محمد لطیفکار: محمدمهدي سعيدي مدير کتابفروشي فرهنگ در کرمان، بيش از نيمقرن از زندگي خود را در اين کسبوکار فرهنگي گذرانده است. او ميگويد اگرچه بازار عرضه و تقاضاي کتاب، همواره با چالش و نوسان قيمت مواجه بوده، اما در تمام نيم قرن گذشته او چنين شرايط دشواري را تجربه نکرده است. براي آگاهي از وضعيت امروز بازار چاپ و نشر با او گفتوگوي کوتاهي انجام دادم، که در شمارهی این هفتهی استقامت چاپ شده است و اکنون متن این مصاحبه در فردای کرمان منتشر میشود.
آقاي سعيدي، با توجه به گراني و کمبود کاغذ وضعيت عرضه و تقاضاي کتاب چطور ارزيابي ميکنيد؟
اين شرايط تاثير زيادي بر وضعيت کتاب گذاشته است. متاسفانه اينطور هم نيست که بگوييم وضعيت راکد ماندن خريد کتاب مقطعي و گذرا است و بعد از مدت کوتاهي رفع ميشود. خير؛ اين شرايط که از سال گذشته براي بازار کتاب پيش آمده، دارد اين بازار را به قهقرا ميبرد. کتابهايي که اکنون در بازار و با قيمتهاي قبلي موجود است، کمکم دارند تمام ميشوند و ناشران يا ديگر کتاب چاپ نميکنند يا با قيمتهايي چاپ ميکنند که کسي حاضر به خريد آنها نميشود. مردم هم اگر نياز به کتابي داشته باشند، از کتابهاي دستدوم استفاده ميکنند. ناشران ديگر تمايل و توان چاپ کتاب با شرايط جديد را ندارند. هزينهي توليد کتاب چند برابر شده است.
اين اتفاق چقدر بر ميزان تقاضا و تعداد مشتريهاي کتاب اثر داشته است؟
از پارسال همين موقع، تا امروز تعداد مشتريها حداقل يکسوم شده است. قيمت کتاب سه برابر شده در نتيجه از نظر ريالي ممکن است فرق چنداني نکرده باشد، اما از نظر تعداد کتاب و خروجي آن به ميزان 30 درصد کاهش داشتهايم.
شما علاوه بر اينکه کتابفرش هستيد در زمينهي چاپ و نشر هم همواره فعال بودهايد، اکنون وضعيت چگونه است؟
حدود يک ماه است که چاپخانهي ما کلا تعطيل است. چون هر کتابي که بخواهيم چاپ کنيم وقتي محاسبه ميکنيم، چه مولف بخواهد سرمايهگذاري کند يا خودمان، ميبينيم رقمي در ميآيد که ديگر نميشود آن کتاب را در بازار عرضه کرد. کتابي که با هزار نسخهاش حدود پنج ميليون تومان ميشد، الان ميشود 15 ميليون تومان. پس نتيجهاش اين ميشود که يا از توليد و چاپ کتاب صرفنظر کنيم و يا کتاب را با تيراژ پايين 100 تايي منتشر کنيم.
يعني شما کتاب داشتيد که چاپ نکرديد؟
بله. صد در صد. ما چند کتاب داشتيم که مراحل اخذ مجوز و حروفچيني آن انجام شده بود و آمادهي چاپ بود اما فعلا دست نگه داشتهايم و منتظر هستيم ببينيم آيا امکانات و يا حمايتي فراهم ميشود؟
وزارت ارشاد در زمينهي کاغذ يا ساير اقلام چاپ مانند زينگ از شما هيچ حمايتي هم ميکند؟
مطلقا خير. تمام وسايل چاپ را از بازار آزاد ميخريم. قرار بود ارزي را براي خريد کاغذ بگذارند ولي چيزي نديديم. فقط گفتند اسم کتاب و تيراژ را وارد سايت کنيد اما چند ماه است که راکد مانده و اميدي نميبينيم که کاغذي به کسي بدهند.
در کرمان کساني هم مثل شما هستند که در حوزهی نشر فعاليت دارند. آنها هم به همين وضعيت دچارند؟
اين شرايط کشوري است. خاص استان کرمان نيست. اکنون ناشران بزرگ هم بسياري از کتابهايشان که تمام ميشود ميگويند ديگر چاپ نميکنيم. وقتي چاپ کتاب براي ناشر هزينه دارد و امکان سرمايهگذاري براي او نيست نميتواند کتاب چاپ کند. اگر تيراژ کتاب را هم پايين بياورد قيمت بالا ميرود و از چند جنبه ضرر ميکند.
با اين وضع هنوز عدهاي براي خريد کتاب هر روز به کتابفروشي شما مراجعه ميکنند. بفرماييد بيشتر چه نوع کتابهايي فروش دارد؟
کتابهاي درسي و کمک آموزشي جايگاه خودشان را دارند و اگر بخواهيم جزو کتاب حسابشان کنيم. دانشآموز مجبور است اين کتابها را بخرد. دانشجوها هم که براي خريد کتابهاي درسيشان مجبور هستند، برخيشان کتابهاي ترم پيش را ميگيرند و يا اينکه از جاهايي کتابهايشان را تهيه ميکنند که کتاب دستدوم دارند. اما در حالت عمومي، بيشتر کتابهاي روانشناسي، مسائل تربيتي، مسائل ازدواج، مشکلات همسرداري و... تقريبا فروش بيشتري دارند.
کتابهاي ادبيات چطور؟
خريد کتابهاي ادبيات خيلي کم شده است. مشتريها ديوان شعر 100 يا 80 هزار توماني را نميخرند يا نهايتا کتاب گزيده انتخاب ميکنند.
اين روزها اما نشر ديجيتال رونق گرفته است؛ شما به عنوان کتابفروش در اين حوزه هم فعاليتي داريد؟
يکي دو مورد کار کرديم؛ ولي ببينيد به هرحال نميدانم آيا در آيندهي اين کار مردم با کتابهاي ديجيتال رضايتخاطر پيدا ميکنند يا خير. مردم ميگويند چشمشان ارزش بيشتري دارد که روي مانيتور باشد و برخي هم معتقدند با کتاب ديجيتال لذت مطالعه کتاب کاغذي از آنان سلب ميشود و نهايتا ترجيح مردم بر استفاده از کاغذ است؛ اما الزاما به سمت کتاب ديجيتال ميروند.
با توجه به اينکه حدود نيم قرن تجربه کتابفروشي داريد در اين سالها چنين تجربهاي را از نظر شرايط کتاب مشاهده کردهايد؟
اصلا. اولين بار است که چنين اتفاقي ميافتد. بازار کتاب هميشه نوسان داشته است. خوب، متوسط و بد بوده؛ ولي به اين بدي هرگز نبوده! يک زمانهايي به هرحال مشکلاتي بود و حمايتهايي از طريق دولت ميشد و به نوعي خريد کتاب در حد خوبي بود. مواد مصرفي مثل کاغذ را هم در اختيار ناشر قرار ميدادند؛ ولي چندين سال است که تمام اينها حذف شده و هيچ حمايتي نميشود. کاغذ را بايد با دلار بخرند. مواد لازم مثل زينگ، مرکب و ماشينآلات چاپ را با دلارهاي آزاد ميگيرند و با قيمت ريالي عرضه ميکنند.
با اين وضعيت فکر ميکنيد شغل کتابفروشي چه سرانجامي پيدا ميکند؟
کتابفروشها در بعضي استانها و شهرها تغيير شغل دادهاند.
در کرمان چطور؟
در کرمان هنوز نداشتيم؛ ولي احتمالا تا سال آينده رخ خواهد داد. کتابفروشهاي کرمان فعلا دارند کتابهاي قبلي را ميفروشند چون تبديل کار کتابفروشي به کار ديگر خيلي سخت است. شما نميتوانيد سرمايهتان را در مدت کوتاهي تبديل به پول کنيد و کسي حاضر نيست چنين نقدينگي را بدهد و کتابهاي شما را بخرد. بنابراين کتابفروشها بايد صبر کنند کتابهايشان کم شود و به حداقل برسد تا بتوانند دست به اقدامي بزنند. اين کار مثل طلافروشي و يا صرافي نيست که بتوانند يک روزه تمام طلاهايشان را پول کنند. کتاب به گونهاي است که سالها بايد پاي آن نشست و نهايتا اينکه شغلهاي وابسته مانند چاپخانهها نيز خيليهايشان مثل من فروشنده هم هستند. الان هم اگر مشتري پيدا شود چاپخانهام را با زير قيمت ميفروشم. چراکه الان ميبينم حقوق کارگرم، پول بيمه و ساير مسايل ديگر اصلا جواب درآمدش را نميدهد. سال گذشته بيلان کار ما منفي بود.
دولت براي کمک به اين وضعيت چه کار بايد بکند که نميکند؟
براي اين امر خيلي از مسائل بايد تغيير کند تا اين وضعيت عوض شود. به هرحال حمايتهايي که يک زماني ميکردند همانها هم محل سوال بود.
اگر باز هم حمايتي صورت بگيرد نگران سوءاستفادهها نيستيد؟
بله. مسلما دوباره سوءاستفادهکنندهها سود ميبرند تا ناشران واقعي. چون اعمال سياستهاي مختلفي مانند دادن کاغذ، وام خريد کتاب و... بيشتر بهنفع کساني بود که مستحق اين کار نبودند. در اين زمينه ميلياردها ريال سوءاستفادههاي مالي شد.
الان هم که همه را به امان خدا رها کردهاند، آيندهي صنعت نشر را از بين نميبرند؟
مساله سر چيزهاي ديگري است که نميشود بيان کرد. من نميگويم بايد هميشه دولت حامي يک قشري باشد؛ بلکه موقعيت و زمانه بايد آنقدر مساعد باشد که نيازي به کمک دولت نباشد. هم وضعيت مالي مردم خوب باشد که بتوانند کتاب بخرند هم پول ايران آنقدر قدرت داشته باشد که تجارت و رقابت رونق بگيرد. اکنون کاغذ در انحصار افراد خاصي است که نتيجهاش سود بردن همان عدهي سودجو است.
آيندهي چاپ و نشر را چطور ميبينيد؟
وحشتناک!
نظر خود را بنویسید