فردایکرمان ـ گروه جامعه: کرونا دستبردار نیست و مردم هم از ماندن در خانه و دوری کردن از هم خسته و کلافه شدهاند. بازگشایی کسبوکارها اتفاق افتاده، آمار ابتلای روزانه، در برخی مناطق کشور از جمله استان کرمان از هفتهی گذشته رو به افزایشی دوباره گذاشته و با خسارات اقتصادی و اجتماعی تعطیلیهای مرحلهی قبل، بعید است بازگشت به محدودیتهای گذشته به این زودیها اتفاق بیفتد. پس در این شرایط، چه باید کرد؟ در اینباره، دکتر افشین اسدی، پزشک مراکز بهداشتی و درمانی کرونا و تلهمدیسین کرونا، پیشنهاداتی دارد. او بر تعریف «نظم جدید اجتماعی و اجرای آن» تاکید میکند و در شرایط کنونی، برای تکتک افراد جامعه و بهویژه رسانهها برای حساسسازی و آگاهسازی جامعه، مسئولیتی پررنگ قائل است و هشدار میدهد: بترسیم از روزی که پزشکان و پرستاران و نیروهای بهداشتی ما خسته شوند. او معتقد است ستاد مدیریت کرونا اکنون باید متناسب با این شرایط تصمیماتی بگیرد. اسدی همچنین، با یادآوری نقش ورزش در رفع خستگی و افسردگی مردم و نیز حفظ و نگهداری روحیهی لازم برای تحمل سختیهای دوران کرونا، عملکرد حوزهی ورزش در استان را مورد پرسش قرار میدهد و از متولیان بخشهای مختلف ورزشی در استان از جمله باشگاههای فرهنگی و ورزشی میپرسد: کدامیک، فعالیتی متناسب با دوران کرونا انجام دادهاید؟ این یادداشت دکتر اسدی را که برای انتشار در «فردایکرمان» نوشته، در ادامه میخوانید.
«کووید ـ 19 یک پدیده بود؛ پدیدهای که بعد از مدتهای طولانی که جهان بر مدار معمول خود سیر میکرد، ناگهان همهی قاعدهها را به هم ریخته و قاعدهی خود را بر جهان تحمیل کرده است. در برخورد با چنین پدیدهای، سه سطح وجود دارد: مسئولان و تصمیمسازان؛ کسانی که استراتژی نحوهی برخورد با این پدیده را در سطح کلان و بومی تعیین میکنند، سطح اجرای خدمات که عمدتا شامل پزشکان و پرستاران و شاغلان بخش بهداشت و درمان است و سطح سوم که مردم هستند؛ یعنی مخاطبان تصمیمات مسئولین و هدفهای کووید ـ 19.
در سطح یک، مسئولان تصمیماتی دارند که مثل هر پدیدهی دیگری، نقاط قوت و ضعفی داشته و بیانصافی است که همهی آنها را زیر سوال ببریم، از طرفی اغراقآمیز است که همهی آن تصمیمات را مثبت و صحیح بدانیم و تایید کنیم. این بخش را باید به صورت علمی و شفاف و در فضایی به دور از هیجان بررسی کنیم.
در حال حاضر، کمترین ابهام دربارهی کیفیت خدمات در بحث کرونا در سطح اجرا وجود دارد. در سرتاسر اپیدمی شاهد بودیم کشورها به میزان توان و سرمایهای که در گذشته در حوزهی بهداشت و درمان گذاشته بودند، توانستند در مدیریت بیماری(قبل و پس از ابتلا) موفقیتهایی حاصل کنند و هر کشوری که در حوزهی بهداشت خوب کار کرده و زحمت کشیده بوده امروز کار راحتتری دارد چرا که جمعیت، سازماندهی شده و تحت یک سیستم، خدمات دریافت کردهاند و باید اذعان کنیم که کشور ما در این دسته قرار میگیرد. تلاشهایی که در حدود سی سال اخیر در کشور شده و جمعیت تحت پوشش در چارچوب طرح شبکه، خانههای بهداشت، پایگاههای بهداشت و مراکز بهداشتی و درمانی اعم از شهری و روستایی سازماندهی شدهاند امروز کار را در مدیریت کرونا برای کشور آسان کرده است.
بخش دیگر، حوزهی درمان است. کشورهای مختلف در این حوزه توان متفاوتی دارند. ما به علل خیلی زیادی که مهمترین آن، روحیهی خاص از خودگذشتگی ایرانیهاست، در بخش درمان شاهد افت خدمات نبودیم. این، حداکثر انتظاری است که در حالت ایدهآل میتوان از یک سیستم داشت. خدمات بهداشتی و درمانی کشور ما در تمام این مدت، استمرار داشت و این بخش، در کنار بخش بهداشت، به کمک هم پیش رفتند. حالا اینکه چهقدر به ایدهآل نزدیک بوده؟ باید در جای خود بررسی شود ولی چون شخصا حضور مستقیم در این حوزه داشتم و شاهد بودهام، گواهی میدهم که ما افت و خیز زیادی در این بخش نداشتیم و فعالان بهداشت با تقویت خدمات خود، به انجام وظیفه پرداختهاند. فعالان درمان، فداکارانه کار خود را استمرار بخشیدهاند و هرچه ابتلا یا فوت هم در این گروه رخ داد، مانع از ارائهی خدمات حتی در کوچکترین درمانگاهها و بیمارستانها نشد. اینها ارزشمند است و اگر جامعه آن را درک کند میتواند آیندهی خوبی داشته باشد. در این بخش، جامعهی بهداشتی و درمانی ما نمرهی قبولی بالایی گرفت و فرصتی یافت تا جایگاه خود را در منظر عام احیا کند. ما نمودار ثابتی در ارائهی خدمات بهداشتی و درمانی داشتیم که مستمر بوده و افت و خیزهای آن کمتر از دیگر کشورها بوده است.
ولی در بخش سوم یعنی جامعهی مخاطب، ما افتوخیزهای خیلی زیادی را شاهد هستیم.
در حوزهی اجتماعی این سوال مطرح است: ما الان در کجای کار هستیم؟ بعد از مواجههی اولیه و حیرانی و سرگردانی و آموزشها و مراقبتهای نسبی در نوروز، حالا در اردیبهشت ماه به جایی رسیدهایم که مردم به صراحت میگویند از مراقبت کردن و دوری کردن از همدیگر و در خانه نشستن و کار نکردن خسته شدهایم.
این، صدای همهی مردم است. چه ما بشنویم و چه فکر کنیم یا ابراز کنیم که نمیشنویم، وجود دارد!
وقتی چنین وضعیتی پیش آمده باید فکری کنیم!
امروز به جایی رسیدیم که عموم مردم میگویند خسته شدیم، هرچه میشود بشود!
باید بپذیریم همچنان، اطلاعرسانی و شفافسازی و حساسسازی موضوع که کرونا هنوز جدی است و قربانی میگیرد، اهمیت صدچندان دارد. در این زمینه، بخشی از کار برعهدهی رسانههاست. ارباب جراید و صدا و سیما و شبکههای مجازی باید به مردم بگویند که کرونا با یک ماه پیش فرقی نکرده و ویروس همچنان در جامعه در حال انتقال است و باید با ادامهی سیستم غربالگری، بیماران شناسایی شوند تا سرایت به عموم صورت نگیرد. هنوز دارو و واکسن مشخصی در دنیا وجود ندارد پس باید مراقبتها را بیشتر کنیم. آیا این کار را انجام میدهیم؟ من به صراحت میگویم خیر!
امروز حتی در برخی مناطق حساسیتزدایی از کرونا میشود و میگویند که چیز مهمی نیست و نگران نباشید!؟ و متاسفانه ما مردمی نیستیم که اگر به ما بگویند نگران نباشید، در خانه بمانیم... و بهتر است که بگویند ما نگرانیم!
چند هفته است که مغازهها باز شده، کفگیر اقتصادی بسیاری از خانوادهها به ته دیگ خورده، چارهای نیست، باید کسبوکارها فعال شود ولی این گشایش بایستی طی مراحلی و هوشمندانه باشد!
وقتی در مقالات علمی میگویند اگر مکانی شلوغ است بایستی با مراقبتهای لازم و یا ساعاتی که خلوت است مراجعه کنید، پس، فعالیت حداقلی جامعه را اجتنابناپذیر میدانیم ولی یکسری مسائل اصلا قابل درک نیست و من نمیدانم یک خانواده برای برگزاری میهمانی یا ختم یا عروسی یا خریدغیرضروری چه منطقی دارد؟ چرا خود را مصون از این بیماری میدانیم و میگوییم ما چون سه اسپری ضدعفونیکننده جلوی در گذاشتهایم، مصون هستیم؟ چه منطقی این ادعا را موجه جلوه میدهد؟
شرایط در دنیا فرق نکرده؛ نه دارو و نه واکسن کرونا به بازار نیامده است! پزشکان و پرستاران و فعالان عرصه بهداشت و درمان هم روز به روز در حال خسته شدن هستند، در این شرایط آیا وقت آن نرسیده که تکتک افراد جامعه مسئولیت خود را در این وضعیت بغرنج بپذیرند؟
با اطلاعرسانی به مردم، بخشی از جامعه آگاه میشود. تاکید میکنم در شرایط کنونی، نقش رسانههای جمعی و در راس آن رسانه ملی پررنگ است.
ضرورت بعدی ما حضور پررنگتر ستاد کرونا و مصوبات بهروز در کنار ارادهی اجرای مصوبات آن در جامعه است. همچنین، باید نظم اجتماعی ویژهی دوران کرونا را تعریف و اعمال کنیم. این نمیشود هرکس هر رفتاری خواست انجام دهد و به خود و دیگران آسیب بزند و عوارض آن را جامعه تحمل کند!
شرایط فعلی (فقدان دستورالعملهای شفاف و بهروز) را میتوان به وضعیتی تشبیه کنم که چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی خاموش شده یا عدهای بی اعتنا از آن میگذرند. ما نظم اجتماعی برای جامعه تعریف نکردهایم و جرایمی هم برای آن قائل نشدهایم. چرا؟
چرا از تجارب کشورهای موفق در این زمینه استفاده نکنیم؟ چرا در کشورهایی که در پزشکی خانواده و بهداشت عمومی شرایط بهتری دارند، مردم اجازهی تردد غیرضروری و برگزاری مراسم و دورهمی را ندارند ولی در کشور ما بهراحتی این اتفاقات رخ میدهد؟ سوال من از تصمیمسازان این است که شما برای نظم اجتماعی در دوران کرونا چه تعریفی را ارائه کردهاید؟ و برای تعریف خودتان چه اهمیت و قانونی را معین کردهاید؟ اگر نکردید به خودتان بیایید! شما نمیتوانید بدون تعریف شفاف ضوابط، از مردم توقع کنید رفتاری متناسب با شرایط ویژهی دوران کووید ـ 19 داشته باشند.
زمان، از حیرانی و شوک اولیه گذشته و به مسائل و تعریفهای قانونی متناسب با شرایط فعلی نیاز داریم. شما هفتهی اخیر و آمار بابل و بوشهر و خوزستان را ببینید. بعد از سه هفته آمار نزولی روز به روز، از اوائل اردیبهشتماه شاهد صعود حداکثری تعداد مبتلایان بودیم. دلیل آن خیلی روشن است چون قاعدهی اجتماعی تعریف نکردیم و مردم را رها کردیم؛ مردم خسته و فقیر و سرکش!
همهی این طبایع در وجود همهی ما هست اما اینها را قانون باید مهار کند.
من فکر میکنم رفتار روزهای اخیر و بیحوصلگی و خستگی و فقدان قوانین شفاف اجتماعی و بهروز، باعث شده که آمار در برخی مناطق از کشور سیر صعودی بیابد و این شعلهور شدن، هشدار است که حتی در استانهایی مثل کرمان که شرایط بهتری داشتند این افزایش مشاهده شود. باید منتظر عواقب این خلاءها باشیم و اگر پیشبینی به وقوع بپیوندد، مصیبتی بزرگ رخ میدهد. تا کِی میتوانیم به این اتکا کنیم که سیستم بهداشت و درمان ما خستگیناپذیر است و با جانفشانی بدون اختلال، خدمات میدهد؟ پدیدههای اجتماعی با زبان واقعیت با ما صحبت میکنند! بترسیم از روزی که پزشکان و پرستاران و نیروهای بهداشتی ما خسته شوند و در خانه بنشینند و ناتوان شوند. از آن روز باید بترسیم.
ستاد کرونا امروز در دو محور اساسی میتواند موثر باشد:
نخست بخش پزشکی-آموزشی یعنی تقویت غربالگریها و نمونهگیری هدفمند از گروههای اجتماعی مشخص و در معرض خطر. در کنار آن، سازماندهی ضدعفونی وسایل نقلیه عمومی، اماکن عمومی، ادارات و بانکها و کلیهی نقاط پرمراجعهی مردم پس از اعمال تمهیداتی بهمنظور کاهش مراجعه و رفع تراکم جمعیتی. استمرار و بهروز رسانی آموزشهای موثر و استفاده از مدیاهای مختلف برای آگاهسازی و تداوم حساسیت جامعه در کنار اینها ضروری است.
و در بخش دوم، تدوین فوری قوانین نظم اجتماعی ویژهی دوران کرونا، برای حفاظت از سلامتی مردم و پیشگیری از سیل بیماری و برای اینکه از نیاز احتمالی به تختهای بیمارستانی کم کنیم؛ آنجا تامین نیازها کار سادهای نیست!
قوانین نظم اجتماعی، تردد وسایل نقلیه و تعریف بهداشتیتری از نحوهی ارائهی هر خدمتی در هر نهادی نیاز جدی امروز ماست. همه باید بتوانیم خود را سریعا با این شرایط تطبیق بدهیم و توسعهی خدماترسانی غیرحضوری و آنلاین باید به یک فرهنگ عمومی تبدیل شود.
در این نظم اجتماعی، به سوالات زیادی پاسخ داده میشود از جمله اینکه چه کسی باید خیابانها را ساماندهی کند و به مراجعات مردم نظم ببخشد؟ لازم است که یک مرجع چند وجهی و بالادستی مثل ستاد کرونا نظم اجتماعی جدید را برای دوران کرونا تعریف کند و بترسیم از روزهایی که توان آن را نداشته باشیم و دیر شده باشد تا کاری کنیم.
نکتهی دیگری که بد نیست آن را یادآور شوم نقش مهم و اساسی سازماندهی مجدد تربیتبدنی برای عموم مردم و همچنین ورزشکاران است.
ورزشکاران ما از ورزش نکردن خسته شدهاند. تربیت بدنی در هیاتهای مختلف باید بیاید و آموزش بدهد که در این دوران ورزشکاران چه باید بکنند. آیا چنین اقدامی رخ داده است؟...
ورزش برای رفع خستگی و افسردگی مردم و نیز حفظ و نگهداری روحیهی لازم برای تحمل سختیهای دوران کرونایی یک ضرورت است. سوال اینجاست که تربیت بدنی در این حوزه چه کرده است؟
بوعلی سینا نقش ورزش و تحرک را بالاتر از غذا و تغذیه و دارو و درمان در سلامت انسان میداند. مگر کاری دارد دم هر خانه یک بروشور اطلاعرسانی بدهیم و برنامههایی ولو مجازی تدارک دیده و به مردم آموزش دهیم و سازماندهی کنیم و نظم ببخشیم و بعد نظارت کنیم و هرکس عمل نکرد، برای مقابله و اصلاح آن، مکانیسمهای از پیش تعریف شده را بهکار ببریم؟
باشگاههایی که القاب فرهنگی و ورزشی را یدک میکشند امروز برای فرهنگ ورزشکاران خودشان و مردم در دوران کرونا چه کردهاند؟ آنها امروز وظیفهای دارند! باید خدمتی به جامعه ارائه کنند. هیاتهای ورزشی جز هیات کوهنوردی استان کرمان کدامیک فعالیتی متناسب با دوران کرونا کردهاند؟ نمیتوان فقط عنوانی را یدک بکشیم و جامعه را در دوران حساس کرونا به حال خود بگذاریم.
همهی آنها که برای بهتر شدن حال جامعه و بهبودی اوضاع جامعه مسئولیت دارند و وظیفهی خود را نادیده گرفتهاند، متهم هستند و باید به مردم جواب بدهند. به راستی، جز بیرون نرفتن از خانه با مردم چه حرفی زدهایم؟
آیا تعادلی بین بایدها و نبایدهایمان داشتهایم؟
شاید امروز وقت آن رسیده که در رستهها و شاخههای مختلف از خود بپرسیم چه نظم اجتماعی و آدابی را به مردم آموزش دادیم و مطالبه کردیم که انجام ندادهاند؟
پاسخ این سوال، رسالت ستاد کرونا را میتواند روشن کند و ارزیابی روشنی از خروجی مصوبات آن ارائه کند. خروجیای که به مثابهی خروجی نظام کلی کشور است!». /الف
نظر خود را بنویسید