گروه فرهنگ و هنر – خبر درگذشت زندهیاد منوچهرعسگرینسب؛ کارگردان و تهیه کنندهی سینمای کشور که در روز سهشنبه در تهران به خاک سپرده شد، جامعهی سینمایی کشور را اندوهگین ساخت. در اینباره؛ مدیرعامل بنیاد سینمایی فارابی، مدیرعامل موسسه رسانههای تصویری و افراد دیگری با انتشار پیامهایی فقدان او را یک ضایعه قلمداد کردند.
در کرمان، همشهریان او نیز با یادآوری نقش و تاثیر و تلاشهای این هنرمند گرانقدر واکنشهایی دادند.
محمد لطیفکار، مدیر مسئول هفتهنامه فردایکرمان و سردبیر استقامت در کانال خود یادداشتی نوشت با تیتر: «فیلمساز کرمانی در غریبی و غربت دفن شد».
لطیفکار از اینکه بدرقهای غریبانه برای این هنرمند ارزشمند برگزار شده، ابراز تاسف کرد.
در پی آن، برخی از علاقهمندان و اهالی فرهنگ و دوستداران زندهیاد عسگرینسب، نسبت به غریبی و غربت او در کرمان تاسف و تاثر خود را ابراز کردند. علیرضا کلانتری، نویسنده، تهیه کننده و کارگردان کرمانی در گروه تلگرامی «خانه دوست» واکنش خود را نسبت به این خبر اینگونه نشان داد: «روحش شاد. متاسفانه عسگرینسب نتوانست آنچنان که باید خود را به کرمانیان بشناساند».
عسگرینسب آرام آرام حذف شد
سپس رضا زنگیآبادی، نویسنده واکنش داد و نوشت: «متاسفانه کرمانیها نتوانستند طبق معمول از داشتههایشان استفاده و مراقبت کنند. وگرنه آقای عسگرینسب آمادهی انتقال تجربههایش بود. عسگرینسب در طی چهار دهه آرام آرام حذف شد تا به امروز و این جمع اندک. در اوایل دههی شصت که سیاستگذاری سینمای جدید ایران در دستور کار بود عسگرینسب با این سیاستگذران همراه بود کسانی چون انوار و بهشتی و شجاع نوری. در واقع آنها تئوری میدادند و عسگرینسب در عمل آن تئوریها را میساخت. نمونهی بارز آن هم فیلم «آن سوی مه» بود که تبلیغ شکلی از سینمای عرفانی و یا آنطور که بعدها گفته شد، سینمای معناگرا بود که اتفاقا بازیگر آن فیلم هم ایرج طهماسب و علیرضا شجاع نوری بودند. بعدها برای ساخت الگوی فیلم کمدی فیلم «هی جو» را ساخت».
زنگیآبادی ادامه داد: «کم کم با حذف آن چهرهها از مدیریت سینما عسگرینسب هم به گونهای حذف شد. اما دو سریال ساخت که یکی از آنها در زمان خودش بسیار مورد توجه قرار گرفت: سریال «خانه در انتظار» که مهوش افشارپناه در آن بازی میکرد. سریال خوب و پر زحمت «پاییز بلند» را هم ساخت که تهیهکنندهی آن حوزه هنری بود و وقایع آن در زمان رضاشاه میگذشت. اما به دلیل اختلافهای حوزه و صدا و سیما چند سال پخش نشد و بعد هم به شکل بد و تکهپاره پخش شد».
این نویسندهی کرمانی افزود: «من سالها قبل زمانی که دچار جنون سینما بودم با دوستی ساکمان را برداشتیم و از کرمان خودمان را به حوزه هنری تهران رساندیم؛ اکیپ سریال پاییز بلند آماده میشد تا برای فیلمبرداری به ترکمن صحرا برود. ما جوانهای کمرو کرمانی بالاخره به ضرب و زور گفتیم آمدهایم آقای عسگرینسب را ببینیم. اگرچه بسیار گرفتار بود اما آمد و ما را تحویل گرفت و با ما خوش و بش کرد طوری که به ما بر نخورد. گفتیم میخواهیم بیاییم سرصحنه و از شما بیاموزیم. رفتاری ابلهانه که در چهارچوب کار حرفهای نمی گنجید. اما باز هم ما را ناامید نکرد. گفت به مدیر تولید میگویم هماهنگ کند تا چند روزی بیایید سر صحنه اما مدیر تولید ما را زد تو دیوار. این اولین و آخرین دیدار من با این کارگردان شریف کرمانی بود. یادش گرامی».
یک بزرگداشت از او دریغ شد
کلانتری هم پاسخ داد: «رضا جان متاسفانه ما کرمانیها حکایت این ضربالمثل هستیم که آب درِ خونه تلخه... چند سال پیش برای کار بر روی سریال «بوی ریحون» به کرمان آمد، کارگردان آن در خاطرم نیست ولی دستیارش آقای چارکچیان بود. او به من گفت آقای عسگرینسب از ما خواسته حتما این را در کرمان کار کنیم، اما متاسفانه آنقدر بافت قدیم کرمان را نابود کرده بودند که کار را به یزد بردند. خوب بود لااقل در کرمان بزرگداشتی برایش میگرفتیم یا میگرفتند. اگر آبان ملک محمدی پیش قدم شود خیلی جای تقدیر دارد».
آبان ملک محمدی نیز در همین گروه در واکنش به دو پیام، نوشت: «دوستی با استاد عسگرینسب یکی از افتخارات بزرگ زندگی بنده است. از سال ۹۱ تقریبا هر ماه و این اواخر هر چند روز در ارتباط بودیم». او افزود: «دو سال پیش، شبی که مهمان ایشان در منزلشان بودم؛ پیشنهاد دادم که مراسم نکوداشت ایشان را در حد توان در خانه هنرمندان تهران و بعد در کرمان برگزار کنیم، نپذیرفتند و فرمودند من با عشق به سینما زندگی کردم و پاسخم را از سینما گرفتم و الان دیگر نکوداشت و بزرگداشت و ... معنایی ندارد! و با آهی سوزان، دستی به موهایشان کشیدند و گفتند : «خیلی وقته از ما گذشته!»
مستندهای عسگرینسب در کرمان اکران میشود
ملکمحمدی در بخش دیگری از یادداشت خود یادآور شد: «برای ایشان فرق نمیکرد که با یک دانشجوی نوپای سینما صحبت میکند یا دکترای سینما و هنر، تمام چیزهایی که میدانستند را مو به مو و جز به جز و کاملا علمی و منطقی توضیح میدادند. پاسخهایی سنگین و پرمغز. بیش از خیلی مدعیان سینما به این مهم آگاه بودند».
مدیر تماشاخانه پارس افزود: «یک روز در نشستی که پیش از جلسهی هفتگی شورای سیاستگذاری هنر و تجربه با آقای علمالهدی، مدیر پیشین این گروه سینمایی داشتیم، به ایشان پیشنهاد دادم که مستندهای «جشن سده»، «اقبال آذر» و «آوارگان» را دو ماه اکران کنیم، آقای علمالهدی پذیرفتند. قرار شد به عنوان نماینده هنر و تجربه در این خصوص با استاد مذاکره کنم و قرارداد ببندم. متاسفانه آقای عسگرینسب نپذیرفتند و گفتند ترجیح میدهم الان دیگر کاری نکنند! هر چه تلاش کردم که راضیشان کنم نشد؛ اگر این اتفاق افتاده بود، به هزاران بزرگداشت میارزید که متاسفانه نیفتاد و نشد. شاید اگر یک بار دیگر میرفتم میشد... حالا هم دیگر فایده ندارد برگزاری بزرگداشت. اما حتما مستندهای مذکور را حوالی چهلم استاد اکران میکنم
روحشان شاد».
زندهیاد منوچهر عسگرینسب متولد ۱۳۱۵ کرمان، دارای مدرک کارشناسی سینما و تلویزیون از دانشکده هنرهای دراماتیک و کارشناسی ارشد سینما از دانشگاه ایالتی میشیگان (MSU) است. وی فعالیت سینمایی را سال ۱۳۴۵ با کارگردانی فیلمهای مستند تلویزیونی آغاز کرد. از فعالیتهای جنبی او می توان به تهیه فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی، تدریس کارگردانی و اقتصاد سینما در مرکز اسلامی آموزش فیلمسازی، دانشکده سینما و تئاتر، دانشکده صدا و سیما و مدرسه عالی سوره اشاره کرد.
زندهیاد منوچهر عسگرینسب کارگردانی فیلمهای «آن سوی مه»، «خانه در انتظار»، «هی جو»، «پاییز بلند» و تهیه کنندگی فیلمهای «چمدان، هی جو، همسر و بازمانده (۱۳۷۳) را در کارنامهی خود داشته است.
نظر خود را بنویسید