مینا قاسمی - با وجود تعداد نسبتا زیاد رسانههای سطح استان کرمان، او و چند نفر دیگر که تعدادشان به انگشتان یک دست هم نمیرسد، به صورت رسمی و حرفهای در فضای مطبوعات مشغول به عکاسی خبری و هنری هستند و اسم و رسم دارند؛ از بین آنان، محمدهادی جلالپور، که بیش از 10 سال است که در طی فعالیت حرفهایِ خود سوژههایش را از بدایع طبیعت، اخبار و وقایع روز، چهرههای مطبوعاتی و مشاهیر، اتفاقات اجتماعی، فرهنگی، هنری و ... انتخاب میکرده است، حالا علاقهاش به شاخهی مردمشناسی در عکاسی و ثبت چهرههای مختلف مردم را به صورت رسمی با افتتاح «عکاسخانه رازینا» در موزۀ بانوحیاتی اعلام کرده است. به همین بهانه با این هنرمند عکاس گفتوگوی کوتاهی انجام دادیم که در ادامه میخوانید:
آقای جلالپور؛ شما با راهاندازی عکاسخانه، حرفۀ عکاسیِ خود را از میدان جامعۀ مطبوعاتی، به میان مردم و جامعه بردهاید، چطور شد که به این فکر افتادید؟
دلیل اصلی من برای رو آوردن به عکاسی، علاقهام به چهرههایی بود که در آلبومهای عکاسی قدیمی میدیدم و رشتهی اصلی که خودم خیلی آن را دوست دارم و ژانر تخصصی خودم هم هست، عکاسی چهره است. دوست دارم با چهرههای مختلف مردم چه ایرانی و چه خارجی آشنا شوم و عکس بگیرم، برای همین بود که به فکر راهاندازی عکاسخانه افتادم چون آنجا بیشتر با مردم ارتباط دارم. قبلتر هم، در سفرهایی که به اصفهان و شیراز داشتم میدیدم که آنجا آتلیههایی هست که از مردم با لباسهای قدیمی و سنتی در فضای مربوط به دورهی قدیمی عکس میگیرند. از مدتها قبل هم دلم میخواست همین کار را در بازار کرمان انجام بدهم اما در راسته بازار مغازۀ خالی نبود و اگر هم بود برای پارچه و لباسفروشی بود اما در موزه بانوحیاتی دیدم که امکان و فضایش وجود دارد. الان هم دو، سه سالی هست که دارم روی یک پروژه از مشاهیر و پیشکسوتهای مختلف در رشتههای مختلف کار میکنم و عکاسخانه هم راه دیگری برای دنبال کردن علاقۀ اصلیام است.
شما مدت زیادی است که در حوزۀ عکاسی خبری مشغول فعالیت هستید، وضعیت این حوزه را چطور ارزیابی میکنید؟
ببینید، عکاسی خبری در کرمان به گونهای است که کسانی که به این وادی وارد میشوند، زیاد دوام نمیآورند. علتاش هم برمیگردد به هزینهها، پرداختیهای اندک، بیمهنشدن و استهلاک وسیلههای عکاسی. خودِ من که سالهاست دارم با نشریه کرمانشهر، کرنا و چند نشریه در تهران و کرمان کار میکنم، بچههای زیادی دیدهام که این حرفه را رها کردهاند. پرداختیها برایشان نمیصرفد. از طرف دیگر، خبرگزاریها و روزنامهها هم، تجهیزات کافی در اختیار عکاسان قرار نمیدهد و به همین دلیل هزینههای عکاسی و وسیلهها بالا است. الان اگر یک قطعهی کوچک از دوربین خراب شود، برای تهیهی آن، دوربین ما شاید ماهها بخوابد. به همین دلیل بسیاری از عکاسان یک دورهای فقط برای تجربهی عکاسی میآیند و بعد میروند. در این سالها هم، ما عکاسان چهار، پنج نفر بیشتر نیستیم که ماندهایم و کار میکنیم. البته خبرگزاریها به علت نیازی که به عکاسان دارند، میزان پرداختی باثباتتری دارند و سعی میکنند نیروی عکاس خود را راضی نگه دارند، اما روزنامهها بهدلیل هزینههای چاپشان، برای خودشان دوربین میگیرند و خودشان کار عکاسی را انجام میدهند. اما در کل عکاسی خبری برای عکاسان صرفهی اقتصادی ندارد و مجبورند در کنار عکاسی به کارهای دیگری هم مشغول شوند.
امروز با رواج فضای مجازی و کانالهای خبری، شاهد افزایش روزافزون عکسهای غیرحرفهای از کسانی هستیم که عکاس نیستند اما اتفاقات مختلف را با عکسهایشان ثبت میکنند. به نظر شما ورود این نوع نگاه به عکاسی در فضای مطبوعات چه تأثیراتی دارد؟
اینکه شما میگویید در کل درست است. ولی این هم هست که روزنامهها به عکاسی با دید هنری نگاه نمیکنند. فقط میخواهند یک عکسی داشته باشند که برنامه را پوشش داده باشند وگرنه به هیچوجه دید حرفهای و هنری به عکاسی ندارند. حتی من دیدهام که عکس من را که چاپ شده بود اسکن گرفته بودند و در کنار مطلبشان چاپ کرده بودند. برای پوشش دادن خبرشان عکس میزنند ولی برایشان اهمیتی ندارد که عکس از یک عکاس حرفهای باشد یا یک آدم معمولی. اما برخی مجلهها نگاهی حرفهای به عکاسی دارند اما بقیه اینگونه نیستند. بعضی از روزنامهها حتی اصلا اسم عکاس را هم برای عکسهایشان ذکر نمیکنند.
آقای جلالپور، به نظر شما این حرف چقدر درست است که عکاس خبری باید خودش مایههایی از خبرنگاری هم داشته باشد؟
کسی که کار خبری انجام میدهد، باید فضای خبر خود را بشناسد تا زاویهی درستی از عکاسی داشته باشد. تاریخ رویداد باید در عکسها باشد که اگر روزی خودِ خبر هم نبود، آن عکس باید بیانگر رویداد باشد. چیزی که در عکاسی خبری مهم است، لحظه است. زاویه هم بسیار در عکاسی خبری مهم است. زاویه نامناسب به راحتی سوژه را از بین میبرد.
در طی سالهای فعالیتتان بیشتر با چه مشکلات و موانعی روبهرو بودید؟
اصلیترین مشکل ما عکاسان، بحث مالی و بیمه است. تمام عکاسانی که دارند عکس خبری میکنند در کنارش دارند یک فعالیت اقتصادی انجام میدهند. ابتدا که میآیند و وارد کار میشوند، به عنوان منبع مالی هم به عکاسی نگاه میکنند اما زمان که میگذرد میبینند نمیصرفد و عکاسی برایشان تفریحی میشود. خودِ من الان تقریبا 12 سال است که دارم کار میکنم، خبرگزاری مرا بیمه نکرده است و مجبور شدم از جاهای دیگر بیمهام را رد کنم.
چرا این باور به عکاسان وجود دارد؟
ببینید، این نگاه بستگی به نگاه سردبیر و مدیرمسئول دارد. اگر آنها یک دید حرفهای داشته باشند، میدانند که در کنار خبرنگار باید عکاساش هم باشد. من با جاهای مختلف کار کردهام، جایی که سردبیر حرفهای بوده است، خیلی فرق دارد با کسی که نگاهی معمولی به عکاس دارد. اگر نگاه او حرفهای باشد به عکاس هم حرفهای نگاه میکنند و اگر نباشد، این اتفاق رخ نمیدهد. / الف
نظر خود را بنویسید