اسما پورزنگیآبادی ـ روستای تاریخی میمند با هزاران سال سابقهی تاریخی و بیشمار ارزش فرهنگی و معماری با شرایط نامطلوبی مواجه شده که مردم بومی آن را از چشم ثبت جهانی شدن میبینند.
برای اینکه از مشکلات میمند بیشتر بدانید، گفتوگو با مسعود محمودی؛ عضو شورای اسلامی روستای صخرهای میمند را در ادامه بخوانید:
- آقای محمودی! جدیترین مشکلی که روستای تاریخی میمند اکنون با آن مواجه است چیست؟
همهی روستاهای ما مشکل آب دارند؛ در میمند اما این مشکل به شکل خاصتری وجود دارد. تعدادی پمپ وجود دارد که روزانه در یک بازهی زمانی معین شروع به کار میکند و تانکرها که آب شد، پمپها قطع میشود. درایام تعطیل یا پنجشنبه و جمعه گردشگران زیادی به میمند میآیند و مصرف آب خیلی بالا میرود؛ در نتیجه، همان روزاول تانکر خالی شده و روز دوم دیگر آب نداریم! این وضعیت، همیشه اسباب نارضایتی گردشگران از سویی و مردم بومی از سوی دیگر میشود.
- برای حل این مشکل پیگیری نکردید؟
ما در جلسهای با مسئولان محترم آب، پیشنهاد دادیم که سنسورهایی را نصب کنند تا وقتی تخلیهی آب تانکر از حدی گذشت، پمپها مجدد فعال شده و نگذارند تانکر کاملا تخلیه شود. البته این را هم بگویم در روزهایی که گردشگر نداریم و آب کمتر مصرف میشود؛ پمپها اما طبق روال قبل فعالیت میکند؛ حتی اگر تانکر پر باشد باز هم پمپ روشن شده و تانکر را آب میکند! در نتیجه، آب سرزیر کرده و هدر میرود. یعنی گاهی سرریز آب را داریم و گاهی دو سه روز آب نداریم!
- برق روستا چطور است؟ مشکلی در این زمینه ندارید؟
متاسفانه تامین برق روستا هم مشکلاتی دارد. اینجا اکثر خانهها از هیتر استفاده میکنند؛ وقتی فقط مردم بومی در روستا باشند، خیلی افت برق نداریم اما در فصل زمستان، و زمانی که گردشگر میآید؛ اتاقها باید گرم شود و اکثرا هیتر روشن میکنند در نتیجه برق با افت زیاد فشار همراه میشود و اغلب هم، در ساعات شب قطع میشود و این اسباب آبروریزی ما جلوی گردشگران خارجی است.
- برای حل این مشکل از طریق شرکت برق پیگیری نکردید؟
شرکت برق میگوید کنتورهایی که آمپر پائین دارند را تغییر دهید. ولی مردم بومی از این کار استقبال نمیکنند چون اکثر مردم بومی، پیرزن و پیرمرد هستند و میگویند ما داریم با همین کنتور میسازیم و مشکلی نداریم. شما اگر گردشگریتان مشکل دارد خودتان این کار را بکنید. مردم بومی که دارند در میمند زندگی میکنند از گردشگری چیزی عایدشان نمیشود.
- چهطور؟
در گردشگری روستایی اولین اصل این است که جوامع محلی دیده شوند و اگر درآمدزایی وجود دارد اول به جوامع محلی سودی برسد تا آنها هم خدمات بهتری به گردشگر بدهند. در میمند اما میراث فرهنگی خیلی با جوامع محلی نتوانسته کنار بیاید. شما یک روز بهعنوان فردی عادی در روستا بچرخید و نظر مردم عادی را دربارهی عملکرد میراث فرهنگی بپرسید ببینید چه پاسخی میدهند؟
- شما بگویید. حرف مردم بومی چیست؟
سال گذشته، تعدادی از مردم میمند یک طومار نوشتند و برای تهران ارسال کردند و گفتند که ما نمیخواهیم ثبت جهانی شویم. ما همان زندگی قبلیمان و همان آرامش و آسایش خودمان را میخواهیم. درست است میمند ثبت جهانی شده و مسئولان مختلف مدام از ثبت جهانی شدن و ورود گردشگران به این روستا میگویند ولی مردم بومی اصلا دیده نشدند و چون درآمدی از گردشگری ندارند به جایی رسیدهاند که میگویند ما نمیخواهیم روستایمان ثبت جهانی باشد.
- مگر مردم محلی اقامتگاه بومگردی راهاندازی نکردهاند؟
پنج اقامتگاه بومگردی داریم که اگر اشتباه نکنم دو تا یا سه تا از این مراکز، طبق استانداردها دارند فعالیت میکنند و جوامع محلی را هم دیدهاند؛ مثلا غذا میخواهند به گردشگر بدهند، میگویند بروید خانهی ننه سلمان غذا بخورید. بقیه اما اینطور نیستند؛ یا خودشان غذا میپزند و یا از شهر میآورند! در نتیجه، چیزی عاید پیرزن و پیرمردهای ساکن این روستا نمیشود و بومیها تنها چیزی که دیدند گردشگرانی است که ساعت 12 شب صدای ضبط شان را بلند میکنند و میخواهند تفریح کنند! پیرزن و پیرمرد این روستا اما ساعت چهار صبح باید بیدار شوند و بروند سراغ گله. در نتیجه، مزاحمت برایشان ایجاد میشود. یا با صدای بلند ضبط ماشین در روستا تردد میکنند یا داخل کیچه آتش روشن میکنند. من به مناطق مختلفی رفتم و نحوهی خدماترسانی به گردشگران را از نزدیک دیدهام. در کشور مالزی، در یک روستای گردشگری، از یک ساعتی به بعد، رفتوآمد به آن روستا ممنوع میشد تا جوامع محلی بتوانند به زندگی خودشان بپردازند. در میمند اما این وضعیت وجود ندارد و این، خیلی اسباب نارضایتی مردم شده است. یا برخی از مردم محلی روی لباس و پوشش حساسیتهایی دارند. گردشگران خارجی کاملا رعایت میکنند ولی گردشگران داخلی، با هر پوششی که خواستند به روستا میآیند. فرد بومی هم مثلا دختر یا پسرش بیرون است، پوشش گردشگر را میبیند، ناراحت میشود و واکنش نشان میدهد. هم فرد بومی ناراضی میشود و هم گردشگر و هم ما که در روستا، مسئولیتی داریم.
- به طومار اهالی میمند اشاره کردید. چه جوابی به آن داده شد؟
یک رونوشت به دفتر مرکزی میراث فرهنگی در تهران ارسال کردیم، یک رونوشت هم به دفتر ریاستجمهوری فرستادیم. بعد از مدتی، یک تیم بدون اینکه از قبل اطلاع بدهند، به روستا آمدند. یکی از دوستان فکر کرد از طرف استانداری آمدهاند، به من خبر داد و ما نزد آنها رفتیم و خودشان هم معرفی نکردند؛ بعد از مدتی اما متوجه شدیم که بازرسان میراث هستند و از تهران آمدهاند. ما آن روز گفتیم در این 15 سال گذشته در بحث حفاظت و مرمت روستا کار خاصی انجام نشده است. میمند در تیرماه سال 94 ثبت جهانی شد اما نهتنها مرمتی در این مدت نداشتیم بلکه در زمستان قبلی که بارندگی خیلی شدیدی داشتیم، سقف سه تا از خانهها هم فرو ریخت. به بازرسان گفتیم این روند اگر پیش رود، تا 10 سال آینده 60، 70 درصد خانهها تخریب و میمند، از ثبت جهانی خارج میشود و این، فاجعهای برای شهربابک و ایران است. اما کاری تاکنون نکردند. دلیل مهم آن است که نتوانستند با مردم بومی رابطه برقرار کنند؛ میشد خیلی از کارها به خود مردم محلی بدهند. مثلا یک فراخوان در روزنامه بدهند که اهالی میمند برای جلوگیری از تخریب خانههایتان، بیایید ما راهکار میدهیم خودتان مرمت را انجام دهید.
- و یکسری وامهای ارزان هم در اختیارشان بگذارند.
اصلا ما میگوییم وام هم ندهند؛ به هر حال، خانه متعلق به خود شخص است و دلسوزی وجود دارد و حاضر است برای خانهی خودش هزینه کند تا تخریب نشود. اما میراث همیشه از سر جنگ و شکایت با مردم بومی رفتار کرده است. مثلا طرف اطلاع کافی نداشت؛ میخواست خانه بسازد، خلاف معیارهای میراث عمل میکرد. میراث بهجای آنکه به او تفهیم کند که ضوابط چیست و باید رعایت کند؛ فوری از او شکایت میکرد و به دنبالش، درگیری و اختلاف بین مردم بومی و میراث پیش میآمد. همین عملکرد باعث شد همه به میراث بدبین بشوند. الان خودتان به میمند بیایید و در روستا بچرخید، خیلی زود متوجه میشوید هیچ رابطهی خوبی بین مردم و میراث فرهنگی وجود ندارد.
- مشکلات را که به بازرسان گفتید؛ چه پاسخی دادند؟
بازرسان آمدند و رفتند و هیچ کاری هم نکردند. ما حتی گفتیم اگر خودمان از مشکلات بگوییم، فردا میگویند شاید با میراث خصومت دارید! بنابراین بازرسان را به مردم محلی وصل کردیم. چند نفر از پیرزن و پیرمردها را به دفتر میراث آوردیم. از یکی از خانمها پرسیدند که مشکلتان چیست؟ میراث برایتان چه کرده است؟ آن روز، همه بلااستثنا به بازرسان میگفتند اگر ثبت جهانی نمیشدیم بهتر بود، چون آرامش و آسایش داشتیم با ثبت جهانی اما، زندگیمان را خراب کردند. من فکر میکنم تنها دلیل این وضعیت آن است که گردشگر برای فرد بومی درآمد نداشته است. مثل آنچه در روستای ابیانه اتفاق افتاده است.
- اما آقای محمودی؛ وقتی جشن ثبت جهانی را در روستای میمند گرفتند؛ آن روز خانم اشرفی؛ مدیر پایگاه ثبت جهانی میمند گفت که روی گردشگری میمند خیلی حساب نکنید و اینجا باید مراکزی تحقیقاتی دایر شود. این نگاه آیا دلیلی نیست بر اینکه به گردشگری روستا توجه جدی نمیشود؟
تا حدودی با خانم اشرفی موافقم که میمند نباید یک روستای گردشگری شود چون باعث تخریب روستا میشود. اما ببینید هر منطقهای، یک ظرفیت گردشگری دارد. گردشگر، از یک حد که بگذرد مشکل آب و فاضلاب و پارکینگ و رفتوآمد پیش میآید. تا اینجا درست است، اما در میمند، برای همان ظرفیت مجازی که خود میراث فرهنگی تعریف کرده هم ما خدمات و امکانات لازم را نداریم. ما اینجا حتی توالت فرنگی برای گردشگری خارجی نداریم.
- اصلا ندارید یا کمبود دارید؟
اگر اشتباه نکنم در حمام میراث فقط یک چشمه توالت فرنگی وجود دارد. این، یکی از بزرگترین مشکلات روستای میمند است. یکبار به یکی از مسئولین این چالش را گفتیم؛ خندید که مشکلتان در حد یک توالت فرنگی است؟ در صورتیکه یکی از اولین اصول در حوزهی گردشگری سرویس بهداشتی است. اما وقتی این را گفتیم، به ما خندیدند!
مشکلات میمند کاملا محسوس است. خودتان اینجا بیایید متوجهاش میشوید. بیایید ببینید میمند چند تا حمام دارد؟ ما میگوییم شبمانی گردشگر باید زیاد شود اینجا اما گردشگران صبح تا عصر میآیند و به شب نرسیده برمیگردند؛ چون گردشگر به میمند میآید میبیند مغازهای نیست چیزی بخرد، سرویس بهداشتی لامپش سوخته، آبش قطع شده، مایع دستشویی ندارد. وقتی برای توریست خارجی توالت فرنگی نداریم، توریست چطور شب بماند؟ وقتی در سرمای زمستان برق قطع میشود و در گرمای تابستان، آب قطع میشود؛ بماند برای چی؟ نمیدانم چطور از رونق گردشگری حرف میزنیم وقتی هیچکدام از زیرساختها فراهم نیست؟ الان یکی از اقامتگاهها با هزینهی شخصی خودش دارد سرویس بهداشتی و حمام میسازد البته ظاهرا میراث هم کمکی میکند. ولی در کل روستا، این امکانات برای گردشگران وجود ندارد. یزد در همسایگی ما، الان آنقدر گردشگر دارد که میگویند سرریز کرده و به شهرهای همسایهشان میفرستند! ولی در استان کرمان ما هنوز نتوانستیم حداقل زیرساختهای گردشگر را تامین کنیم.
- هر پنج اقامتگاه بومگردی در کیچهها فعال هستند؟
بله. همین کیچهها را تمیز کردند و وسایل گرمایشی و سرمایشی در آن گذاشتند و تجهیزشان کردند. البته دو تا از بومگردیها، همراه گردشگر هستند و برنامههای متعددی برای گردشگران تدارک میبینند از جمله اینکه آنها را کنار گلهی گوسفندی میبرند و شیر دوشیدن را به آنها نشان میدهند یا بازیهای بومی و عقاید و سنتهای مردم بومی را به آنها میگویند. این، باعث شده که گردشگران برنامهی اقامت خود را تمدید کنند. بقیه اما مثل هتل هستند؛ کلید را به گردشگر میدهند و بعد هم گردشگر کلید را تحویل داده و میرود.
- در روستا، چند تا خانه داریم و چهقدر جمعیت ساکن هستند؟
بین 20 تا 30 خانوار. البته خانوار یعنی پیرزن و پیرمردها؛ چون فرزندانشان اکثریت در شهر هستند و بین روستا و شهر، رفتوآمد میکنند. 400 کیچه و بیش از دو هزار و 300 اتاق داریم. در هر کیچه از دو تا 9 تا اتاق وجود دارد. برخی تمیز شدند و دارند داخل آن زندگی میکنند. تعدادی اما دارند روز به روز تخریب میشوند.
- یعنی متروکه هستند؟
بله و چون مصالح این خانهها از آهک و سیلیس است و از آنجا که آهک نسبت به رطوبت حساس است، خانهها در زمستانها نم میزنند و اگر به آن رسیدگی نشود به مرور فرو میریزند. من فکر میکنم اگر همین روند فعلی در این روستا، ادامه یابد تا 10 سال آینده ممکن است کل میمند تخریب شود.
نظر خود را بنویسید