اسما پورزنگیآبادی ـ در این شهر به این بزرگی، تنها یک و فقط یک آهنگری سنتی چراغش روشن و کورهاش هنوز داغ است که آن هم در بازار میدانقلعه قرار دارد. در این شهر به این بزرگی، یک و فقط یک سلمانی قدیمی مردانه چراغش روشن است، آن هم در همین بازار قرار دارد. در این شهر به این بزرگی، اگر سراغ لحافدوزان قدیمی را بگیرید، آدرس این بازار را به شما میدهند، اگر دنبال یک فالودهفروشی قدیمی باشید، میگویند بروید فالودهفروشی رزاقی و، مسیرتان به این بازار ختم خواهد شد. اگر یک پشم و ریسفروشی قدیمی بخواهید باید به این بازار سر بزنید. اگر از کسی بپرسید تیمچهی لحافدوزهای شهر کرمان که توسط یک فرد زرتشتی ساخته شده است کجاست؟ میگویند در بازار میدانقلعه. اگر اسمی از تیمچهی کوزهگرها به گوشتان خورده باشد و به شما گفته باشند حاجمحمود کوزهگر و حسین سلطانی، یک تیمچهی دو طبقه را حدود 150 سال پیش در کرمان ساختهاند و نمیدانیم جایش کجاست؟ باید به بازار میدانقلعه بیایید. اگر دومین راستهبازار طولانی شهر کرمان را بخواهید پیدا کنید و در آن قدم بزنید طوری که صدای قدمهایتان را که در زیر سقف طاقی آن میپیچد بشنوید، شما را به بازار میدانقلعه راهنمایی خواهند کرد. در این شهر به این بزرگی، اگر سه کاروانسرای بزرگ و زیبا و تاریخی در همسایگی هم بخواهید، نشانی آن در بازار میدانقلعه است. اگر شنیده باشید که در مجموعهی بازار تاریخی کرمان، مغازههایی قدیمی وجود دارد که از سطح زمین بالاتر است و ویترین نمایش کالا داشته، باید بیایید اینجا؛ بازار میدانقلعه. اگر جلوی کوچهی تابان در میدان ارگ ایستاده باشید و بخواهید بدانید ته این کوچه به کجا میرسد؟ ادامهاش بدهید تا برسید به همین بازار. در چارسوق راستهبازار اصلی ایستادهاید و تابلوی حمام زنانهی گنجعلیخان را دیدهاید، میخواهید به آنجا سری بزنید، مستقیم بیایید داخل بازار میدانقلعه.
اگر دربارهی یک حرفهی قدیمی بهنام قلعاندود کردن ظروف مسی در کرمان شنیدهاید و دوست دارید از نزدیک ببینید چهطور آنجا ظروف مسی را تر و تمیز و قابل استفاده میکنند؛ یا از چارسوق بیایید به سمت بازار میدانقلعه یا از کوچهی تابان یا از سمت خیابان امام.
این همه دارایی یکجا ریخته در این راستهبازار که میگویند قدمتش در برخی از بخشهایش به هزار سال هم میرسد. و ما کرمانیها با آن چه کردهایم؟ متاسفم که این را میگویم اما اگر میخواهید بهدست خودتان بلایی بر سر روحیهتان بیاورید که تا ساعتها و حتی روزها اعصابتان خرد باشد و مدام دلتان بسوزد بر این همه بیاعتنایی، به بازار میدانقلعه بیایید!
بازار میدانقلعه و بازار دیگری بهنام قلعهمحمود، بخشی از راسته بازارهای سرپوشیدهی شمالیجنوبی این شهر تاریخی هستند که توسط خیابان امام دو تکه شده و از هم جدا ماندهاند. چند هفتهای است که هیاهویی حول بازار قلعهمحمود بهپا شده چون آنجا یک پنجشنبه بازار برپا شده است. بازار میدانقلعه اما همچنان از نظرها پنهان، نیمهمتروکه، زیر سایهی پروژهی عظیمی چون ساروجپارس، تن نیمهجان خود را به دست تقدیر سپرده است. سه کاروانسرای این بازار شامل هندوها، حاج مهدی و کوزهگران تبدیل به انبار شدهاند و چنان وضعی دارند که آدم میترسد بهشان نزدیک بشود و فکر میکند اگر دست به دیوارهایشان بزند، فرو میریزند! اگرچه چراغ برخی از حجرههای این بازار توسط مهاجران افغانستانی ساکن کرمان که در آن پارچه و پوشاک میفروشند روشن مانده و برخی دیگر نیز از جمله آهنگری و سلمانی و نخ و ریسفروشی و عطاری و فالودهفروشی شده و فعالند ولی تصویری که در این راستهبازار به تکرار نمایش داده میشود درهای آجری است که ورودی حجرهها را مسدود کرده، حجرههایی است که زبالهدان شده و دیوارهایی که ورم کرده و سقفهای نمزدهای است که گچ روی آن ریخته، در بخشی از این بازار هم، دیوار و سقفها یکدست سیاه است!
مجتبی شفیعی، معاون میراثفرهنگی استان کرمان اما میگوید با دیدن این چیزها و بهخصوص دیوارهایی که ورم کرده و بهاصطلاح طبله کرده، نباید خیلی نگران بازار باشیم چون «این بازار از لحاظ سازهای مشکلی ندارد» و سال گذشته هم، کارهایی روی سقف و پشتبام آن، که «خیلی مشکل حادی داشت» انجام دادهاند. البته 30 درصد عملیات مرمت سقف هنوز مانده است: «اعتبارات در این بخش تمام شد و تنها 70 درصد کار را توانستیم انجام دهیم».
حالا بقیهی کار مرمت چه میشود؟ «اعتبارات ما خیلی خیلی محدوده شده و برای خود شهر کرمان امسال تاکنون هیچ رقمی را نتوانستیم تامین کنیم و اختصاص دهیم! هرچه هم بوده در حد کارهای اضطراری کوچک را توانستیم انجام دهیم. پروژههای بزرگی هم که داریم توسط بخش خصوصی در حال اجراست».
آنچه که تاکنون روی پشتبام این بازار انجام شده شامل سبکسازی، دوختودوز ترکها و حتی جمع کردن و از نو ساختن بخشیهایی از آن بوده است. شفیعی میگوید که دیوارهای این بازار مشکلی ندارند: «بیشترین مشکلی که در این بازار وجود دارد این است که کسبه نمیآیند و بخشی از بازار خالی و متروکه مانده است».
اما آقای شفیعی، دیوارها در بخشهایی از این بازار بهگونهای است که فکر میکنیم خطر ریزش آن جدی است؛ شما چهطور میگویید مشکل خاصی وجود ندارد؟
سازه یک ظاهر دارد و بخشی از آن هم مخفی و پنهان است. از نظر تخصصی میگویم که این بازار از لحاظ سازهای مشکلی ندارد اما اندود و نما در آن ممکن است در جاهایی طبله کرده باشد و تخریب شده باشد که نیاز به کار مرمتی و نماسازی دارد اما این مرمتها منوط به این است که اعتباری به ما ابلاغ شود که تاکنون هم چیزی ابلاغ نشده است اما مشکل حاد سازهای که خطرساز باشد در این بازار وجود ندارد.
درهای بعضی حجرهها در این بازار با آجر و سیمان مسدود شده است. نظارت شما بهعنوان میراثفرهنگی بر چنین اتفاقاتی که در این بازار تاریخی رخ میدهد چگونه است؟
مشکل این بازار که در بازار قلعهمحمود هم وجود دارد این است که یک نفر مالک حجره بوده، آن فرد فوت شده و حالا حجره بین وارثان افتاده که باید بیایند آن را تعیینتکلیف کنند. از طرفی، از لحاظ اقتصادی، آنقدر (این بازار) ارزش پائینی پیدا کرده است که مالکان چندان رغبتی ندارند بیایند. حجرهها در این بازار و بازار قلعهمحمود متروکه و به محل پاتوق معتادان تبدیل شده بود؛ به همین دلیل، تصمیم گرفته شد موقتا درهای آن بسته شود تا از لحاظ امنیتی و بهداشتی مشکلساز نشود.
کاروانسراهای بازار میدانقلعه هم وضعیت بدی دارند؛ چرا به آن رسیدگی نمیکنید؟
میراثفرهنگی مالکیت هیچ کاروانسرایی را ندارد و هر سه کاروانسرا مالک خصوصی و وقفی دارد؛ کاروانسرای حاجمهدی کاملا مالک خصوصی دارد، کوزهگران بخشی از آن وقفی و بخشی متعلق به بخش خصوصی است و کاروانسرای هندوها هم وقف است و متولی دارد.
چرا از صاحبانشان نمیخواهید که بیایند و به این بناها رسیدگی کنند؟
ما در سالهای گذشته یکسری کارهای اضطراری در برخی از این بناها انجام دادیم. در کاروانسرای کوزهگران کار مرمتی هم کردیم. با برخی از مالکان هم در تماس بودیم و اخطار هم دادهایم که باید وضعیت ملکشان را از این حالت خارج کنند و این را نیز اعلام کردهایم که ما بهعنوان میراثفرهنگی آمادگی داریم با آنها در حد استطاعت میراث، مشارکت کنیم اما متاسفانه تاکنون اتفاق خاصی نیفتاده است.
چرا مالکان نمیآیند؟ دلیلی که میآورند چیست؟
عرض کردم؛ این بناها سالیان زیادی است که متروکه ماندهاند. اکثریت هم صاحبان اصلیشان فوت کردهاند و بنا در دست وارثان است. مثلا یک کاروانسرا ممکن است 200 نفر مالک داشته باشد در حالیکه تعداد حجرههای آن شاید 30 حجره باشد! تعیینتکلیف چنین بناهایی کار سادهای نیست. از لحاظ اقتصادی هم توجیه ندارد مالکان بهصورت انفرادی به این بناها ورود کنند مگر اینکه یک نفر بهعنوان سرمایهگذار بیاید و کل بنا را در اختیار بگیرد و مرمت و احیا کند. دربارهی کاروانسراهایی که در اختیار میراثفرهنگی بوده مشکلی وجود ندارد؛ کاروانسرای گنجعلیخان مرمت و احیا شده، وکیل هم در حال مرمت است. تا 65 درصد عملیات مرمتی کاروانسرای وکیل پیشرفت دارد و یک سال آینده به بهرهبرداری میرسد. مشکل ما با کاروانسراهایی است که مالک خصوصی دارند و مالکان حاضر نیستند بیایند تا وضعیت ملک را از این حالت دربیاورند. /پ
نظر خود را بنویسید