اسما پورزنگیآبادی ـ پیش از سوم آذرماه 97 ما همکار رسانهای هم بودیم و هر دو نفرمان روزنامهنگار و هر وقت با هم حرف میزدیم، حرفهایمان همان چیزهایی بود که دو روزنامهنگار با هم میگویند. دکتر فدایی که حکم رسمی استانداری کرمان را گرفت، چند روز بعد، اولین امضایش را پای حکمی گذاشت که «عباس تقیزاده» را بر کرسی روابط عمومی استانداری کرمان مینشاند.
پیش از سوم آذرماه 97، ما هر دو روزنامهنگار بودیم اما حالا، یک سال گذشته و من، در برابر او نشستهام و از او میخواهم تا به پرسشهایی پاسخ بدهد که بعد از آنکه مسئول روابط عمومی شد، مسئول پاسخگویی به آن است.
عباس تقیزاده، دکترای ارتباطات دارد و از معدود دانشآموختگان این حوزه است که در کنار علم، تجربهی روزنامهنگاری در سطح پیشرفته را هم دارد. او اما یک سال است «مشاور استاندار در امور رسانه و روابط عمومی» شده است؛ مسئولیتی که پیشینیان او، با عنوان مدیرکل روابط عمومی استانداری تجربهاش کردهاند. ما روزنامهنگاران دکتر تقیزاده را به سلامت کاری و اخلاقمداری میشناسیم و حالا وقتی بهعنوان یک مسئول، تازیانهی نقد را، بیکه خم بر ابرو بیاورد میپذیرد، میخواهم او را یک سرمایهی اجتماعی برای سیستمی بدانم که نباید گفت بالای چشمش ابروست!
در این چند سطر که خواندید، من، همکار رسانهای دکتر تقیزاده بودم؛ اما در گفتوگویی که در ادامه میخوانید، بهعنوان یک خبرنگار عملکردش را بهچالش کشیدم:
آقای دکتر؛ سال گذشته همین ایام که استاندار این مسئولیت را به شما واگذار کرد، برای ما که با توانایی علمی و تجربی شما آشنا بودیم یک بارقهی امید ایجاد شد که با حضور شما، تحولات بزرگی در روابط عمومی استانداری کرمان و بهطور کلی در همهی روابط عمومیهای استان رقم بخورد. اما الان که یک سال سپری شده، در کارنامهی شما ضعفهایی وجود دارد و انتظاراتی که از شما داشتیم برآورده نشده است. اول بفرمایید که چهقدر این ارزیابی را درست میدانید؟
شما اولین خبرنگاری بودید که سال گذشته، بعد از انتصاب بنده با من گفتوگویی انجام دادید که خیلی هم جامع بود. همانموقع هم عرض کردم هر برنامهای داشته باشیم نسبی است و نمیتوانیم بهطور مطلق به آنچه میخواهیم برسیم و الان که یک سال گذشته، میگویم که بهطور کلی با آنچه شما بهعنوان ارزیابی کارنامهام گفتید، موافقم. خودم حداقل هر ماه کار روابط عمومی استانداری و عملکرد شخصیام را ارزیابی میکنم و در واقع یک خودارزیابی دارم. زمستان سال 97 و به فاصلهی کوتاهی بعد از این مسئولیتم، با آقای دکتر فدایی بهسمت جیرفت حرکت میکردیم؛ من در مسیر به ایشان گفتم که از عملکرد خودم در روابط عمومی ناراضی هستم و اگر بخواهم به آن، از 20 نمره بدهم، این نمره، کمتر از 10 خواهد بود! چون همان دو، سه ماه اول دیدم که برای رسیدن به آنچه که در ذهنم بود موانعی وجود دارد.
ببینید، از بیرون، تصویری در ذهن همگان از روابط عمومی استانداری وجود دارد و این ذهنیت هم بیشتر تحتتاثیر عظمت و بزرگی خود استانداری است ولی وقتی وارد میدان کار میشوید میبینید اینجا خیلی تفاوتی با سایر روابط عمومیهای دولتی ندارد و فقط حجم کار آن بیشتر است. در مدت مسئولیتم، در پی ارتباطی که با روابط عمومی برخی دیگر از استانداریهای کشور دارم، متوجه شدم که ما همه با گرفتاری و مشکلات و چالشها و کمبودهایی مواجهیم که دیگر روابط عمومیهای دولتی با آن دستوپنجه نرم میکنند و من معتقدم اصلاح وضع موجود هم، به یک نگاه ملی نیاز دارد. متاسفانه از سوی وزارت کشور، جایگاه (سازمانی) روابط عمومیها نهتنها ارتقا پیدا نکرده بلکه تقلیل یافته است؛ روابط عمومی استانداریها دیگر اداره کل مستقل نیست بلکه در دفتر استانداران ادغام شده است. طبیعی است که وقتی ساختار افت پیدا کند، جایگاه هم افت مییابد و بر عملکرد تاثیر منفی میگذارد اما از سویی، حجم خواستهها کاهش پیدا نکرده است! ضمن اینکه در حال حاضر، روابط عمومی استانداری علاوه بر وظایفی که بهتنهایی دارد؛ دبیر شورای هماهنگی روابط عمومیهای استان، عضو فعال شورای اطلاعرسانی استان، دبیر کمیسیون رسانهای شورای تامین استانداری و مسئول کمیته اطلاعرسانی ستاد انتخابات استان نیز هست! انجام همهی این برنامهها نیاز به همکاری سایر روابط عمومیهای دستگاههای اجرایی و رسانهها دارد چرا که قرار نیست روابط عمومی همهی کار رسانهای را انجام دهد ولی در عمل میبینیم که تعامل ما با رسانهها؛ بهمعنای یک داد و ستد که دوطرفهگی در آن یک شرط است نسبت به ماههای قبل افت داشته است.
در این بخش باید بگویم که در مورد رسانهها بهویژه رسانههای مکتوب که طی سالهای اخیر بهدلیل مشکلات کاغذ و شرایط اقتصادی، با مشکلاتی مواجه شدهاند و انتظاراتی داشتهاند و خواستار نگاه حمایتی از روابط عمومی استانداری بودهاند ولی این حمایت در حدی که انتظار داشتند انجام نشده و این، منجر به کاهش سطح تعاملات شده است و خود من این وضعیت را کاملا درک و حس میکنم. اما ارتباطات ما با خبرگزاریها و صداوسیما نهتنها نسبت به قبل کم نشده بلکه بیشتر هم شده است اما عرض کردم در حوزهی رسانههای مکتوب ما نتوانستیم انتظاراتی که داشتهاند را برآورده کنیم ولی اعتقاد دارم که این حمایت باید انجام شود نه به این معنی که خبر را به کالای تجاری تبدیل کنیم و برای انتشار آن پولی بپردازیم، بلکه فرایند اطلاعرسانی سالم، بهموقع و جامع توسط رسانههای مکتوب را باید حمایت کنیم ولی در این زمینه ناموفق بودیم و یکجاهایی هم کوتاهی کردیم. در عینحال، دو جلسه با هیات مدیره خانههای مطبوعات شمال و جنوب استان، با حضور استاندار محترم در جیرفت و کرمان داشتیم که برخی مطالبات آنها در حال پیگیری است. همچنین، تا پایان مردادماه 98 به هرکدام از این دو نهاد، 20 میلیون و در مجموع 40 میلیون تومان از طرف استانداری کرمان پرداخت شده است. البته این کمک 20 میلیون تومانی به خانهمطبوعات جنوب در دو مرحله پرداخت شده است. این کمک در آستانهی روز خبرنگار انجام شد تا مراسمی در شان این روز برگزار شود و هرطور این نهادها صلاح میدانند هزینه کنند.
این کمک نسبت به گذشته متفاوت بوده است؟
اطلاع دقیقی ندارم ولی شاید در گذشته کارت هدیه تهیه و بین خبرنگاران توزیع میشد ولی اینبار، ترجیح داده شد که اعتباری در اختیار خانهمطبوعات قرار گیرد تا متناسب با نیازهایی که خبرنگاران و اعضا دارند هزینه کنند. ما معتقدیم چون میزان عملکرد خبرنگاران متفاوت است و برخی فعال و خیلی فعال هستند ولی برخی صرفا کارت خبرنگاری دارند یا فقط از بیمه خبرنگاری استفاده میکنند این، با عدالت سازگاری ندارد تا به همه به یک نسبت هدیهای داده شود و اگر هم بخواهیم وارد فرایند گزینش شویم چون معیارهای مناسبی برای تفکیک نداریم از هدف اصلی خود دور میشویم؛ بنابراین چون خانههای مطبوعات شناخت بهتری دارند، کار به آنها واگذار شد. در این مدت همچنین، از سوی استاندار محترم، بازدید از دفتر برخی خبرگزاریها در کرمان و تهران و جلساتی با مدیران برخی خبرگزاریها انجام شد، در دفتر برخی رسانهها حاضر شدیم و یک نشست خبری نیز با حضور استاندار محترم در مردادماه برگزار شد. اما از جایگاه حقوقی که دارم خودم این اقدامات را ناکافی میدانم البته باید بگویم روابط عمومی استانداری کرمان همواره تلاش کرده میزان این تعاملات، نشستهای خبری، گفتوگوهای خبری و دیدارها افزایش پیدا کند و اگر ناموفق بودیم، این ضعف به خود من برمیگردد که نتوانستم اقناع لازم را در مدیران بالادستی ایجاد کنم. یک نشست هماندیشی با مدیران مسئول و استاندار محترم داشتیم و جلسهی نقد و بررسی عملکرد روابط عمومی استانداری کرمان نیز با حضور رسانهها برگزار شد. در حوزهی روابط عمومیها هم، مراسم روز روابط عمومی را در سیرجان برگزار کردیم و از آنجا که تعاملات ما درونسازمانی است این ارتباطات برقرار است و جلسات شورای هماهنگی روابط عمومیها نیز طبق روال معمول برگزار میشود. اولین انتخابات هیات رئیسه شورای هماهنگی روابط عمومیهای استان کرمان را هم برگزار کردیم که هفت عضو آن انتخاب و هفت کمیته نیز تشکیل شده است. جشن خانوادهی رسانه و روابط عمومی را هم در بهمنماه برگزار کردیم. همهی این اقدامات بوده است اما ما گاهی اقدامات کمی انجام میدهیم و منتظر نتایج کیفی هستیم این در حالی است که اگر اسیر اعداد و ارقام و فعالیتهای کمی شویم از اهداف دور میمانیم. برای خود من شاخص کیفی مهمتر است؛ یعنی قضاوتی که رسانهها و افکار عمومی نسبت به عملکرد ما دارند برای من مهمتر است. در این زمینه و در مورد روابط عمومی استانداری پژوهش و ارزیابی دقیقی انجام نشده اما براساس بازخوردهایی که وجود دارد و در سوال اول هم شما آن را بهصراحت مطرح کردید و از این بابت ممنونم چون معتقدم همه چیز را باید بهصراحت گفت؛ متوجهام که نوعی نارضایتی وجود دارد که هم بهصورت مکتوب و هم شفاهی و حضوری و از طریق ارتباطات مجازی به ما منتقل میشود و این وضعیت نشان میدهد که ما باید در تعاملات رسانهای تجدیدنظر کنیم و لازمهی آن هم این است که اتفاقاتی در روابط عمومی بیفتد؛ اگرچه این بهتنهایی کافی نیست و مجموعهی مدیریت استانداری کرمان باید در حوزهی سیاستگذاری ارتباطی و تعاملات رسانهای، بهطور ویژه از روابط عمومی حمایت کند و خواستههای خود را شفاف و دقیق مطرح کند.
الان این وضعیت وجود ندارد؟ حمایتهایی که از شما صورت میگیرد چگونه است؟
روابط عمومی استانداری از اختیارات کافی در زمینههای مختلف برخوردار است ولی وقتی فرضا شما میخواهید با استاندار یا معاون استاندار مصاحبه کنید من این فرایند را برای شما تسهیل میکنم ولی زمانی شما به نتیجهی دلخواهتان میرسید که این ارتباط رسانهای شکل بگیرد. در حوزهی تسهیلگری ارتباطی فکر نمیکنم کوتاهی کرده باشیم. مکاتباتی انجام دادم و پیگیریهایی که کردم موجود است اما بهدلیل حجم بسیار زیاد فعالیتها و پهناوری استان و بحرانهای متعددی که در این یک سال داشتیم از سیل و حملهی ملخها گرفته تا همین حوادث مربوط به سهمیهبندی بنزین؛ همواره این مسائل اولویت پیدا کرده است.
اما آقای دکتر، چرا همیشه و در هر اتفاقی رخ میدهد، مقامات، ارتباطات رسانهای را قربانی اتفاقات روز میکنند و رسانهها را به حاشیه میرانند؟ چرا ارتباطات رسانهای را برای خودشان یک وظیفه نمیدانند؟
من با به حاشیه رانده شدن آنچه که ارتباطات رسانهای نامیده میشود مخالفم اما عرض کردم همهی فرایند در اختیار روابط عمومی قرار ندارد و عوامل متعددی تاثیرگذارند. شخصا معتقدم همهی اتفاقات و برنامهها و نه فقط جلساتی که مستمر و دایمی برگزار میشود بلکه حتی ایدههایی که مدیران دارند باید یک «پیوست رسانهای» داشته باشد. منظورم از پیوست رسانهای، تبلیغات از طریق رسانهها نیست بلکه استفاده از ظرفیت رسانه بهعنوان بستر گفتوگو با جامعه است. اگر حتی ما دهها جلسه و نشست با حضور خبرنگاران برگزار کنیم ولی خبرنگاران صرفا در یک ارتباط یکسویه بخواهند اطلاعات و اخبار استانداری را منتقل کنند این ارتباط ناقص است اما زمانی پویا و کامل میشود و ارزش کیفی پیدا میکند که از حالت مونولوگ و ارتباط یکسویه و عمودی، به یک گفتوگو تبدیل شود؛ یعنی اهالی رسانه و همهی اقشار و رهبران فکری جامعه، هم صدا و دیدگاههای مدیران استان را بشنوند و هم بتوانند دیدگاه خود را مطرح کنند. ممکن است امکان این گفتوگوی حضوری در همهی زمانها فراهم نشود ولی رسانه میتواند این بستر را فراهم کند. رسانه از امکان و قوهی بسیار گسترده و چند لایهای برخوردار است که تقریبا میتواند تمام اقشار و دیدگاهها را تحت پوشش قرار دهد و برای کمک به گفتوگو به معنای واقعی، از این امکان برخوردار است. یکی از کارهای روزانهی من مرور اخبار استانی و کشوری است. در رسانههای محلی ما، خبر وجود دارد ولی تقریبا از تحلیل خالی هستند؛ چرا باید دربارهی برنامههای استاندار و استانداری و مدیران کل استان فقط خبر و تصویر ببینیم؟ چرا تحلیل و گزارش کارشناسی و نقد جامع نیست؟ و حتی وقتی یادداشت و نقد است گاها نوشتهها رنگوبوی دیدگاه شخصی نویسنده را دارد که اصرار دارد خودش را مطرح کند تا آنچه میخواهد منتقل کند. بگذارید مثالی بزنم؛ آقای دکتر فدایی اوایل مهرماه در جمع معینهای اقتصادی گفتند که معینهای توسعه جایگزین معینهای اقتصادی شود؛ چرا صرفا به خبر آن بسنده میشود و چرا در رسانههای ما و روزنامهنگاران ما نمیپرسند معین توسعه یعنی چه؟ و چرا سراغ استادان دانشگاه و کارشناسان توسعه نمیروند و جریان رسانهای حول این موضوع شکل نمیگیرد؟ یا گردشگری هنری و دهها مورد دیگر که به آن اشاره شده است. حلقهی مفقودهای وجود دارد و یکی از دلایل آن ناقص بودن و حتی نبود گفتوگوست.
نبود گفتوگو به شکل یک مشکل فرهنگی منظورتان است؟
هم فرهنگی و هم اینکه زیرساخت و امکان وقوع آن فراهم نشده است.
آقای دکتر، آنچه که دربارهی رسانهها میگویید درست است و اگر بخواهیم نقد و ارزیابی رسانههای استان را داشته باشیم ساعتها میتوان دربارهی آن حرف زد ولی الان بحث ما روابط عمومی استانداری کرمان است. شما با علم به همهی این شرایط این مسئولیت را پذیرفتید و گفتید که همان ماههای اول مسئولیت به آقای فدایی گفتید که از شرایط راضی نیستید. میخواهم بدانم ایشان در پاسخ به شما چه گفتند؟ بههر حال، دیدگاه مدیریت ارشد استان در این حوزه بسیار نقش دارد.
ایشان همیشه میگویند برنامهریزی کنید تا اوضاع بهبود پیدا کند و اگر جایی نیاز است من ورود کنم این کار را انجام میدهم.
شما این کار را انجام ندادید؟
انجام دادم ولی مولفههای تاثیرگذار در این فرایند متعدد هستند و خیلی اوقات شده ما چند گام به جلو حرکت کردیم ولی با رخداد اتفاقاتی ناخواسته مثل سیل، زلزله و ... اولویتها جابهجا شده و امور جاری تحتالشعاع قرار میگیرد و حتی از دستور کار خارج میشود و ما دوباره باید آن را بازسازی کنیم و به نقطهی اول برگردیم. در این وضعیت، با پدیدهای که من مواجه شدم این است که برخی ترجیح میدهند اگر انتقادی به بنده و عملکردم دارند به خودم انتقال ندهند و تمایل دارند مستقیما با استاندار محترم در میانش بگذارند. ایشان میگویند پیامها و مطالب انتقادی در مورد روابط عمومی دریافت میکنند. من وقتی از موضوعات مطلع میشوم اگر جایی نیاز به توضیح یا پاسخ یا دفاع یا اصلاح باشد انجام میدهیم. البته همهی این اظهارات هم دقیق نیست. ذائقهی حوزهی اطلاعرسانی در استانداری، در سالهای گذشته تغییر کرده است و چون در گذشته، وجه تبلیغی پررنگ بوده؛ با تغییر این رویکرد همواره مقایسهای صورت میگیرد بین آنچه الان اتفاق میافتد و آنچه در گذشته بوده است. واقعیت این است که از ماهیت تبلیغی فعالیتها کاسته شده و حجم تولیدات استاندارمحور هم کاهش پیدا کرده است.
و این، آگاهانه بوده است؟
کاملا آگاهانه بوده چون شخصیت دکتر فدایی بهگونهای نیست که بخواهند خودشان را دائما مطرح کنند و معتقدند کاری که انجام میدهیم میتواند ما را معرفی کند در عینحال، باید بپذیریم که مردم هم باید در جریان کار ما قرار بگیرند. این تغییر رویکرد در روابط عمومی هم رخ داده و تمایل داریم خبر بهعنوان یک حق اجتماعی مدنظر باشد و اطلاعرسانی را یک مسئولیت اجتماعی بدانیم. در اولین جلسهای که قبل از انتصاب با ایشان داشتم گفتم روابط عمومی استانداری با روابط عمومی استاندار تفاوت دارد و اگر الان بررسی کنید میبینید اخبار معاونان و مدیران کل استانداری هم در کنار اخبار استاندار پوشش داده میشود؛ سایت اینترنتی تغییر پیدا کرده و اخبار مهم ادارات کل تقریبا روی سایت ما منتشر میشود. قبلا هم این شرایط بوده ولی ما مکاتبهای با ادارات ستادی استانداری داشتیم تا رابط خبری معرفی کنند و صفحاتشان را در پرتال استانداری فعال کردیم که برخی البته بهکندی کار را پیش میبرند. بهروز رسانی سایتهای فرمانداریها را هم بررسی میکنیم و هرجا کمکاری باشد با مسئول مربوطه مکاتبه میکنیم. سایت انگلیسی استانداری که طراحی آن در زمان آقای عظیمیزاده شروع شد و در زمان آقای زینالدینی ادامه یافت در مهرماه امسال رونمایی شد. ما این سایت را نسخهی ترجمه شده سایت فارسی قرار ندادیم بلکه نگاه ما به حوزهی گردشگری قویتر بوده و اخباری را منتشر میکنیم که برای مخاطب غیرایرانی جذابیت داشته باشد.
چهطور به این نتیجه رسیدید که این سایت انگلیسی نیاز و اولویت است؟
بخشی به تجربهی زیسته خود من و فعالیتها و علایقم در حوزهی گردشگری ارتباط داشت. از طرفی، میخواستیم تصویر کامل و جامعی از استان در ذهن مخاطب شکل گیرد و در نشستهایی که با فعالان گردشگری و تولیدکنندگان محتوا داشتیم هم میگفتند محتوای انگلیسی در مورد استان یا کم است یا بهروز شده نیست. بنابراین تولید محتوای انگلیسی را در اولویت قرار دادیم.
این اقدامات مگر وظیفهی روابط عمومی استانداری است؟
شاید وظیفهی ما نباشد ولی براساس جایگاهی که برای روابط عمومی استانداری قائلم و از ابتدا تمایل داشتم یک روابط عمومی الهامبخش باشد در این حوزه ورود کردیم. البته عرض کردم زیرساخت سایت انگلیسی در گذشته ایجاد شده و ما آن را اصلاح و کامل کردیم...خیلی از محتوایی که ما تولید کردیم، هماکنون کپی و بازنشر شده است. انتظار داشتیم دیگران زودتر از ما به این حوزه ورود میکردند ولی حالا که از این اطلاعات استفاده میکنند تقاضا داریم حقوق معنوی روابط عمومی استانداری کرمان را رعایت کنند و بدانند که تهیه و ترجمهی این متون هزینه و وقت میبرد. کار دیگری که ما انجام دادیم این بود که بهعنوان کمیته اطلاعرسانی ستاد انتخابات فقط تمرکز را بر این موضوع که چهزمانی انتخابات است و افراد چه شرایطی باید داشته باشند نگذاشتیم؛ بلکه در پی اظهارات دکتر فدایی که گفتند باید آگاهی سیاسی مردم را بالا ببریم، جرقهای در ذهن ما زده شد تا در این حوزه ورود کنیم و در اینباره، پادکستهایی در حال تولید است. در حوزهی حقوق شهروندی هم اقداماتی انجام دادیم. گفتید مگر وظیفهی شما بود؛ یکی از دلایلی که این سوال را مطرح میکنید این است که بسیاری، وظیفهی روابط عمومی را تبلیغات و اطلاعرسانی میدانند در صورتی که به نظر من، واژهی مناسبتری که میتوان برای روابط عمومی بهکار برد این است که تبدیل به یک سازمان ارتباطات اجتماعی شود. در سالهای گذشته آنقدر از اعتبار واژهی روابط عمومی کاسته شده که حتی برخی، از کار کردن در روابط عمومی گریزان هستند و آن را یک محیط پراسترس میدانند. رویکرد نسبت به روابط عمومی باید تغییر کند و اصلاح شود و مدیران باید جایگاه مشورتی روابط عمومی را بپذیرند. این محقق نمیشود مگر اینکه ما هم به آن اعتبار و ارزش و قدرت بدهیم و تسهیل و تقویت ارتباطات اجتماعی را انجام دهیم. الان، اگر بخواهیم بدانیم افکار عمومی دربارهی روابط عمومی و استانداری کرمان چگونه میاندیشد نیاز به پژوهش داریم ولی پژوهش در روابط عمومی یک عنصر فراموش شده است. البته ما پژوهشی انجام دادیم و به تمام روابط عمومیهای دستگاههای اجرایی استان نامه زدیم و خواستیم تا به سوالات ما جواب دهند. فرمانداریها بعد از دو، سه بار پیگیری ما اطلاعات را دادند ولی بسیاری دستگاههای اجرایی به مکاتبات ما پاسخ ندادند. اطلاعات 23 فرمانداری دربارهی اینکه مثلا چه امکانات فیزیکی و انسانی دارند را جمعآوری و یک بانک اطلاعاتی تهیه کردیم. براساس نتایجی که بهدست آوردیم باید بگویم که تخصص 76 درصد کسانی که در روابط عمومی فرمانداریها فعالیت میکنند یا نامرتبط یا نیمهمرتبط است! براساس این نتایج پیشنهاداتی دادیم از جمله اینکه دستگاهها وقتی «امریه» میگیرند تخصصهای مرتبط با روابط عمومی را هم بگیرند. یا معلوم شد پستهای روابط عمومی اغلب مستقل نیستند و فرد دو، سه مسئولیت همزمان دارد. مشکل دیگری داریم این است که روابط عمومی برخی ادارات کل استان کلا در خدمت مدیر هستند و سازمان و ساختار خود را رها کردهاند و کاملا شخصمحور هستند که این شیوه، خیلی به فرایندهای ارتباطی صدمه میزند و حتی به اعتبار آن مدیر هم میتواند لطمه بزند.
گفتید که استاندار به شما گفتهاند برنامهای برای بهبود وضعیت روابط عمومی بریزید. در گفتوگوی سال گذشته هم از شما پرسیدم چهقدر خوشبین هستید آن روابط عمومی حرفهای و توسعهگرا که بهدنبالش هستید در عمل شکل بگیرد و به سرنوشت وعدههای پررنگ و لعاب دیگر مسئولان دچار نشود؛ در جوابم گفتید که یک برنامه عملیاتی برای رسیدن به اهدافم تهیه میکنم. این برنامه چی شد؟
من در ابتدا برنامهای به استاندار محترم دادم. برای سال 98 هم برنامهای نوشتم و به ایشان ارائه دادم. حتی برای شورای اطلاعرسانی استان هم برنامهای نوشتهایم و در دست بررسی است. ما با تهیه و داشتن برنامه مشکلی نداریم، مشکل اجرای آن است. برنامه وقتی میتواند اجرا شود که اعتقاد به آن وجود داشته باشد.
اما استاندار گفته از برنامهی روابط عمومی حمایت میکند. این حمایت میتواند خیلی در پیشبرد امور موثر باشد.
من عرض کردم تمام ظرفیتهای اجرای برنامه در اختیار ما نیست. مثلا من اگر بخواهم جلسهای با خبرنگاران بگذارم؛ کسانی باید در آن جلسه شرکت کنند، خود من حضور مییابم اما مطبوعات انتظار حضور دیگران را هم دارند و من هم در این برنامه نوشتهام که باید باشند ولی وقتی بقیه شرکت نمیکنند یا اساسا امکان تحقق این نشستها وجود ندارد مسلما میزان عملیاتی شدن برنامه کم میشود. خواهش میکنم این را بپذیرید که سهم روابط عمومی در تحقق نیافتن یک برنامه، سهم 100 درصدی نیست.
این را قبول دارم که روابط عمومی بهتنهایی نمیتواند اما وقتی شخص استاندار، به گفتهی خودتان، اعلام میکند که برای بهبود اوضاع حمایت میکنم؛ ما این وضعیت را چهطور تحلیل کنیم که وقتی استاندار اعلام حمایت میکند ولی خروجی کار، حتی خود شما را هم راضی نمیکند؟
بهتر است این سوال را از خود دکتر فدایی بپرسید تا دقیقتر پاسخ بدهند ولی من همهی موانعی که در پاسخ سوالات قبلی گفتم را میتوانم اینجا هم تکرار کنم. در عینحال، این را هم در نظر بگیرید که صرفا نباید این انتظار برود که تمام بار اطلاعرسانی و ارتباطات رسانهای را استاندار بر دوش بکشد. بهتر است معاونان استاندار، مدیران کل ستادی، مدیران کل استان و مدیران میانی استان هم وارد این فرایند بشوند.
این اتفاق مگر با فرمان استاندار تحققپذیر نیست؟
بله. این کار انجامشدنی است. ضمن اینکه در پی انتقادات جامعهی رسانهای مبنی بر اینکه برخی مدیران نشست خبری برگزار نمیکنند یا پاسخ تماس تلفنی خبرنگاران را نمیدهند تصمیم به برگزاری نشست خبری بعد از شورای اداری گرفتیم و تاکنون سه مدیر تامین اجتماعی و جهاد کشاورزی و صمت نشست برگزار کردند. برای سه مدیر دیگر میخواستیم برنامه بگذاریم که در سفر بودند و قطعا این طرح ادامه خواهد یافت. در عینحال، مدیرانی که پاسخگو نیستند، بنا به تصمیم استاندارمحترم، چنانچه از جانب خانهمطبوعات معرفی شوند پیگیری خواهد شد و خود من شاهد بودم که استاندار با مدیری که پاسخگوی خبرنگار نبوده تماس گرفتند و از مدیر مربوطه خواستند تا ارتباط با رسانه داشته باشند. موردی بوده که خبرنگاری با استاندار محترم ارتباط گرفته و ایشان در اتاق خودشان جلسه گذاشته و با حضور آن خبرنگار و مدیری که نسبت به او انتقاد داشته جلسهی مشترک گذاشتند. یا یکی از نشریات محلی گزارشی دربارهی انتقال آب به شهرستان کرمان نوشته بود که استاندار محترم، با حضور این افراد و مدیر مربوطه جلسه برگزار کردند. از این نوع فعالیتها داشتیم.
اما همهی این اقدامات بهصورت موردی بوده است.
بله. میدانم که شما دنبال خروجی تاثیرگذارِ ملموسِ مشهودِ گسترده هستید و جای آن خالی است. به نظر من، روابط عمومی استانداری در آن واحد دستکم به دو نیروی هدایتکننده نیاز دارد که میتوان از آن به دو روابط عمومی هم تعبیر کرد تا یک نیرو، کار اجرایی و مدیریت امور اجرایی را برعهده داشته باشد و یک نیرو سهم بیشتری از کارش را به برنامهریزی و سیاستگذاری و مشاوره اختصاص دهد. در ساختار کنونی بهدلیل از بین رفتن اداره کل و ادغام در دفتر استاندار، در عمل هر دو کار برعهدهی یک نفر قرار دارد و سهم برنامهریزی و مشاوره تقلیل فراوانی داشته است. متاسفانه گاهی روابط عمومی از برنامهها جا میماند و حتی مطلع هم نمیشود!یا به دلیل دیر اطلاع دادن، فرآیند های بعدی را با سرعت و عجله باید انجام دهد و احتمال خطا بالا میرود. در ساختار کنونی مسئول روابط عمومی ساعت کار مشخصی ندارد و ممکن است کارمندان بهطور نوبتی هفتهای یک بعدازظهر در محل کار خود حضور داشته باشند اما مدیر، دائما باید در دسترس باشد و این شرایط، موجب شده که کار روابط عمومی به کاری فرسایشی تبدیل شود. در ساختار کنونی برای مدیر روابط عمومی، در چارت، معاون تعریف نشده است و جاذبهی اداری در آن زیاد نیست. ارتباطات اجتماعی، خانوادگی و روابط شخصی مسئول روابط عمومی معمولا آسیب میبیند و ساختار کنونی او را به یک ماشین تبدیل میکند در حالیکه او باید یک مولف و برنامهریز باشد. روابط عمومی استانداری باید به طور ویژه، مناسبتهای ملی و مذهبی را گرامی بدارد، به دیگر روابط عمومیها کمک کند، امور تشریفات سفر مقامات به استان را انجام دهد و همهی اینها نیروها را خسته و فرسوده میکند؛ به خصوص اینکه دائما باید برای همهی کاستیها توضیح هم بدهد!
یکی از وعدههای شما این بود که مسیر را برای پرسشگری رسانهها هموار میکنید. همین الان که من در خدمت شما هستم بیش از یک ماه است که پشت نوبت وقت مصاحبه با فرماندار محترم کرمان هستم. از این نوع تجربهها باز هم داشتهایم. استاندار محترم اعلام میکنند که مدیران غیرپاسخگو را معرفی کنید اما سازوکار آن را مشخص نمیکنید تا هم راه بر سوءاستفادههای احتمالی برخی خبرنگاران بسته شود و هم این کارِ خبرنگار، در مدیر مربوطه ایجاد سوءتفاهم نکند. اینها حداقل انتظارات ما از روابط عمومی استانداری است که بیپاسخ مانده است. منِ خبرنگار اصلا از شما انتظار ندارم نشست خبری برای مدیران دستگاهها در حاشیهی شورای اداری برگزار کنید بلکه من میخواهم مسیر برایم هموار و از استاندار تا همهی مقامات، پاسخگویی را تکلیف خود بدانند و شما در این زمینه موفق نبودهاید. چرا اینطور شده؟ دیدگاه و رویکرد شخص استاندار در این زمینه چهقدر دخیل بوده است؟
فرهنگ کشور و فرهنگ اداری ما به گونهای است که وقتی بالاترین مدیر درخواستی را مطرح کند یا دستوری به مدیران پاییندست بدهد به آن عمل میکنند؛ یا به رفتار مدیر بالادستی نگاه کرده و آن را الگو قرار میدهند. دربارهی فرماندار کرمان که اشاره کردید اولینبار است که با من این را مطرح کردید و حتما پیگیری میکنم تا مصاحبهی شما انجام شود. البته درست میگویید؛ کار به اینجا نباید بکشد. در مورد مصاحبههای تلفنی، از سوی برخی نهادهای نظارتی چون خطر تخلیهی تلفنی وجود دارد یا ممکن است افرادی غیرخبرنگار با هویت خبرنگار اقدام به مصاحبه کنند محدودیتهایی وجود دارد البته در این موارد هم میتوانند از خانهمطبوعات یا اداره ارشاد یا روابط عمومی استانداری استعلام بگیرند تا مصاحبهی تلفنی هم انجام شود. خیلی اوقات از اینکه بهسرعت پاسخ یک خبرنگار را ندادیم و فکر کردیم اینکه به جلسهمان برسیم مهمتر است باعث شدیم که نتوانیم جلوی شایعات و رفتارهای پرخطر را بگیریم و یا به انتخاب بهتر شهروندان کمک کنیم. قبول دارم که این حساسیت بهخوبی درک نشده و خبرنگار خیلی اوقات مایوس و نومید شده است. همزمان میبینیم درپیامرسانها یا رسانههای غیررسمی در همان موضوعی که خبرنگار بهدنبال اطلاعات آن است، اطلاعات دروغ و مخدوش منتشر میشود و شایعات کار خود را پیش میبرد و مدیر ما یک انفعال رسانهای دارد. همهی مسئولین ما از شناخت یکسانی دربارهی موقعیت ارتباط با رسانه برخوردار نیستند و بعضا ممکن است وسواس و محافظهکاریهایی داشته باشند و در آن لحظات پاسخگوی شما نباشند البته قانون مشخص کرده که در مواقع بحرانی چهکسانی باید پاسخگوی خبرنگار باشند. وقتی مدیری محدودیت قانونی داشت میتواند خبرنگار را راهنمایی کند. ما همه باید بپذیریم که با دیدگاههای گذشته نمیتوان به رسانههای امروزی نگاه کرد.
نمیشود با فرمان مدیریتی این مشکل ارتباطی با مدیران را حل کرد؟
دقیقا بهخاطر ندارم اما فکر میکنم در اینباره با مدیران مکاتبهای داشتیم ولی الان مجدد با امضای استاندار مکاتبهای با مدیران خواهیم داشت تا هم تعاملات رسانهای خود را افزایش دهند و هم گزارش از عملکرد رسانهای خود را به استانداری ارائه کنند. ایدهای که دکتر فدایی دارند و خواستهی ما و رسانهها هم هست این است که پاسخگو بودن به رسانهها یکی از شاخصهای ارزیابی مدیران باشد البته نه اینکه مدیری از طریق رپرتاژآگهی در صفحات اول روزنامهها حضور داشته باشد! پاسخگویی به این معنا که رسانهای که مطالبات مردمی را پیگیری میکند، پاسخی بیابد و مدیر پاسخ بدهد.
آقای دکتر؛ در صدر انتقاداتی که ما به این سیستم فعلی دربارهی عدم ارتباط گیری با رسانهها داریم استاندار قرار دارند. در ادامه هم معاونان ایشان. معاونان استاندار یا هیچ ارتباط رسانهای برقرار نمیکنند و نه نشست خبری، نه مصاحبهی اختصاصی دارند و یا بهشیوهای خودساخته، رسانههای حرفهای را دور زدهاند. برای این وضعیت نمیخواهید فکری بکنید؟
آنچه شما میگویید نمیتوانم تایید کنم. شاید برداشت شما اینطور است. به هر حال، معاونان در جلسات حضور دارند چون دیدگاه خود را در جلسات مطرح میکنند، ارتباط و تعامل مدنظر شما شکل نگرفته است.
منظورم نشستهای اداری آنها نیست. بلکه نشست خبری و مصاحبهی اختصاصی منظورم است. ما سوالات زیادی داریم که میخواهیم از مسئولین بپرسیم ولی امکانش را فراهم نمیکنند.
این کار را روابط عمومی باید انجام دهد. در مورد برخی معاونان هم ما ارتباطاتی برقرار کردیم. خدمتتان عرض کردم که ما با صداوسیما و خبرگزاریها ارتباطات خوبی برقرار کردیم ولی در حوزهی رسانههای مکتوب کار کند پیشمی رود.
این، تعمدی نیست؟
نه.
شاید چون جنس کار خبرگزاریها و صداوسیما اساسا خبری است و تحلیل کمتر وجود دارد؛ ترجیح میدهند با مطبوعات ارتباط نداشته باشند.
برمیگردم به بخش اول پاسخهایی که دادم. این اتفاقات بهخاطر ضعف من در همراه کردن همهی کسانی است که فکر میکنید آنطور که شما انتظار داشتید ارتباط برقرار نکردهاند.
دارید کوتاهی و تقصیر دیگران را به گردن میگیرید؟ خود این مقامات مگر تا الان پیگیریای داشتهاند که چرا برایشان نشست خبری تدارک نمیبینید؟
سهم زیادی از مسئولیت و تقصیر آنچه که شما از آن انتقاد میکنید بر گردن کسی است که مسئولیت روابط عمومی استانداری را برعهده دارد و من هم همواره به آقای دکتر فدایی گفتهام که روابط عمومی باید کاملا متناسب با دیدگاهها و اهداف شما عمل کند چون یکی از وظایف روابط عمومی این است که این دیدگاهها را هم اطلاعرسانی و هم به زبان جامعه ترجمه کند و از ایشان خواستهام که هر زمان به این نتیجه رسیدند که روابط عمومی نمیتواند در این مسیر حرکت کند، هر تصمیمی بگیرند میپذیرم. روابط عمومی نباید خود را به سیستم تحمیل کند. هر زمان آقای دکتر فدایی به این نتیجه رسیدند که با تغییر، اوضاع بهتر میشود، باید از حق خود استفاده کنند و در روابط عمومی تغییر ایجاد کنند و من این را میپذیرم. روابط عمومی باید سرزنده و پویا بتواند کار خود را انجام دهد. روابط عمومی میتواند یک سازمان را زنده کند و در عینحال میتواند آن سازمان را به کما ببرد و دچار مرگ تدریجی کند و این حق مدیران است که روابط عمومی بسیار هماهنگ با خودشان انتخاب کنند و هر زمان از عملکردی رضایت نداشتند تغییر ایجاد کنند. خود من هم باید این توانایی را داشته باشم که وقتی ببینم عملکرد خوبی ندارم خداحافظی کنم بروم. من فکر میکنم جدا شدن از یک موقعیت شغلی، به شهامت و توانایی بیشتر از پذیرش یک مسئولیت نیاز دارد.
دلخور شدید آقای دکتر؟
نه. نه. بهطور کلی خدمتتان عرض میکنم. ممکن است گاهی اینطور فکر بشود که فردی که در مسئولیتی هست چرا او را تغییر نمیدهند؟ من خودم باید مراقبت کنم که عملکرد مطلوبی داشته باشم و به این نقطه نرسم. همین چند روز پیش، از آقای دکتر فدایی خواستم تا عملکرد روابط عمومی را ارزیابی کنند. ایشان گفتند به افکار عمومی و جامعه مراجعه کنید ببینید چه نظری میدهند و در بخشی از صحبتشان، انتقاد بهحقی داشتند و گفتند ما برنامههای زیادی اجرا کردیم و مدام در حال تلاش هستیم ولی جامعه، آنطور که باید، از آن آگاه نیست و شاید منظورشان این بود که روابط عمومی کار خود را بهخوبی انجام نداده است. همینجا از جامعهی رسانهای درخواست میکنم عملکرد یک سالهی روابط عمومی استانداری کرمان را نقد کنند و نمیخواهم نقدها را بهصورت خصوصی برایم بفرستند. بارها بر گفتوگو تاکید کردهام و میخواهم گفتوگویی شکل بگیرد. رسیدن به یک فهم مشترک مهمتر از بهاشتراک گذاشتن دیدگاههاست و من میخواهم این در حوزهی رواط عمومی و رسانه شکل بگیرد و من معتقدم الان یک فهم مشترک بین مدیران استان بر سر توسعهی استان شکل نگرفته و برداشتهای آنها از مفاهیم یکسان متفاوت است. این تا حدودی درست است که هرکس نظری داشته باشد ولی گاهی ما قصد داریم برنامهای برای توسعهی استان اجرا کنیم که در این شرایط، نیازمند هماهنگی و همکاری هستیم؛ یا آن برنامه را قبول داریم، پس همکاری میکنیم، یا اگر قبول نداریم، نباید تبدیل به مانع شویم. برای رسیدن به این نقطهی مشترک ما به جلساتی با حضور همهی ذینفعان نیاز داریم. در خیلی از جلسات، نمایندگان رسانهها و مردم حضورشان کمرنگ است. اصطلاحا آنچه که به آن جامعهی مدنی میگویند که سرمایهی اجتماعی را میسازد در سالهای اخیر در کشور و استان ما افت پیدا کرده است و این، برای ما اجبار است تا این بستر را فراهم و این سرمایهی اجتماعی را بازسازی کنیم. روابط عمومی هم؛ بهمعنی یک سازمان ارتباط اجتماعی، نه صرفا یک سازمان خبری، در این حوزه نقش دارد و رسانه هم، نه بهعنوان یک ابزار اطلاعرسانی بلکه بهعنوان نماینده افکار عمومی و واسط دولت و مردم، در کنار اهداف اقتصادی که باید داشته باشد باید به مسئولیت اجتماعی خود هم عمل کند و همهی مسئولان هم. باید یک گفتوگوی منطقی، عقلانی، برابر و شفاف بین این گروهها شکل بگیرد تا معنای مشترک برای توسعهی استان خلق شود. در این زمینه من فکر میکنم با نقیصه مواجهم. از رسانهها و مدیران و رهبران فکری میخواهم مشارکت کنند تا استان کرمان در وضعیت کنونی جامعه پیشتاز گفتوگو شود.
ما سالهاست که با پدیدهای بهنام خبرنگارنما روبهرو هستیم که یک طیف از این افراد را در برمیگیرد. یکی از مطالبات همیشگی خبرنگاران این بوده و هست که روابط عمومیها مرز بین خبرنگاران واقعی و اینگونه افراد را مشخص کنند. من شخصا، چون کارت خبرنگاری ندارم برای ورود به استانداری، حتی اگر در یک روز دو مرتبه قصد ورود داشته باشم، هر دو بار من و وسایلم را تفتیش میکنند ولی یک خبرنگار، صرف اینکه بگوید خبرنگارم؛ بهراحتی حتی در جلسات استانداری، صاحب همهی حقوق خبرنگاری میشود بدون اینکه کسی صلاحیت او را مورد تردید یا بررسی قرار دهد. چرا با این قضیه برخورد نمیکنید؟
خبرنگار یک تعریف دارد و طبق قانون، کسی که پروانه و مجوز دارد و فعالیت میکند خبرنگار است. حالا اینکه کسی خبرنگار واقعی هست یا نیست به تفسیرهایی برمیگردد که ما داریم و نمیتوانیم این را بهطور دقیق معلوم کنیم. ولی در عینحال درست میگویید. باید سازوکاری تعیین شود تا خبرنگاران حوزهی استانداری مشخص باشند؛ کسی که وظایف و کارکردهای استانداری را بشناسند، در جلسات شان خبرنگاری را حفظ کند، اگر برای پوشش جلسهای شرکت میکند در جلسات مداخله نکند و بدون هماهنگی روابط عمومی سراغ مسئولین نرود و بسیاری از موارد دیگر. شما از پدیدهی خبرنگارنماها گفتید؛ من خودم با پدیدهای مواجه شدهام و آن اینکه برخی از خبرنگاران که تعدادشان هم بسیار کم است بهویژه در سفرهای کاری استاندار شرکت میکنند و به این سفرها بهچشم اردو نگاه میکنند! و اگر خبری را هم از این سفر منتشر کنند خبر روابط عمومی یا خبرگزاریها است. این، وظیفهی ماست که وضعیت را بررسی و تذکر دهیم. من برای اینکه در اینباره تصمیمی بگیریم از مدیران روابط عمومیهای دیگر استانها پرسیدم؛ فرمول مشخصی وجود ندارد. برخی با خبرگزاریها کار میکنند، برخی گزینشی عمل میکنند، برخی در کانالهای تلگرامی دعوتنامه را انتشار عمومی میدهند اما قبول داریم که نیاز است پالایشی انجام شود. ضمن اینکه اقداماتی هم شروع شده؛ ما براساس تجربهای که در سفر سفرا داشتیم و هرجومرجهایی ایجاد شده بود، در سفر اخیر رئیسجمهور به استان، از خبرنگاران علاوه بر مشخصات، نامهی مدیرمسئول را هم خواستیم تا مسئولیت حضور خبرنگار برعهدهی او باشد و حتی در سامانه وزارت ارشاد هم استعلام گرفتیم و برای خبرنگاری که از طرف رسانهای که فعال نیست یا لغو مجوز شده اسم نوشته بود کارت صادر نشد و دلایل را هم به خبرنگار مربوطه گفتیم تا سوءتفاهم پیش نیاید. باید این وضعیت را ساماندهی کنیم و از هر رسانه بخواهیم یک خبرنگار را برای استانداری معرفی کنند.
صرف اینکه از طرف رسانه کسی معرفی شود، دردی را دوا نمیکند. باید تولیدات خبرنگارانی که در جلسات شرکت میکنند هم رصد شود.
بله. کارت صادر کنیم و کارها را رصد کنیم. یک موضوع دربارهی نشست خبری رئیسجمهور در کرمان را یادآور شوم؛ این نشست را، براساس شیوهنامههایی که وجود داشت برگزار کردیم ولی خود من معتقدم بهتر این است که کسانی از رئیسجمهور سوال بپرسند که تجربهی سوال کردن از مدیران را داشته باشند و باید ملاکهای حرفهای مدنظر باشد تا برای هم رسانهها و هم مخاطبان قابل پذیرش باشد. ای کاش نشستهای خبری ما آنقدر بود که خبرنگاران بتوانند بپرسند و به این ورزیدگی برسند تا در حضور رئیسجمهور هم بتوانند سوال بپرسند. حالا که فرصتش پیش آمده و با اعتقاد به شفافسازی، اجازه دهید موضوع دیگری را نیز همینجا مطرح کنم؛ چندی قبل یکی از مدیران مسئول محترم از استاندار خواسته بودند امتیازات و اعتباراتی که وارد روابط عمومی شده را اعلام کنند. عرض کنم از زمان شروع به کارم در روابط عمومی استانداری کرمان حتی یک ریال تنخواه در اختیار روابط عمومی قرار نگرفته است. جالب است بدانید حتی با اینکه رتبهی دوم در حوزهی مستند را در بین روابط عمومیهای استانداریهای کشور کسب کردیم که حاصل تلاش همکاران بزرگوار و توانمندم بود و این اتفاق در حوالی روز روابط عمومی هم خبری شد اما نه یک لوح تقدیر کسی گرفت و نه به مناسبت روز و هفته روابط عمومی توانستیم یک ریال به همکاران روابط عمومی استانداری و فرمانداریها پرداخت کنیم. تا این لحظه، شرکتهای صنعتی و معدنی و... ریالی و تجهیزاتی در اختیار ما نگذاشتهاند. البته از آنها ممنونم که در سفر معاون اول رئیسجمهور، فاکتورهای مطبوعات در قالب گزارش-آگهی در حد ۵۰۰ هزار تومان را پرداخت کردند و گزارش سفر سفرا را صرفا برای نشریاتی که حضور داشتند در حد یک میلیون تومان پرداخت خواهند کرد. روابط عمومی مس سرچشمه از برنامه جشن دههفجر روابط عمومیها و اهالی رسانه که در سالن دانشگاه فرهنگیان کرمان برگزار شد در بخش پذیرایی حمایت مالی کرد و 300 جلد کتاب هم در اختیار گذاشت که عموما در هفتهی روابط عمومی توزیع شدند و چند جلد باقی مانده است. در آستانه نوروز ۹۸ هم ۱۱میلیون تومان کارت هدیه به خبرنگاران استان (جنوب و شمال و شرق و غرب و مرکز) که در سفرها و برنامهها همراهی داشتند متناسب با نوع عملکرد کارت ۱۰۰ یا ۲۰۰یا۳۰۰ هزار تومانی اهدا شد که لیست کامل آنها همراه با مشخصات و امضای عزیزان موجود است. این هدیه صرفا برای خبرنگاران بود و شامل همکاران روابط عمومی نشد. دو خودروی تشریفات (شاسی بلند) در اختیار روابط عمومی بود که چند روز بعد از حضورم طی یک صورتجلسه برای نظم بیشتر، در اختیار نقلیه قرار گرفتند و به پارکینگ نقلیه منتقل شدند و حسب نیاز از آنها در زمینهای که باید، استفاده میشود. خودروی سواری هم بهصورت امانی در اختیار روابط عمومی بود که به دستگاه امانتدهنده تحویل شد. بقیهی امور هم روزمره و عادی است؛ مثل طراحی و چاپ بنر، پذیرایی جلسات استانداری، برگزاری مراسم داخلی و... که در چارچوب اداری و مثل سایر ادارات پرداخت میشود. سامانه پیامکی استانداری هم بر اساس مناقصهی برگزارشده فعالیت میکند و ذیحسابی و... در این زمینه نظارت دارند. امتیازی هم در اختیار بنده یا روابط عمومی قرار ندارد و قرار نگرفته است. در زمینهی گزارش-آگهی هم تعهدات باقی مانده مدیران قبلی را تا پایان اسفند ۹۷ تسویه کردیم. این رویه هم در روابط عمومی استانداری کرمان وجود ندارد که برخی مطبوعات فاکتور بیاورند و ما پرداخت کنیم مگر آگهی های مشخص مناقصه و مزایده که طبق روال از طریق ارشاد انجام میشود.
درخصوص اختصاص تسهیلات کمبهره به رسانههای استان از سوی دکتر فدایی تاکنون دو نوبت با بانکها مکاتبه شده و موضوع در حال پیگیری است. البته مهمترین اعتباری که نصیب ما شده است کارکردن با دکتر فدایی است؛ مردی که استانداری را، فرهیخته و مقتدر میخواهد. اقتداری نه بر مبنای نگاه بالا به پایین بلکه بر اساس اخلاقمداری، تقوا، کار کارشناسی و علمی که با ساختارهای عادت شده و مالوف و کند خوگرفته نمیخواند. ساختارهایی که به جای آنکه تسهیلگر باشند مانع هستند و در چیزهایی اسیرند که عموما خودساختهاند. راه آمده دکتر فدایی اما، نیاز به ویرایش و اصلاحاتی هم دارد و مطمئن باشید او شنوا است؛ کافی است فقط با زبان علم و دادههای مستند با او گفتوگو کنید. دکتر فدایی در برابر نظرات منطقی و کارشناسی، تصمیمات قبلی را اصلاح میکند و بر آنها پافشاری ندارد. خیلی اوقات در مطبوعات و رسانهها، خطاب به دکتر فدایی، با لحن احساسی و مظلومنمایی مینویسند؛ در حالیکه برای پشتیبانی یا اصلاح یک نظر و تصمیم بهتر است کارشناسی و مستند نوشت.
با همهی این احوالات، چهقدر امیدوار باشیم که در سال دوم فعالیت شما، اوضاع بهتر بشود؟
احتمال اینکه سال آینده من و شما اینجا باشیم ضعیف است چون تحولات در روابط عمومی کوتاهمدت است ولی انسان باید امیدوار باشد. این مصاحبه باعث میشود من، نه به شما و نه به خودم، بلکه به جامعهی رسانهای تعهد بدهم. اینکه انتظارات جامعهی رسانهای که من تعهدی بیش از ساختار اداری به آنها دارم برآورده نشود قطعا مطلوب نیست و برای خود من ممکن است سرخوردگی ایجاد کند. تا پایان سال 98 تعهد میدهم که بازبینی در آنچه تا امروز رخ داده داشته باشیم و نه تا یک سال آینده، بلکه ظرف مدت کوتاهتری، تغییرات محسوسی را شاهد باشید. / الف
عکس: محمد لطیفکار
نظر خود را بنویسید