخ تأسیس آن هم به قبل از کتابخانه مرحوم دکتر محمدحسین میمندینژاد باز میگردد که در سال 1345 در گوشۀ ضلع شرقی باغ ملی افتتاح گردید.
در کتاب (رهگذار عمر، خاطرات و فعالیتهای محمد صنعتی) چنین آمده است که، «در همین سال 1341 در حدود 30 هزار متر مربع زمین خریداری گردید و به مجموعه پرورشگاه صنعتی افزوده شد و کلیه ساختمانهای آن تا سال 1357 ساخته و آماده بهرهبرداری گردید.» از خدمات و فعالیّتهای مرحوم محمد صنعتی میتوان به ایجاد کارگاههای آموزش فنی و حرفهای از جمله کارگاههای جوشکاری، فلزکاری و تراشکاری برای بچههای پرورشگاههای صنعتی و دیلمقانی اشاره کرد که این کارگاهها به طور مستمر از سال 1343 تا سال 1358 فعّال بودهاند.
در سال 1356 بخشی از فضای پرورشگاه صنعتی کرمان، که فعالیتهای فرهنگی، هنری خود را با حضور هنرمند برجسته، سید علیاکبر صنعتی در سال 1328 آغاز کرده بود، به منظور نمایشگاهی در جهت حفظ و معرفی آثار مرحوم سید علیاکبر صنعتی، هنرمند نقاش و مجسمهساز برجسته معاصر و از مشاهیر ایران، که از پرورش یافتگان کانون تربیتی نونهالان صنعتی و از فرزند خواندگان مرحوم حاج علیاکبر صنعتی بود، به موزه تبدیل شد. این موزه با هزینه بنیاد فرهنگ ایران که امروزه تحت نام پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیت میکند و نیز با همکاری و موافقت مرحوم همایون صنعتیزاده، نوه مرحوم حاج علیاکبر صنعتی که خود از شخصیتهای برجسته و معاریف و کارآفرینان کرمان در دوران اخیر محسوب میشود، احداث و افتتاح شد.
هنرمند برجسته ایران مرحوم سید علیاکبر صنعتی که از فرزندان پرورشگاه بوده است، پس از کشف استعدادش توسط مرحوم حاج علیاکبر، توسط وی به فرزندش عبدالحسین سپرده میشود و در منزل ایشان در تهران اقامت میکند. وی به سفارش مرحوم حاج علیاکبر، وارد مدرسه صنایع مستظرفه در تهران میشود که توسط مرحوم کمالالملک تأسیس شده بود. مرحوم سید علیاکبر صنعتی، بعدها از شاگردان برجستۀ حسین بهزاد و ابوالحسن صدیقی میشود و با مرحوم صدیقی و مرحوم ارژنگ رحیمزاده، مجسمه فرشته عدالت را برای سر در کاخ دادگستری طراحی میکند، که یکی از آثار ماندگار وی میباشد.
وی پس از اخذ لیسانس نقاشی در سال 1319 و یکسال پس از فوت مرحوم حاج علیاکبر صنعتی به منظور اجرای وصیّت و نصیحت مرحوم صنعتی به کرمان بازمیگردد و چندین سال به تعلیم نقاشی و مجسمهسازی به بچههای یتیم پرورشگاه که روزگاری خود از این مکان مدارج ترقی و تعالی را طی کرده بود، میپردازد. وی بنا به درخواست مرحوم عبدالحسین صنعتیزاده مجددا به تهران میرود و در آنجا با مساعدت ایشان نمایشگاه دائمی آثار خویش را برپا میکند.
موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان بنا بر نظر کارشناسان هنری، از نظر ارزش و کیفیت آثار هنری نگهداری شده از هنرمندان معاصر ایران، از جمله کمالالملک، پرویز تناولی، سهراب سپهری و هنرمندان معاصر جهان، از جمله، هنری مور، آگوست رودن، امیل نولده، واسیلی کاندینسکی، آلبر مارکه و تام فیلیپس، پس از موزه هنرهای معاصر تهران، به عنوان دومین موزه مهم هنری ایران محسوب میشود و یک گنجینه غنی از آثار هنرمندان معاصر ایران و جهان به حساب میآید.
به نام مرحوم سید علیاکبر صنعتی دو موزه، یکی در تهران و یکی در کرمان نامگذاری شده است. آثاری از این هنرمند برجسته و چهره ماندگار ایران، دو بار در سالهای 1332 و 1357 مورد تخریب و بیمهری قرار گرفت. موزه هنرهای معاصر صنعتی کرمان نیز به همراه کتابخانه پس از پیروزی انقلاب تعطیل شد و تا سال 1364 ساختمان موزه و کتابخانه در اختیار نهادهای انقلابی قرار داشت. در سال 1371 با مساعدت آقای سیدحسین مرعشی استاندار وقت کرمان تعمیراتی در آن صورت گرفت و در سال 1372 همراه با کتابخانهای عمومی ویژه خانمها و آقایان بازگشایی شد. کتابخانه مخصوص بانوان امروزه به صورت ساختمان شیشهای به مجموعه موزه متصل شده است و کتابخانه آقایان نیز که همراه با فروش محصولات فرهنگی بود در همین محل فعلی کتابخانه تخصصی هنر قرار داشت.
مدیریت پرورشگاه صنعتی در دوران پس از انقلاب به مرحوم حمید هندوزاده سپرده شد. وی پس از وفات مرحوم احمد اوحدی، از سال 1359 تا سال 1386 مدیریت پرورشگاه صنعتی را برعهده داشت و با کمال دلسوزی و تعامل و صرف وقت، پرورشگاه را به نحو احسن اداره میکرد.
نامههای دعوت ایشان و استانداران وقت کرمان از مرحوم پدرم محمد دهش، که از اعضاء هیأت امنای پرورشگاه صنعتی بوده است، در جهت نگارش اساسنامه و جلسات متعددی در موضوع رتق و فتق مسائل و مشکلات پرورشگاه صنعتی، در اسناد و مدارک و صورتجلسات موجود است.
در زمان استانداری آقای مرتضی بانک که از سال 1373 تا سال 1376 استاندار کرمان بودند، مرحوم محمد دهش به عنوان یکی از اعضاء هیأت امنای پرورشگاه صنعتی انتخاب گردید و اساسنامهای نیز به همت ایشان و سایر اعضاء تهیه شد و به امضاء هیأت امنای پرورشگاه مذکور رسید. محمد دهش در بازدیدی که توسط مقامات وقت و اعضاء هیأت امنای پرورشگاه از سالن خوابگاه پرورشگاه صنعتی داشتند متوجه میشوند که سالن خوابگاه و سالن کتابخانه مشترک است. وی در نشستی چنین میگوید: «یکی از بچهها میخواهد مطالعه کند و نیاز به روشنایی دارد و دیگری میخواهد استراحت کند و لامپ اتاق را خاموش میکند.» بدین ترتیب این موضوع باعث ناراحتی ایشان میشود و در همان لحظه پیشنهاد ساخت کتابخانه را به هیأت امنای وقت میدهند و تصمیم میگیرند کتابخانهای فقط به منظور استفادۀ بچهها در مجاور خوابگاه آنان بسازند. این کتابخانه امروزه در جنب مسجد پرورشگاه صنعتی میباشد که در سال 1394 مرمّت گردیده است و امروزه در محدودۀ موزه صنعتی میباشد و هم اکنون محوطۀ اطراف آن در حال تغییر و بازسازی است و معلوم نیست در آینده به چه منظوری از آن استفاده خواهد شد. بچههای پرورشگاه نیز به ساختمان مجاور که محل سابق سازمان بهزیستی که در پیش از انقلاب محل نگهداری دختران بیسرپرست بوده و موسوم به پرورشگاه دخترانه ثریا بوده، منتقل شدهاند و مکان پرورشگاه صنعتی در طرح توسعه، کلا در اختیار موزه هنرهای معاصر صنعتی میباشد که زیر نظر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
ولی آنچه مشخص است، این سالن که به همت مرحوم محمد دهش ساخته شد، اولین سالن مطالعه خصوصی بود که جنبۀ عمومی نداشت و فقط جهت مطالعۀ بچههای پرورشگاه احداث شده بود.
از دیگر فعالیّتهای محمد دهش بنا بر صورتجلسات موجود، پیشنهاد و پیگیری و راه اندازی جلسات انجمن ادب کرمان (انجمن شعر خواجو) بعد از انقلاب، بنا به درخواست مرحوم پدرش عبدالله دهش کرمانی، پس از یک دوره رکود، در محل سالن اجتماعات پرورشگاه صنعتی بوده است. سالن اجتماعات پرورشگاه صنعتی، هم در دوران قبل از انقلاب و هم در دوران پس از انقلاب محل تشکیل جلسات انجمن ادبی خواجوی کرمانی بوده است و مرحوم محمد دهش نیز در دهۀ شصت از احیاء کنندگان و مدعوین اصلی جلسات انجمن ادبی خواجو در کرمان بوده است.
جلسات انجمن ادب کرمان (انجمن شعر خواجو) از سال 1347 تا سال 1357 به ریاست مرحوم عبدالله دهش اداره میشد و در دوران پس از انقلاب ریاست جلسات ابتدا با مرحوم احمد فخر مهدوی کرمانی و سپس با مرحوم حمید مظهری کرمانی متخلص به اشک، بوده است.
جلسات انجمن ادب کرمان در روزهای سه شنبه، هم در دوران قبل از انقلاب و هم در دوران پس از انقلاب تا دهه هشتاد و تا قبل از بازسازی اولیه پرورشگاه، در برهههایی از زمان در محل سالن اجتماعات پرورشگاه صنعتی برگزار میگردید که قابلیت پخش فیلم را هم دارا بود و به سینما فرهنگ نیز شناخته میشد که امروزه سینما فرهنگ به مکان اداری موزه صنعتی تغییر یافته است. جلسات انجمن ادب کرمان (انجمن شعر خواجو)، در دوران بازسازی اولیۀ پرورشگاه صنعتی، به همت مرحوم حمید مظهری (اشک کرمانی) به مجتمع فرهنگی هنری ارشاد کرمان، واقع در ابتدای بلوار فردوسی منتقل شد و تا سال 1392 که مرحوم مظهری به رحمت حق پیوست جلسات انجمن شعر خواجوی کرمانی سهشنبههای هر هفته زیر نظر ایشان اداره میشد.
پرورشگاه صنعتی که امروزه تمام فضای آن به موزه صنعتی واگذار شده است، هر ده سال یکبار تحوّل و تغییراتی در آن به وجود میآید. در سال 1372 پس از مدتها با تعمیراتی مجددا بازگشایی شد و در سال 1382 بازسازی اولیه آن همراه با ایجاد کتابخانه تخصصی هنر آغاز شد و مجددا در سال 1392 بخش دوم آن تعمیر و مرمّت شد و در سال 1402 نیز طرح پارک موزه صنعتی به پیشنهاد شورای شهر و شهرداری کرمان با توافق اداره کل ارشاد استان کرمان که از سال 1360 و با مصوبه مجلس این موزه تحت پوشش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میباشد، در مورد آن مطرح شده است، که انشاء الله خیر باشد.
خداوند روح همه درگذشتگانی که ذکر خیرشان در این مقاله آمد، غریق رحمت فرماید و همنشین مولایشان در ملکوت اعلی باشند، که حتما چنین است. «سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز/ مرده آن است که نامش به نکویی نبرند»
* استادیار موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
نظر خود را بنویسید