فردای کرمان ـ گروه فرهنگ و هنر: احمد اکبرپور، نویسنده مطرح حوزه کودک و نوجوان، گفت: بسیاری از نوجوانان بدون آنکه کتاب ایرانی خوانده باشند، با افتخار میگویند آثار خارجی بهتر است. این قضاوت بدون تجربه و تحقیق میدانی شکل گرفته و نشاندهنده ضعف جدی در معرفی کتابهای ایرانی در مدارس است.
اکبرپور معتقد است که نویسندگان ایرانی به درستی معرفی نشدهاند و در برابر سیل کارهای ترجمه، معمولاً تولیدات خوب داخلی مشمول بیتوجهی میشوند. در ادامه گفتوگوی ایبنا با اکبرپور را میخوانید.
نویسندهها هم با نسل جدید متحول میشوند
احمد اکبرپور، نویسنده کودک و نوجوان، با تأکید بر پویایی نویسندگان در برابر تحولات اجتماعی و رسانهای، نگاه منفعلانه به نویسنده بزرگسال را نادرست دانست و گفت: این تصور که مخاطب کودک و نوجوان تغییر میکند اما نویسنده ثابت میماند، دیدگاهی اشتباه است.
وی با اشاره به اینکه فاصله سنی میان مؤلف و مخاطب همواره وجود داشته است، افزود: این موضوع در دورههای گذشته، از جمله زمان صمد بهرنگی یا حتی دههها قبل هم بوده، اما امروز به دلیل سرعت تحولات رسانهای بیشتر به چشم میآید. با این حال، نویسندگان بزرگسال نیز همزمان با جهان جدید دچار تغییر میشوند و نمیتوان آنها را منفعل دانست.
اکبرپور با بیان اینکه بخش بزرگی از بزرگسالان با فناوریها و شبکههای اجتماعی همراه شدهاند، اظهار کرد: نمیشود نویسنده را به تیر برقی تشبیه کرد که ایستاده و دیگران از کنارش عبور میکنند. حداقل بخش عمدهای از نویسندگان با تحولات دنیا همراه هستند.
این نویسنده کودک و نوجوان، چالش اصلی ادبیات کودک ایران را رقابت نابرابر با تولیدات جهانی دانست و گفت: ما در واقع با «تیم ملی جهان» بازی میکنیم. تولیدات داخلی در برابر انبوه آثار ترجمهشده از کشورهای مختلف، از آمریکا و انگلیس تا ژاپن و چین، قرار میگیرد.
وی با اشاره به تجربه شخصی خود افزود: برخی ناشران بزرگ اعلام کردهاند که کتابهایی از نویسندگان ایرانی را، با وجود رسیدن به چاپهای متعدد، از چرخه فروش خارج میکنند، چون آثار ترجمه فروش بیشتری دارند و کتابهای تألیفی ایرانی کندتر فروش میروند.
حرفهایمان پشتوانه تحقیقاتی داشته باشد
اکبرپور هشدار داد: نسل ادبیات تألیفی کودک و نوجوان در خطر انقراض تدریجی است. در حالی که سالانه تنها ۱۰ تا ۱۵ کتاب خوب تألیفی داریم، صدها کتاب باکیفیت خارجی وارد بازار میشود و طبیعی است که آثار داخلی در این حجم گم شوند.
او با رد این تصور که آثار خارجی ذاتاً بهترند، تصریح کرد: ما هم کتابهای خوب در سطح جهانی داریم، اما به دلیل نبود حمایت و معرفی مناسب دیده نمیشوند. حتی ذهنیت عمومیای شکل گرفته که جنس ایرانی، از جمله در کتاب، ضعیفتر از خارجی است.
این نویسنده با انتقاد از کمتوجهی نهادهای دولتی و رسانهای گفت: حدود ۹۰ درصد نویسندگان از سوی نهادهایی مانند وزارت ارشاد یا صداوسیما معرفی نمیشوند و تنها عدهای محدود امکان دیده شدن دارند. در نتیجه فرصت معرفی برابر برای همه وجود ندارد.
وی با اشاره به وضعیت مدارس افزود: بسیاری از نوجوانان بدون آنکه کتاب ایرانی خوانده باشند، با افتخار میگویند آثار خارجی بهتر است. این قضاوت بدون تجربه و تحقیق میدانی شکل گرفته و نشاندهنده ضعف جدی در معرفی کتابهای ایرانی در مدارس است.
اکبرپور تأکید کرد: اگر حمایت نهادی وجود داشته باشد، بارها دیدهایم که دانشآموزان پس از آشنایی با آثار ایرانی، استقبال گستردهای از آنها کردهاند. این موضوع بهراحتی قابل بررسی از طریق تحقیقات میدانی است.
او با اشاره به پیشرفتهای ادبیات کودک در سالهای اخیر گفت: در دو دهه گذشته، تولید آثار طنز، ترسناک و ژانرهای متنوع دیگر، رشد قابلتوجهی داشته و این ادعا که کتابهای امروز صرفاً آموزشی یا ضعیف هستند، نیازمند پشتوانه پژوهشی است.
این نویسنده کودک و نوجوان، جایگاه ادبیات کودک ایران در آسیا را بالا ارزیابی کرد و گفت: ادبیات کودک ایران در میان کشورهای آسیایی در ردههای بالاست و کشورهایی مانند ترکیه و کشورهای عربی با فاصله پشت سر ما قرار دارند.
اکبرپور همچنین از نحوه داوری برخی جوایز ادبی انتقاد کرد و افزود: مقایسه مستقیم آثار تألیفی ایرانی با آثار خارجیِ بدون محدودیت ممیزی، منصفانه نیست و بخش داخلی و بینالمللی باید بهطور جداگانه بررسی شوند.
وی در ادامه از حضور نویسندگان بزرگسال در حوزه کودک و نوجوان دفاع کرد و گفت: بسیاری از بزرگان ادبیات ما، از جمله نیما یوشیج، تجربه نوشتن برای کودک و نوجوان را داشتهاند و این رقابت نهتنها ایراد نیست، بلکه میتواند به غنای ادبیات کمک کند.
اکبرپور فضای مجازی را تهدید مطلق ندانست و اظهار کرد: شبکههای اجتماعی میتوانند فرصت معرفی و تبلیغ کتاب باشند، به شرط آنکه درست استفاده شوند. امکان خواندن بخشی از کتاب در فضای مجازی میتواند مخاطب را به ادامه مطالعه ترغیب کند.
وی در پایان خاطرنشان کرد: بخشی از نگاه منفی نوجوانان به کتاب ایرانی، نتیجه ذهنیتی است که خانوادهها و فضای عمومی به آنها منتقل کردهاند؛ ذهنیتی که نیازمند اصلاح از طریق معرفی، حمایت و اعتماد به تولیدات داخلی است.
نظر خود را بنویسید