فردایکرمان ـ محمد جهانشاهی*: اینکه بومگردیها چه نقشی در توسعۀ گردشگری دارند را بهتر است اینگونه مطرح کنیم که چه جایگاه و تاثیری در توسعۀ گردشگری پایدار دارند؟ واقعیت این است که ارزش گردشگری در فضای امروز، به میزان پایدار بودن آن بستگی دارد. یعنی اینکه فعالیتهای گردشگری به چه میزان به دنبال حفظ تعادل بین مولفههای اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی در وهلۀ اول و بعد دیگر مولفهها از جمله فرهنگی است. در دهۀ 50 میلادی بانک جهانی، نخستین پروژۀ خود را با هدف بهکار گیری گردشگری در توسعۀ جوامع محلی در شمال آفریقا و در کشورهای تونس و مراکش به اجرا در آورد. طی این 70 سال به ویژه از دهۀ 90 میلادی به بعد ما شاهد شکلگیری گفتمانهای جدی پیرامون گردشگری جامعهمحور در چارچوب مفاهیمی چون گردشگری پایدار هستیم.
هر دو این کشورها تا به امروز جزو کشورهایی هستند که رشد مناسبی را طی کردهاند. تونس در سال گذشته بیش از 10 میلیون گردشگر ورودی داشته و مراکش نیز در پنج سال گذشته جایگاه درآمدی خود را از رتبه 41 به 31 جهانی ارتقا داده است و در شمال آفریقا نمونههای موفقی از گردشگری پایدار را با تمرکز بر تجربهگرایی و خلاقیتهای بومی رقم زدهاند و حساسیتهای نظام برنامهریزی و اجرایی گردشگری این کشورها نسبت به ملاحظات زیستمحیطی، فرهنگی و اجتماعی در کنار مسائل اقتصادی، محسوس است.
با توجه به شرایط حاکم بر پهنۀ سرزمینی کشور و نیز چالشهای جهانی از جمله تغییرات اقلیمی و نیز کمیت و کیفیت نظام حکمرانی گردشگری کشور، اهمیت توجه به شاخصهای پایداری صد چندان میشود. در حال حاضر بومگردیها از جنبههای مختلف حائز اهمیت هستند. اول اینکه محصول ساختارها و نظامهای اجتماعی و فرهنگی با اصالتی هستند؛ یعنی عناصر هویتی قوی دارند و دوم اینکه مدلی برای تبدیل این عناصر به ارزشهای مادی هستند. شغل ایجاد کردهاند و ارزش افزودۀ اقتصادی دارند و نکتۀ مهم دیگر اینکه هم گردشگری را به بخشهای مختلف جامعه پیوند دادهاند و هم اینکه گستردهترین خدمات گردشگری در کشور محسوب میشوند. هیچکدام از تاسیسات گردشگری کشور تا این اندازه در گسترۀ کشور حضور ندارند و هیچیک از بخش ها این دامنه از خدمات گیرنده را ندارند. امروز ما در اقامتگاههای بومگردی نمونههای بسیار موفقی را از منظر کارآفرینی داریم که حتی رکورد فروش 500 دلار برای یک شب اقامت در بخشی از محیط خود را دارند، نمونههایی داریم که اثرات بسیار گستردهای بر بهبود کمی و کیفی محیط پیرامون خود داشته و علاوه بر صاحب بومگردی، دهها شغل برای افراد یک روستا رقم زده است. در همین رویداد جشن ملی بومگردیها در کرمان، شاهد یکی از بزرگترین امواج خبر و محتوا بودیم. در کنار ارزشهای خبری که رسانههای رسمی به دنبال آنها بودند، هزاران محتوای اینستاگرامی تولید و منتشر شد و شاهد بودیم پلتفرمهای پر مخاطبی مثل جاجیکا و اسنپ تریپ و برخی از پر مخاطبترین صفحهها و گروههای مجازی، نسبت به این مناسبت و این بخش از خدمات گردشگری واکنشهای بسیار مثبتی داشتند. این رویداد از جنبههای مختلف، توان و تاثیر بومگردیها را در گردشگری کشور نشان داد. چه به لحاظ ارزشهای اقتصادی، چه اجتماعی و چه فرهنگی. ارتباط خوبی بین جامعه و این بخش از خدمات گردشگری وجود دارد. جذب طبقات مختلف اجتماعی و به نسبت آثار سوء و منفی کمتری که بر محیط پیرامون خود میگذارند. البته این به این معنی نیست که این مدل دارای اشکالاتی نیست اتفاقا ایرادات جدی بر برخی جنبهها و نظامهای کارکردی آن وارد است اما در کل، شاهد برآیند مثبتی نسبت به بومگردیها در کشور هستیم و شخصا اعتقاد دارم ارزشهای این بخش طی چند روز گذشته برای بسیاری، مشخصتر و قابل درکتر شد و به نظرم سهم قابل توجهای در ارتقا جایگاه گردشگری، در بخشی از افکار عمومی داشت. سهمی که کمتر بخشی در این صنعت، توانایی بازنماییش را دارد و اینکه فکر میکنم در تکمیل پازل ارزشهای نهفته در گردشگری کشور، بسیار نقشآفرین بود و اکنون میتواند با اعتماد به نفس بیشتری در کنار سایر ارکان زنجیرۀ گردشگری، در بهبود شرایط این صنعت، مشارکت داشته باشد.
با توجه به ماهیت شکلگیری این خدمات در گردشگری کشور و امروز بعد از دو دهه فعالیت غیر رسمی و یک دهه فعالیت رسمی که چارچوب و نظامنامه دارد، به نظرم دچار یکسری تعارضات جدی است. اول اینکه اگر به ماهیت مردمی بودن و بومی بودن این محیطها که نگاه کنیم، متوجه میشویم قرار بوده یک خانوادۀ ایرانی با مختصات فرهنگی و بومی خود بسته به جغرافیای زیستی که دارد، میزبان گردشگرانی باشد که علاقهمند به استفاده از این خدمات هستند. ماهیت بومگرایانۀ این خدمات که تجمیعی از معماری بومی، رفتار و آداب بومی، تولیدات بومی در بخشهای مختلف از جمله خوراک و یا صنایعدستی است، عامل تفاوت این بخش از خدمات گردشگری است که محصولی کاملا ایرانی را ارائه میدهد. سازگاری این خدمات با بوم یعنی محیط طبیعی، فرهنگی و اجتماعیاش مزیت اصلی بومگردیهاست که به لحاظ اقتصادی هم، مزایایی ایجاد میکند.
یکی از اشکالات جدی بر فرایند توسعه و گسترش بومگردیها در ایران، جریانها و رویکردهایی است که استانداردهای نامتناسب را در فرایند شکلگیری این خدمات قرار داده است. امروز ماهیت خانه بودن این محیطها به اقامتگاه بودن تغییر پیدا کرده و میبینیم که در شش فصل ضوابط اقامتگاههای بومگردی 18 سرفصل و نزدیک به 140 آیتم دیده شده و یک بومگردی باید دقیقا مثل یک هتل در بخشهای ساختمان و تاسیسات، تجهیزات، خدمات، ایمنی، آموزش و ... ملاحظات جدی داشته باشد تا سطحبندی و مشمول اخذ استانداردهای لازم شود. در حالی که مسئله بسیار سادهتر از این حرفهاست و نیاز به این مکانیزمهای پیچیده و این حجم از بروکراسی نداشت. چرا، برای ساخت و ایجاد یک اقامتگاه که میخواهد خدمات مشابه بدهد لازم است برخی اصول رعایت شود اما در خانهای که زندگی جریان دارد و به بخش مهمانپذیری و مهمان داریش، بعد اقتصادی داده، اصل ادامه همان روندهایی است که پیشتر هم وجود داشته است. به طور طبیعی وقتی ما در یک خانه زندگی میکنیم متناسب با نوع و سطح فرهنگمان، با مسائل بهداشتی، ایمنی، پذیرایی و در کل مهمانداری میکنیم که در دل خود همه این موارد را متناسب با بوم خود دارد. میماند برخی ملاحظات که باعث میشود ریسک کار را کاهش دهد و تابآوری بیشتری را در این کسب و کار خانگی و خانوادگی رقم بزند. مثل آشنایی با بازاریابی یا برخی مسائل مالی و حتی آموزشهای کوتاهی پیرامون افزایش کیفیت میزبانی که در همۀ این موارد توجه به اصالت رفتار و اصالت محیط، اصل مهمی است.
انداختن بومگردیها در مسیرهای پیچیدۀ استاندارد سازی، به ارزشها و اصالتهای این محصول صدمه وارد کرده است. فکر میکنم باید خانههای بومگردی را از اقامتگاههای بومگردی جدا کرد. بومگردیها صرفا جایی برای اقامت نیستند ارزش آنها به تولید تجربه است. تجربههای زیستی در تعامل با زیست بوم و زیستمندانی که میزبانی میکنند و ارتباط موثری با محیط پیرامون خود دارند. پایۀ بسیاری رفتارها، برآمده از دانش بومی مقصد است. مواجه خانههای بومگردی با محیط زیست، با محیط اجتماعی و محیط فرهنگی خود به نسبت استانداردهایی که ما تعریف میکنیم، بسیار موفقتر است حتی نسبت به مواجه با میهمان که دغدغۀ جدی در گردشگری است. من فکر میکنم اکنون ما و فعالان بومگردی کشور با توجه به تجربیات بیست ساله و ده سالهای که وجود دارد، به خوبی درک کردهایم که باید حساب این کسبوکار خانگی و خانوادگی را از دیگر فعالیتهای اقتصادی که مختصات و استانداردهای مشخص و لازمالاجرایی که دارند جدا کنیم.
درک ارزشهای نهفته در این خدمات بسیار اهمیت دارد. این فقط یک کسبوکار کوچک نیست. این یک کسبوکار کوچک خانگی، خانوادگی در لایههایی از اجتماع است که سازگاری بیشتری با محیط پیرامون و بوم خود دارند. امروز ما به واسطۀ تغییرات اقلیمی آمارهای 50 ساله را که نگاه میکنیم، شرایط نگرانکنندهای وجود دارد. کاهش نزدیک به یک میلیمتر برای هر سال را نشان میدهد و در متوسط بارندگی کشور در دهه 80 به حدود 130 میلیمتر رسیده یعنی حدود نصف میانگین بلندمدت و در همین بازۀ زمانی ما با افزایش 2 درجه سانتیگرادی دما مواجه هستیم. گرما بیشتر، بارش کمتر، یعنی تبخیر و از دست رفتن بیشتر منابع آب قابل استفاده و پایدار. به این شرایط، اضافه کنیم وضعیت مدیریت منابع آبی را و کیفیت شاخصهای پایداری محیط زیستمان را، نتیجۀ این شرایط افزایش کانونهای فرسایش بادی و افزایش سالانه یک میلیون هکتار به عرصههای بیابانی کشور است و نیز گسترش آتشسوزیها در مراتع و جنگلهای کشور که به طور متوسط بیش از 20 هزار هکتار را سالانه به کام نابودی میکشد. کاهش جمعیت روستایی کشور یعنی اینکه روستاهای ما که نقش مهمی در تولید موادغذایی دارند و نقش اصلی تر آنها در پایداری بیشتر سرزمین است، از دست میروند. اکنون بیش از نیمی از 59 هزار آبادی کشور خالی از جمعیت است. رهاسازی روستا، فرصت بیشتری به ناپایداری سرزمین میدهد. گسترش بیابانها را در پی دارد و آسیبپذیری بیشتری برای این محیطها از منظر زیست محیطی در مرحلۀ اول و بعد از منظر اجتماعی و اقتصادی و سایر حوزهها دارد. تقویت و گسترش خانهها و اقامتگاههای بومگردی، نقش موثری در تقویت معیشت جوامع محلی به ویژه در روستاها دارد. فعالیت نزدیک به 3700 بومگردی در کشور که بیش از 80 درصد آنها در محیطهای روستایی هستند، حتی اگر تعداد کمتری از این جمع، فعال باشند به خودی خود بر افزایش تابآوری روستاها از قبل فعالیتهای گردشگری اثر دارد. علاوه بر کارکرد اقتصادی بومگردیها، به دلیل نقش عناصر فرهنگی و هویتی و نیز دانش بومی حاصل از محیط شکلگیری، نقطه اتکایی برای حفظ این ارزشهاست. تبدیل خانههای بومگردی به اقامتگاهها و پر رنگتر کردن نقش اقامتی در این خانهها نسبت به دیگر ارزشهای ملموس و ناملموس، خطای بزرگی است که باید برای کاهش صدمات و افزایش اثرات مثبت و چند وجهی بومگردیها جدیت بیشتری به خرج داد. این وظیفه بر دوش ساختار و ارکان تصمیمساز است چه در بخش دولتی و چه نهاد تشکیلاتی بومگردیها. باید نقش و کارکرد اصلی بومگردیها از جنبههای مختلف درک شود و برای افزایش این اثرات جسارت و تلاش جدیتری داشته باشیم. در این سالها زحمت زیادی برای بهبود فضای کسبوکار بومگردیها کشیده شده است. حمایتهای خوبی از طرف برخی نهادها به ویژه وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی شده از جمله برداشتن برخی از مهمترین موانع و برخی الزامات که واقعا نیازمند این سطح از سختگیریها نبودند و یا اصلاح فرایندها و نیز کاهش سرعت افزایش قیمتها در بحث نهادههای انرژی. اما همچنان این روند نیازمند تغییر رویکردهای بنیادی است تا بستر مناسبتری برای ایجاد ارزشافزوده از دل بوم کشورمان با مشارکت مردممان فراهم آورد.
*دبیر کمیته ملی طبیعتگردی کشور
نظر خود را بنویسید