گروه فرهنگوهنر - مهدی صمدانی، شاعر و پژوهشگر ادبیات در نشست رونمایی از مجلهی «وزن دنیا» که در بخشی از دومین شمارهی خود مبحثی را به شعر کرمان اختصاص داده است، خلاصهای از تاریخ ادبیات کرمان و چهرههای برجستهی شعر و رمان این استان را برای حضار تشریح کرد.
به گزارش فردای کرمان، در این نشست که با حضور هیأت تحریریهی مجلهی وزن دنیا، اصحاب رسانه و جمعی از چهرههای فرهنگی و هنری استان برگزار شد، صمدانی اظهار کرد: «تاریخ هنر کرمان کجاست یا چیست؟ یا اصلا دارد؟ خب، این سوال میتواند دل ما را به درد آورد، ما معمولا عادت نداریم که آینهای مقابل خودمان بگذاریم و اینطور خودمان را نقد کنیم، اما من میخواهم بگویم این سوال میتواند برای ما بسیار خوشایند باشد چراکه ما میتوانیم بر این اساس نامها و چهرههای موثر را نشان بدهیم وقتیکه این سوال را ببریم به این سمت که: «تاریخ ادبیات کرمان کجاست»؟ در رابطه با ادبیات امروز، ما بیتردید مجبوریم به نیما رجوع کنیم، چه نیمای رمانتیکِ افسانه در سال 1300 و چه نیمای بعد از ققنوس در سال 1320 که نیمایی رهاتر، سمبولیک و اجتماعی است؛ حالا ورود ما به این عرصه از کجاست؟ ما در ارتباط با نیما چه زمانی را میتوانیم در نظر بگیریم؟ اولین صدای شعر نیمایی ما در اواخر دهه 30 است که در واقع اولین کتاب مربوط به ورود به این حوزه، در سال 1341 است. یعنی از زمان نیما دو دهه گذشته است. چرا این خبر دیر رسید؟ ولی وقتی رسید احمدرضا احمدی آمد. او در همان ماجرا توانست در محوری به نام شعر ناب قرار گیرد و مورد اقبال واقع شود. او در میان گروهی به نام موج نو قرار گرفت که تعهدگریز است و کسانی در آنجا او را نقد میکنند، مثل براهنی، مثل دستغیب. و همزمان همانها کسی را همینجا میستایند: اواخر دههی 30 منوچهر نیستانی با شعر کارخانه توسط همانها که نام بردم در تهران مورد ستایش قرار میگیرد. پس چنین ظرفیتی وجود دارد».
وی افزود:«در دههی 50، همانطور که حقوقی در کتاب دیروز تا امروز و به خصوص در مقالهی «کی مرده است کی زنده؟» مینویسد، در دههای که شعر از آن طرف بام افتاده و در باب اجتماعیات و در یک کلام به سطح شعار رسیده است، دو نام در میان سه، چهار نامی که توسط حقوقی مورد ستایش قرار گرفته به چشم میخورد: طاهره صفارزاده که شعر کانکریت را با خودش دارد و دیگری کیومرث منشیزاده که طنز او شاخص است. در میان اعظم آدمهای این مقوله، دو نام در دو ساحت که میتوانند برای خود نظرگاه داشته باشند ستایش میشوند».
صمدانی ادامه داد:«ما در دههی 60 به محتوا و شکل در غزلمان برگشت میکنیم، به آن بافت میدهیم و آن را تزیین میکنیم و به نوع جدیدی میرسیم. در این حوزه افراد بسیاری را داریم از جمله آقای شاهرخی. در روزنامهها هم میبینیم که شعر به سمت رباعی میرود. در این زمان نام حمید نیکنفس را میبینیم که بعدها در سرایش طنز شاخص میشود و همینطور سیدعلی میرافضلی».
وی در خصوص تاریخ ادبیات دههی 70 کرمان گفت:«حالا جنگ تمام میشود و شعر میخواهد نفسی تازه کند، مسعود احمدی با چهار کتاب شاخص است. در دههی 70 همان آدمهایی که اتفاقا در دههی 50 در انجمنها بودند و بعد به تهران رفتند شاخصاند. چهرههایی که هم خودشان کار روزنامهنگاری میکردند و هم عضو حلقههایی با رضا براهنی بودند: خانم فرخنده حاجیزاده که هم در قصه و هم شعر شاخص است. اما در همین دهه دو، سه چهره داریم که اصلا معروف نیستند، اما جالب است که دارای نظرگاه هستند و من اگر بخواهم به اسمها قناعت کنم، سیل راه میافتد! یکی از آنها رضا صفریان است که کمتر کسی اسمش را شنیده اما ظلم است که چرا نیست؟ شخصیتی که اندیشگی را میخواهد به کلمه بیاورد، فلسفی مردی با چنان پشتوانهی اندیشگی، اما نامش نیست. و خودش هم ساکت است».
صمدانی افزود:«مهرداد فروتن، شاعر رمانتیک ما کتابش اصلا وجود ندارد. دیگری آقای دکتر حسین بهزادی اندوهجردی است که در تحقیق و تتبع تاریخی مشهور است و از شاعران مکتب سخن است. در کنار آنها سعیدی سیرجانی در همین ردیف است. و استاد نیاز کرمانی که باز هم فردی است قدرتمند، مظلوم، زجرکشیده، آزاده و شریف».
وی در ادامه با اشاره به دو جریان عقلگرایی و عشقگرایی در تفکرات شاعران در دههی 50 تشریح کرد:«کرمان در زمانی محل تلاقی دو جریان است، یک جریان معطوف به عشق و جریان دیگر معطوف به عقل. و تفکرات دینی و صوفیای ما را تشکیل میدادند و بسیار قوی هستند. در این میدان جوانهایی بودند که در بستر شعر اجتماعی تغییر را میخواستند؛ در اینباره استاد مهدی محبیکرمانی، استاد یدالله آقاعباسی و استاد منصور ایزدپناه بهتر میتوانند صحبت کنند، اما در این دوره محمدجواد نوربخش کرمانی در این ساحت صاحب زبان است و وجود دارد».
صمدانی سپس به دههی 70 برگشت و گفت:«در دههی 70 نامهایی مثل محمد شریفی را داریم که شعر معناگرا را مدیریت میکند، چیزی مثل هایکو. و میرافضلی بعد از غزل سراغ شعری میرود که نیمایی است، که میگوید در «نیمایی»، پتانسیلی میبینم که هنوز کشف نشده اما مگر امروز چند نفر داریم که شعر نیمایی بگویند؟ من که نمیشناسم. میرافضلی الان هم هست. دیگر اینکه در این زمان محمدحسن مرتجا را داریم. نمیدانم چقدر پذیرفته شود ولی این قابلیت را دارد. و از دههی 80 تا 90 شهین خسروینژاد در حوزهی شعر زنان در صدر است. و در دههی 80 تنها کسی که توانست خودش را در شعر آزاد بالا بکشد مازیار نیستانی است که خوشحالیم بالاخره این اتفاق افتاد و یک نفر توانست».
وی سپس با اشاره به پروندهی اسماعیل شاهرودی که با عنوان «دیوانه شعر» در دومین شمارهی مجلهی وزن دنیا بدان پرداخته شده است، خاطرنشان کرد:«ما یک اسماعیل شاهرودی مانندی در کرمان داریم که مدتها عمرش را در بیمارستانها سپری کرد: مهدی قهاری».
وی در ادامه دوباره به صحبت سابق خود برگشت:«و در این حوزه در غزل محمدعلی جوشایی را داریم. او شعر کهنه و نو را به هم ریخته بود و توانسته بود در این زمینه تاثیر بگذارد. حامد حسینخانی از غزلسرایان سرآمد است. و حامد عسکری در ترانه و غزل هست. دیگر اینکه ما حسین قیاسی را داریم. و محسن کاشانی را داریم که بیتردید صاحب یک زبان پالوده و فخیم است. و البته ارفع کرمانی در حوزهی غزل که اصلا این آدم را جداگانه باید بررسی کرد. همچنین مسعود سلاجقه هم هست، این آدم هست، ولی کم صدا است. و علی ربیعی وزیری که توانست در سن 30 سالگی، 80 مقاله بنویسد. شعر و قصهی خوبی دارد و توانایی مرورگری و نقدِ خوب. امید که برگردد».
وی صحبت خود را با شاعران شاخص دههی 90 ادامه داد و تصریح کرد:«شما نام ملکی و فرینوش عسکری را فراموش نخواهید کرد و دختری را که پارسال کشف کردم عاطفه پژمان است که وی را به عنوان نمایندهی این دهه اعلام میکنم».
او همچنین در اثنای صحبتهای خود نقبی به برجستهترین چهرههای رمان در تاریخ ادبیات کرمان نیز زد و گفت:«در دههی 60 در حوزهی قصه نام هوشنگ مرادیکرمانی را داریم؛ در دههی 70 محمد شریفی، دههی 80 بلقیس سلیمانی و اما در دههی 90 نزدیک به 10 رمان داریم از نویسندگانی چون: مهدی بهرامی، رضا زنگیآبادی، منصور علیمرادی، محمدرضا ذوالعلی، زهرا میمندی پاریزی، علیاکبر کرمانینژاد و... .حالا شما این تکثر را ببینید». /پ
12618
مهدی صمدانی در نشست رونمایی از مجلۀ «وزن دنیا»:
نظر خود را بنویسید