محمد لطیفکار ـ فاجعه و مصیبت فقط بر اثر سیل و زلزله و بهطور ناگهانی پدیدار نمیشود. فاجعه در حوزهی فرهنگ به آرامی زیرپوست جامعه جریان پیدا میکند، پس از آن، خدا میداند تا کی بتوانیم به درک آن، نائل شویم و خود را در منجلاب عقبماندگی فرهنگی و علمی احساس کنیم.
در حالیکه جمعیت کشور، به ویژه تحصیلکردههای آن، افزایش چشمگیری یافته؛ تیراژ و شمارگان کتاب و مطبوعات دچار افت چشمگیری شده است.
در مورد مطبوعات گفته میشود مردم اعتمادشان کاهش یافته و در فضای مجازی خبرها و تحلیلهای دلخواه خود را دنبال میکنند. اگرچه من این تحلیل را دلیل بیمیلی مردم به مطبوعات نمیدانم، اما اگر فرض کنیم این نظریه در مورد مطبوعات درست هم باشد، کماکان این پرسش برایم مطرح است که چرا تیراژ کتاب به پایینترین سطح خود، و به دویست تا سیصد نسخه رسیده است؟
میلاد عظیمی پژوهشگر ارجمند حوزهی فرهنگ و ادبیات در ماهنامهی بخارای دیماه در یادداشتی از چالش شمارگان (تیراژ) این روزهای بازار کتاب سخن به میان آورده است.
عظیمی ذیل مطلبی با عنوان «عسرت کتاب» مینویسد: (اخیرا) مجموعه داستان جمال میرصادقی با شمارگان سیصد نسخه تجدید چاپ شده است. او با اشاره به جایگاه مهم میرصادقی به عنوان استاد و نویسنده در داستاننویسی کشورمان یادآور میشود: این عیب و عواری برای میرصادقی نیست. او کار خودش را کرده، و زندگیاش را به پای داستان گذاشته است...
این پژوهشگر که از این بابت شاکی است هشدار میدهد: اینکه در کشوری با اینهمه جمعیت با سواد و درسخوانده و دانشجو، و اینهمه آدم دوستدار و مدعی فرهنگ و ادب، کتاب جمال میرصادقی در شمارگان 300 نسخه منتشر میشود نشانهی نزع نشر، و حال و روز خراب کتاب و کتابخوانی است. احتمالا مایهی شرمساری هم باشد... بهنظر من تعطیلی قریبالوقوع کتابفروشی مهمی مثل طهوری در تهران هم، مایهی شرمساری است. این روزها که به کتابفروشیهای کرمان سر میزنم، هول و هراس دارم، چراکه در مواردی آشکارا احساس میکنم دخل و خرج با هم برابر نیست. گاهی یکساعت میگذرد، اما از مراجعهی یک مشتری که دنبال کتابی بگردد یا خریدی بکند خبری نمیشود. در هنگامهای که یک کتابفروش قدیمی و صاحب سرمایه تحمل فشار اقتصادی را ندارد، بیگمان این روزها باید بیش از پیش نگران کتابفروشیهای کوچک که سرمایهی اندکی دارند، باشیم. /پ
17609
یادداشت محمد لطیفکار
حال و روز خراب کتاب و کتابخوانی!

نظر خود را بنویسید