مینا قاسمی – «بعد از سالها دوری که به مام وطن برگشتم، سوال بسیاری از دوستان این بود که در این بلبشوی تئاتر خصوصی و وضعیت اسفناک تئاتر ایران چه میخواهی بکنی؟ جواب من همیشه این بود که من داعیهی به خصوصی ندارم. آمدهام جلوی خانهی خودم را جارو کنم، به امید آنکه همسایه هم تشویق شود و او هم چنین کند»؛ این جملات را صدرالدین زاهد بازیگر، مترجم و کارگردان تئاتر ایرانی برای اجرای تئاتر «این حیوان شگفتانگیز» در کرمان ادا کرده است. کارگردانی که بعد از اینکه در درک و دریافت هر فرد به عنوان وجودی منفرد به کمال رسیده، قائل به جمع و گروه است؛ این را میتوان در رفتار او دید. اگر در محفلی که قرار است او در آن حضور داشته باشد حاضر شوی، میبینی که در بدو ورودش بیاعتنا به تعداد نفرات، با تکتک افراد به صورت رو در رو و چشم در چشم سلام و احوالپرسی میکند و بعد جایی را در «میان» حضار برمیگزیند و مینشیند. تمام چیزی هم که از جمع میخواهد، «گفتوگو» است. او این شیوهی رفتاری را در نمایشهایش هم به کار میگیرد و در کرمان در طی دو ماه و در قالب کارگاهی آموزشی با همین شیوه، نمایش «این حیوان شگفتانگیز» را در چند اجرای محدود در پلاتوی همایون صنعتی به روی صحنه برد.
به گزارش خبرنگار پایگاه خبری فردایکرمان، این حیوان شگفتانگیز، چند داستان در قالب قطعاتی کوتاه، حاوی ماجراهای متفاوتی است که هریک از ما ممکن است در زندگی روزمرهی خود آنان را تجربه کنیم. نمایشی است که گابریل آروت آن را بر اساس داستانهای کوتاه آنتوان چخوف نوشته، سپس صدرالدین زاهد آن را به فارسی برگردانده و بعد از اقتباس، آن را در اختیار امیرحسین طاهری قرار داده است تا با هم آن را کارگردانی کنند. حاصل کار اثری شده است که به گفتهی طاهری:«شمیمی در خود دارد از حقیقت امروز انسان ایرانی، و هنری که با رگ و جان او پیوند دارد؛ آمیزهای از درام غربی و نمایش شرقی؛ جانمایهای از هنر ماندگار چخوف روس، با روایتی فرانسوی و اجرایی ایرانی؛ آیینهای از انسان چندساحتی این روزگار، که در ظرف زمان و مکان نمیگنجد».
نشست نقد و بررسی این نمایش یک شب مانده به آخرین اجرا، یعنی عصر روز پنجشنبه 24 مردادماه در پلاتوی همایون صنعتی برگزار شد. جلیل امیری، بابک دقیقی و مازیار رشیدصالحی به عنوان منتقدین، در میان جمعی که چند دقیقه قبلتر از نشست، به زحمت جایی برای نشستن برای تماشای اجرا پیدا کرده بودند به همراه کارگردانهای اثر به بررسی آن پرداختند.
انسجام دراماتیک بین قصهها وجود ندارد
امیری گفت:«با وجود اینکه همیشه میگویند منتقد باید فرصت فکر دربارهی اثر را داشته باشد اما من این کار را همین امشب دیدم و با همین فرصت در مورد اثر صحبت میکنم. این حیوان شگفتانگیز، یک کار کمدی اپیزودیک است که به آدمیت پرداخته و از همان اپیزود اول میبینیم که در آن، گفتوگو دربارهی جایگاه انسان شکل گرفته است. خوشبختانه این اثر، در حوزه طراحی و کارگردانی، یک کار کلاسیک بدون غلط است که در حوزهای که کارگردان تشخیص داده در این فرم اجرایی و با این تکنیک شکل بگیرد، درست از آب درآمده است و جنس بازیها، طراحی صحنه و طراحی بصریِ کار همگی بر اساس این نوع ارائه مدیریت شدهاند. کارگردان به خوبی پرسپکتیو را از کار گرفته و بازیگرها با ایجاد فضای میدانی اجرای بدون غلطی را رقم زدهاند که این مدیریت، به بازیها هم تسری پیدا کرده است».
وی افزود:«من به این تیم بازیگری به عنوان یک تیم حرفهای نگاه نمیکنم بلکه این تیم یک تیم آماتوری بود که مدیریتشده بود و نسبت به اجراهایی که قبلا از این بازیگران دیدم یک پله بالاتر بود. با وجود اینکه احساس میکردم هنوز کمتمرینی بین بازیها وجود دارد اما هارمونی بازیها، انرژی و هشیاری صحنهای بعضی بازیگرها و از همه مهمتر پیوستگی بازی به خوبی اعمال شده بود. من این مورد آخر را کمتر در این فرم کارها در بازیگران میبینم؛ نه اینکه در استان بازیگر خوب نداشته باشیم من دارم به صورت عمومی حرف میزنم، اما در این کار استایل بازیگران خیلی درست شکل گرفته بود».
عضو کانون ملی منتقدان تئاتر ایران ادامه داد:«اما اگر بخواهم عناصر این اجرا را اعم از بازی، کارگردانی، طراحی و متن ردهبندی کنم، متن کمترین امتیاز را میگیرد. چراکه درواقع انسجام دراماتیک بین اپیزودها و قصهها برقرار نمیشود و اپیزودها افتادهاند به وادی روایت صرف. این روایت فاقد عناصر دراماتیک است ولی اپیزودهایی هم هست که کلیت اجرا را به انسجام میرساند».
اجرا زود از آب گرفته شده است
بابک دقیقی در این نشست گفت:«به عقیدهی من، آنچه که در این کار مشخص است این است که این اجرا خیلی زود از آب گرفته شده و شاید یک مقدار زمان بیشتری نیاز داشت که پروژهی تمرینها به درستی طی شود. در فرآیند تمرینی فرصتی فراهم میشود که نسبت به اجرا میتوان به تصحیحهای زیادی رسید. اما در مورد نمایشنامه من با جلیل امیری موافقم. من در واقع نمایشنامهی کار را متوجه نشدم و نتوانستم حدس بزنم که مسألهی نمایشنامه دقیقا کجا است؟ تصور من این است که در اثر، جرح و تعدیلهایی رخ داده که آشفتگی پنهانی را دامن زده است».
وی دربارهی بازیگری این اثر اظهار کرد:«به جز یک نفر، میانگین تجربهی بازیگران در این کار پایین بود که در کار به خوبی مشهود است. در بازیها یک ویژگی مینیمالیستی و استیلیزهای وجود دارد که جلوی حرکات اضافه را گرفته است و حاصل آن شده یک سری بازیهای کنترلشده که در بعضی اجراها مشخص بود که بازیگران تسلط کافی را ندارند».
دقیقی در ادامه با اشاره به فرم میدانی نمایش تشریح کرد:«در نمایش تعدادی از بازیگران را میبینیم که دورِ اجرا نشستهاند و اگر حضور دارند اما نقش کمی در تحولات صحنه دارند. ما با 10 نفر آدم طرف هستیم که فقط دارند به صحنه نگاه میکنند و باعث شد کمی که از اجرا بگذرد، از خود این سوال را بپرسم که چه چیزی در این اجرا کم است؟ روح و طراوتی که باید در اجرا باشد ولی آن دورتر نشسته و ورود نمیکند. نمیدانم این نکته عامدانه بود یا نه؟»
اجرا در نظام خود به پختگی کامل نرسیده
در بخش دیگری از این نشست مازیار رشیدصالحی با تایید سخنان دو منتقد قبلی گفت:«بله، این نمایشنامه کلاژی است از چند قصه که چراییِ چیدمان این قصهها نامشخص است و در ارتباط ما با اثر در نمیآید. اجرا اما در طراحی و میزانسن کاملا اصولی پیش میرود اما چند مساله وجود دارد و آن این است که، این نمونه اجراها به شدت وابسته و پیوسته به بازی است که از این نظر، در موافقت با حرف آقای امیری، جنس بازیها و شیوهای که بازیگران دارند نقش را ارائه میدهند کاملا درست است، اما اتفاقی که میافتد و باعث میشود مقداری به اجرا لطمه بزند، عدم یکدستی کیفیت بازیها است که البته اصلا در این اجرا آزاردهنده نیست چون به سطح بازیگران آگاهم، اما این مسأله کاستی باعث میشود ریتم اجرا دچار نقص شود. این کار نباید یک ساعت و 20 دقیقه باشد و نمایش میتواند با همین متن و با همین صحنه، حداقل 15 دقیقه کوتاهتر باشد اگر بازیگران لحن درست دیالوگگویی را کشف کنند و موقعیتهایی که باید در اجرا رخ دهد را سرضرب انجام دهند».
وی در ادامه با بیان اینکه این حیوان شگفتانگیز یک اثر اپیک است، افزود:«بازی در اجرای دراماتیک سادهتر است چرا که حس در آن همیشه جاری است و اگر بازیگر در ارائهی احساسات و ایجاد همذاتپنداری با مخاطب روبهروی خود، دچار خلل و حفرهای شود میتواند در طول نمایش آن را جبران کند. اما در نمایش اپیک در پی انقطاعی که به وجود میآید، اگر موقعیت و کنش درست سر جای خودش اتفاق نیافتد دیگر از دست رفته و هیچ جای برگشتی برایش وجود ندارد».
رشیدصالحی خاطرنشان کرد:«اما اجرا هنوز در نظام خودش به پختگی کامل نرسیده و در بخشهایی احساسم این است که شاید به دلیل عدم توانمندی و دشوار بودن هماهنگی صحنههایی از این دست، کارگردانان اجرا تصمیم گرفتند کمتر از این کنشها استفاده کنند».
برای تفهیم مطلب چیستی تئاتر گروه ساختیم
پس از اتمام صحبتهای منتقدین، صدرالدین زاهد در توضیح، با اشاره به شیوهای که همواره در کارگردانی خود استفاده میکند (کار گروهی و جمعی)، تشریح کرد:«کار نمایش احتیاج به گروه و هماهنگی گروهی دارد، احتیاج به آموزشی اساسی دارد که ما فرد نیستیم بلکه گروه هستیم و گروه شرایطی دارد که شرایط کاریاش برای تئاتر ایجاد موقعیتی است که این موقعیت اجازه دهد کلام تئاتری که یک کلام دراماتیک وابسته به ادبیات است را کنار بگذارد و تکیه را بر این بگذارد که یک گروه با همدیگر بتوانند یک معنا را بازی کنند. طبیعی است ما این کار را با توجه به ظرفیت موجود درآوردیم. گروه را ساختیم که تفهیم این مطلب بشود که خود تئاتر چیست و چگونه میتوان گروه ساخت که به پیشرفت برسد. شما شاهد نمایش نبودید که تمام و کمال همه چیز آن درهم آغشته باشد و در معنا آنچنان که باید ارائه شود و بازیگران آنچنان که باید بازی کنند، اصلا هدف این نبوده است. هدف این بوده است که یک گروه ساخته شود که پایهای شود برای یک شهرستانی که از همه چیز محروم است».
در ادامه امیرحسین طاهری توضیح داد:«پس از ده سال کار مداوم آموزشی، دریافتیم که آنچه هنر تئاتر سیرجان و کرمان را از مسیر معتاد و مکرر خود فراتر میبرد و کیفیت هنری و محتوای فرهنگی آن را تعالی میدهد، نه کارگاههای فشرده و کوتاه، که فراهم کردن فضا و ایجاد فرصتی است برای آموزشی با مدتی بلندتر؛ آنچنان که آموختههای کارگاه، در جان هنرجویان بنشیند و در یک اجرای حقیقی، کاربردی شوند».
وی در ادامه با بیان اینکه تئاتر نه یک سرگرمی بلکه سبک زندگی است، افزود:«کسی که نویسندهی تئاتر است، باید اتفاقات زندگیاش، حتی در خصوصیترین زوایای آن، در راستای کارش رقم بخورد. نویسندهی تئاتر بودن یعنی اینکه از صبح که از خواب بیدار میشوی، ابزار بیانی خودت را به عنوان نویسنده به کار بگیری و بنویسی و خودت را به تمامی به یک کار اعطاء کنی. در تئاتر هم این وقف کردن خود، و آن ریاضت کشیدن در راه آن باید رخ دهد. اتفاقی که دوست داشتم در این کارگاه بیافتد و خوشبختانه محقق هم شد، شکوفا شدن وجدان و شرفی بود که باید در اهل تئاتر اتفاق بیافتد. بازیگران باید سرانجام یاد بگیرند که در کار تئاتر باید یک سری خطوط و چارچوبها را حفظ کنند و از حد و مرزها نگذرند. به عقیدهی من، اینها چیزهایی نیست که بتوان در کلاسها یاد گرفت».
گفتنی است، میلاد افتخاری، امیرحسین چراغیپور، عباس اسدیزیدآبادی، مهلا مکیآبادی، سجاد خلیلی، زینب ارکیان، آیدا دولتآبادی، نجمه اسدیفریدونی، امیرفاضل رفعتی، افسانه قاسمزاده، نوران بحرینی، الهام الثوره خسروی، سجاد خلیلی، شبنم برفهای و طیبه دانشفر از بازیگرانی هستند که در این نمایش به ایفای نقش پرداختند. مجری این طرح، مکتب هزار و یک شب کرمان با ریاست سکینه عربنژاد بود. /الف
عکس: محمد جعفری
نظر خود را بنویسید