عباس تقیزاده * ــ هر دورهی تاریخی را میتوان با رسانههایش تعریف کرد. حالا هم زمانه، زمانهی رسانههای اجتماعی است. نه به آن معنا که رسانههای پیشین به موزه رفتهاند. اتفاقا رسانههای اجتماعی بیش از هر رسانهای توان زنده کردن و جان بخشیدن دوباره به رسانههای پیشین از کتاب و مطبوعات گرفته تا رادیو و تلویزیون را دارند. لازمهی این جانبخشی؛ تطابق فناورانه، همزیستی مسالمتآمیز و درک زیست بومِ رسانهای جدید است.
منظور وادادگی و تسلیم شدن نیست و انتخاب صحیحترین استراتژی و همگرایی خلاقانه بین رسانههای سنتی و نوین مورد نظر است.
مخاطبان معمولا ابتدا به آرامی و چندی بعد، با روندی پرشتاب به سراغ رسانههای نوین میروند؛ پدیدهای که دربارهی رسانههای اجتماعی نیز شاهد بودیم.
بسیاری از مخاطبان به زیست بوم جدید مهاجرت کردهاند و خود به روزنامهنگاری شهروندی میپردازند. ذائقه و نیاز آنها هم تغییر کرده است. فضای جدید دیگر در انحصار حرفهایهای روزنامهنگاری نیست و آنها تصمیم گیرنده برای انتشار خبرها نیستند. همه چیز آنی و در لحظه گزارش میشود، حتی اگر روزنامهنگار حرفهای حضور نداشته باشد. پس بهتر است اتاقهای سنتی خبر را تعاملی و آنلاین کنیم و مشارکت مخاطبان را به یاری بطلبیم؛ همانها که پیش از ما به سرزمین جدید رفتهاند و لذت روزنامهنگاری شهروندی را چشیدهاند.
آنها رقیب رسانههای سنتی نیستند و میتوانند رفیق آنها باشند. روزنامهنگاران به بهانههای خبری نیاز دارند و انبوهی از این بهانهها در رسانههای اجتماعی قابل دسترسی و کشف است و مخاطبان بیشماری برای خواندن گزارشها با این رسانهها زندگی میکنند.
تصور کنید رویدادی در نقطهای به وقوع میپیوندد شهروند خبرنگاران نخستین کسانی هستند که از آن خبر میدهند و حتی تصاویرش را منتشر میکنند.
حضور روزنامهنگاران حرفهای در شبکهها و رسانههای اجتماعی در این موارد میتواند از این ظرفیت در حکم خبرنگار حاضر در صحنه و شاهدان عینی بهره ببرد. البته لازم است صحت و سقم رویدادها و آنچه گزارش میشود وارسی شود و این مهم با بررسی سوابق فرد و ارتباطات تکمیلی امکانپذیر است. علاوه بر چنین سوژههایی، دغدغهها، افشاگریها و فعالیتهای دیگر کاربران میتواند در حکم سرنخهایی برای روزنامهنگاران عمل کند.
زیستبوم جدید برای فعالیت روزنامهنگاری حرفهای و شهروندی که لزوما غیرحرفهای نیست در دسترس همگان قرار دارد و اگر روزنامهنگاران به آن مهاجرت نکنند سهمی برایشان نگه داشته نمیشود و آن میشود که نباید و جریان روزنامهنگاری به سمتی میرود که به پایههای کار حرفهای آن آسیب میرسد.
حضور در هر دو فضای سنتی و نوین و دوزیست شدن روزنامهنگاری، راهبردی کارساز و موثر است که بسیاری از رسانههای معتبر به سمت آن رفتهاند. کاری که اهالی «فردای کرمان» هم شروع کرده و در حال انجام آن هستند.
حرکت واقعی و مشارکتجویانه از تک رسانهای در تولید محتوا به چند رسانهای، از ارتباطات عمودی به افقی و از خبرنگاری سنتی به روزنامهنگاری شهروندی به همزیستی رسانهای سنتی و نوین کمک میکند.
فضای رسانههای اجتماعی برای کسب اطلاعات، انتشار خبرها، تبلیغات اینترنتی، مشارکت و کشف اطلاعات و سوژهها و همکاری شهروند خبرنگاران فرصتهای خوبی در اختیار مطبوعات قرار میدهد.
اما برای حضور و کار در رسانههای اجتماعی بیش و پیش از هر امری به رعایت اصول و اخلاق حرفهای نیاز است.
روزنامهنگار (فعال رسانهای در هر رسانهای اعم از مکتوب و دیجیتال) باید بداند که هر فعالیت او در این فضا، خواسته و ناخواسته به حساب رسانهای که در آن فعالیت دارد هم نوشته میشود؛ لذا بهتر است حضورش با هماهنگی سردبیر و مدیر باشد. البته میتوان حسابهای کاربری جداگانه برای فعالیت حرفهای و شخصی داشت اما در هر حال، روزنامهنگار، روزنامهنگار است.
معمولا افراد و سازمانهای مهم در شبکههای اجتماعی دارای صفحاتی هستند. دنبال کردن این صفحات میتواند سوژههای خوبی را فراهم کند.
دستیابی به موضوعات مهم از طریق هشتکها، ادامهی گفتوگو با کاربران پس از انتشار محتوا و دریافت نظرات، شناسایی شهروند روزنامهنگاران قابل اطمینان، انتشار لینکها، پادکستها و فایلهای ویدیویی، توزیع انبوه محتوا، انتشار تبلیغات اینترنتی و درآمدزایی، پاسخ به سوالات و انتقادات کاربران و انتشار مستندات قابل انتشار خبرها گوشهای از امکانات زیست بوم رسانهای نوین است که میتوان از آن بهرهمند شد.
1498
نظر خود را بنویسید