مینا قاسمی: مراسم بزرگداشت و تکریم چهرهی برجستهی مطبوعات استان کرمان، بتول ایزدپناه، مدیر مسئول و سردبیر نشریهی سرمشق و سردبیر ستاره کرمان، جمعهشب 31 خردادماه در تماشاخانه هتل پارس کرمان برگزار شد.
به گزارش فردای کرمان به نقل از استقامت، این مراسم تکریم همزمان با سالروز افتتاح سینمای هنر و تجربه در کرمان برنامهریزی شده بود که بدینمنظور، تماشاخانه هتل پارس که به مدت دو سال میزبان این سینمای تجربی در کرمان بود، ورود خود را به سه سالگی جشن گرفت.
گفتنی است، آغازگر این دو جشن تولد و تکریم، حاضران شاهد اکران مستندی از مینا اکبری (روزنامهنگار)، با عنوان «میدان جوانان (سابق)» بودند که حوادث و ماجرای روزنامهنگاری پس از دوم خرداد هفتاد و شش را روایت میکرد.
بتول ایزدپناه بر تمام مشکلات فائق آمده
در این مراسم محمدعلی فردوسی، پیشکسوت روزنامهنگاری استان کرمان در بیان جایگاه خانم بتول ایزدپناه در عرصهی روزنامهنگاری، گفت: « در مورد فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی خانم ایزدپناه ذکر چند مقدمه ضروری است. مقدمهی اول: این هفته مصادف بود با سالگرد دکتر شریعتی. مردی با اخلاص و شوریده و اصیل که آنچه میفهمید و دغدغه داشت با شهامت و بدون مصلحتاندیشی بیان میکرد که جای چنین شخصیتهایی امروزخالی است. او در یکی از فرازهای سخنانش میگوید: در مسیر انجام رسالتم، آنها که باید ما را بنوازند میزنند، آنها که باید حقشناسی کنند حقکُشی میکنند، آنها که باید همگام باشند، سدّ راه میشوند، آنها که باید دستم را بفشارند سیلی میزنند ... و این برخوردها، متاسفانه هنوز برای کسانی که وارد این وادی میشوند وجود دارد و اهالی مخلص فرهنگ و هنر از این نامهربانیها رنج میبرند».
موسس نشریه فردوس کویر افزود: «مقدمهی دوم: موضوع دیگری که امروز و شاید همیشهی تاریخ اهالی فرهنگ و هنر را به گوشه عزلت کشانده تنگنظری و از سویی غریبپرستی است. به قول استاد ناظرزاده کرمانی: گرت هواست که هرگز به عافیت نرسی / غریبپرور و خودکش چو اهل کرمان باش. البته ایشان بهخاطر کرمانی بودن این نقیصهی فرهنگی را به کرمانیها نسبت داده، ولی در همه جای کشور کم و بیش مصداق دارد و این تنگنظریها در همهی رشتهها و رستهها وجود دارد که مدنظر ما فعلا فعالیتهای فرهنگی و هنری است».
پیشکسوت مطبوعات کرمان تصریح کرد: «تبعات این تنگنظریها این است که تا کاری فاخر ظهور پیدا میکند، یا فعالیت نوآورانه و خلاق به وجود میآید که تغییر و پیشرفت را بهدنبال دارد قبل از تشویق و تبریک و حمایت از او، ذهنها به سمت تخطئه کردن و انگ زدن پیش میرود و او را متهم میکنند که از فلان جا و بهمان جا حمایت میشودم.
فردوسی افزود: «به فرض که حمایت بشود چرا قبل از آن به تلاش مدیریت و خلاقیتاش توجه نمیشود. چراکه کسان دیگری که حمایت شدهاند نتوانستند موفق باشند و بهدلیل عدم مدیریت، فعالیتشان به هرز رفته است».
او اضافه کرد: «به نظر من، در بحث حمایت اگر استقلال فکری مدیریت مجموعه حفظ شود و وابستگی ایجاد نشود و نشریهای به عنوان ارگان جناح یا حزبی در نیاید، جذب منابع مالی خود یک هنر است که مدیری با درایت خود، توانسته تدبیری بیندیشد که بخشی از سود شرکتهایی که از آب و خاک و منابع این استان استفاده کردهاند در همین استان هزینه شود؛ و چه بهتر که به سمت فعالیتهای فرهنگی و هنری سوق داده شود».
وی گفت: «این نگرش در فعالیتهای اجرایی که هدفی عامالمنفعه دارد نیز مصداق دارد. در اینگونه فعالیتها هم، فردی برای رفع مشکلی از جمع، تمام تلاش خود را بهکار میگیرد، ولی هزاران توهین و تهمت را هم باید تحمل کند. فردی که در چنین شرایطی کار میکند، احساس میکند برای رسیدن به هدفش در یک کانال تنگ به اندازهی بدن خود قرار گرفته که اطرافش پر از تیغ و میخ و ابزار برّنده است و او باید به زحمت حرکت کند. بهطوریکه هیچکدام به بدنش اصابت نکند. تصور چنین وضعیتی دلهرهآور است؛ چه رسد به اینکه بخواهی از آن به سلامت عبور کنی».
مدیر مسئول نشریه فردوس کویر سپس با بیان اینکه خانم ایزدپناه، به عنوان یک روزنامهنگار حرفهای، توانسته بر تمام این مصائب فائق آید، گفت: «در آخر اینکه روزنامهنگاران، نویسندهی خوب بودن با مدیر مطبوعاتی خوب بودن را اشتباه میگیرند. نبود یا کمبود مدیران کاردان مطبوعاتی باعث شده امروز در کمیت گوی سبقت را ببریم ولی در کیفیت هنوز در آغاز راهیم. با این مقدماتی که ذکر شد، سرکار خانم ایزدپناه همهی این موارد را به تنهایی برای انتشار سرمشق دارد تحمل میکند. کسی که بیشتر سالهای عمرش را صرف فعالیتهای فرهنگی و مطبوعاتی و اجتماعی فاخر و بدون حاشیه کرده است، امروز باید از همان کانال برای انتشار سرمشق عبور کند».
او خاطرنشان کرد: «هنر خانم ایزدپناه ایجاد فضایی بسیار سختگیرانه در تولید محتوایی بینقص در مجله است. انتخاب هیات تحریریهای که با وسواس انتخاب شده و همه از نخبگان هستند، که در طراحی و انتخاب سوژه حرف اول را میزند، مشکلات اجتماعی و اقتصادی و حقوقی را زیر ذرهبین میبرد. نسبت به مدیریت شهری بیتفاوت نیست. از سرقت ادبی بیزار است و در ویرایش هم سختگیرانه عمل میکند واز همه مهمتر بر خود و مدیریت درونیاش سختگیرتر است که خدای ناکرده انگیزههای وسوسهآلود حرفهی روزنامهنگاری، مجلهی سرمشق را به روزمرگی و فعالیت «باری به هر جهت» نکشاند. و این نگرش باعث شده که سرمشق امروز مورد احترام مخاطبان است و سرمشق همهی کسانی است که میخواهند کار کیفی مطبوعاتی انجام بدهند».
دعا کنید بتوانیم ادامه دهیم!
پس از این سخنرانی و در ادامهی مراسم، بتول ایزدپناه مدیر مسئول و سردبیر سرمشق به همراه تمامی اعضای هیأت تحریریهی نشریه سرمشق به روی صحنه آمد، در جایگاه سخنرانی حاضر شد و اظهار کرد: «همهی ما روزنامهنگاران با هم کار میکنیم و همه باهم در یک جبهه هستیم. من کاری خاصتر از باقی همکارانم انجام نمیدهم؛ اما سرمشق زمانی که از سال 94 کار خود را آغاز کرد و راه خود را ادامه داد، طبق گفتهی مهندس فردوسی با بسیاری از حرفها و حدیثها شروع شد اما نکتهی خیلی مهم در انتشار سرمشق، تیم تحریریهای بود که از زمان شکلگیری این نشریه با من کار را شروع کردند و هر زمانی که به واقع ناامید شدم و تصمیم گرفتم کار را تمام کنم و اعلام کنم که دیگر ادامه نخواهیم داد، حضور این بچهها آنقدر به من قوت قلب داده که من با هر سختی و مشقتی که بوده ادامه دادم».
او افزود: «خودتان میدانید که هزینهی انتشار مجله یا روزنامه به خصوص در شرایط کنونی، بسیار بالا است و روزبهروز هزینهها بیشتر میشود. هر نشریهای که در استان چاپ میشود، اگر اینها «سرمایه»ی استان هستند، پس باید تمام بخشهای استان از آن حمایت کنند که ما متاسفانه چنین اتفاقی را شاهد نیستیم که البته توقعی هم نمیرود، به هرحال شاید نگاه آنان به جامعهی فرهنگی همین است. اما ما آمدیم که بمانیم و اولین یادداشتی که من در شمارهی اول سرمشق نوشتم همین بود که آمدیم که بمانیم. بهواقع این تصمیم را داریم؛ اما متاسفانه شرایط دارد طوری میشود که هرآن ممکن است که ما دیگر نتوانیم این کار را ادامه بدهیم. اما امیدوارم این اتفاق رخ ندهد. دعا کنید که ما بتوانیم در جامعهی فرهنگی کرمان با حداقل بضاعتی که داریم بمانیم و ادامه دهیم».
جشن سالروز تولد کیارستمی
به گزارش استقامت، در پایان این جشن که هفتاد و نهمین سالروز تولد زندهیاد عباس کیارستمی با سالروز افتتاح سینمای هنر و تجربه در کرمان مصادف بود، آبان ملکمحمدی، مدیر تماشاخانه با کیک تولد از حضار پذیرایی کرد. به گفتهی وی، این تماشاخانه در طی این دو سال بیش از 30 جلسه نقد و بررسی و سه هفته فیلم اروپا را برگزار کرده که پای اصلی آن عشق بوده است.
محمدعلی فردوسی در این مراسم ضمن تبریک این اتفاق گفت: «آبان از جمله جوانانی است که بدون حاشیه فعالیتهای فاخری را در بخش هنر هفتم در کرمان انجام داده و میدهد و حوزهی فرهنگ و هنر استان به وجود چنین جوانانی شوریده و بیادعا و فعال نیاز دارد».
*منتشر شده در هفتهنامه استقامت / شماره 658
نظر خود را بنویسید