فردایکرمان ـ دکتر محمدامین شمسی*: یکی از حوزههایی که تاثیرات عمیقی از کرونا گرفته است حوزه آموزش است. این تاثیرات را میتوان به تاثیرات ملموس و غیر ملموس و عمیق تقسیمبندی کرد.
در بُعد تاثیرات ملموس میتوان به سیطره فناوریهای نوین اطلاعاتی، اثربخشی بهتر یا بدتر در بعضی گروهها و افراد و رشتهها، همچنین عدم جذابیت، کسلکننده بودن آموزش مجازی در مقایسه با آموزش حضوری، عدم شکلگیری رابطهی عاطفی بین معلم و دانشآموز و چندین مورد دیگر اشاره کرد. اما اگر بخواهیم به تاثیرات عمیق و درازمدت آموزش مجازی که در جولان کرونا به حداکثر رسیده اشارهای داشته باشیم کمک گرفتن از نظریات «مارشال مک لوهان»میتواند کمککننده باشد.
مک لوهان نامی بسیار آشنا برای اصحاب رسانه است. این دانشمند کانادایی در سال ۱۹۱۱ در کانادا متولد شد و علیرغم اینکه بیش از سه دهه پیش و قبل از به وجود آمدن اینترنت فوت کرده است آن را پیشبینی کرده بود. ایشان طرفداران و منتقدان جدی دارد که حتی منتقدان جدی ایشان، در سحر آمیز بودن سخنان ایشان تردید نداشتند. ایشان جملات معروفی، در عرصهی رسانه دارد که از آن جمله میتوان به جملهی مشهور «رسانه خود یک پیام است» اشاره کرد. در توضیح این جمله و استفاده از آن برای تبیین تغییرات عمیقی که آموزش مجازی بر جای میگذارد باید گفت که ایشان اعتقاد داشت هر رسانهای جدا و صرفنظر از اینکه چه چیزی را انتقال میدهد، ذاتا دارای یک پیام هست که خود مستقل از آن پیامی است که انتقال میدهد و پیامی که یک رسانه انتقال میدهد در مقایسه با پیامی که ذاتا خود یک رسانه دارد دارای اهمیت کمتری است. به طور مثال، تلویزیون جدا از اینکه چه برنامهای را اعم از خبر، فیلم، موسیقی و یا هر چیزی دیگری با هر زبانی پخش کند دارای پیامی مجزا از این برنامهها است. کتاب، سینما، تلویزیون و تلفن در امتداد یکی از حواس و تفوق یکی از حواس بر سایر حواس کار میکنند. ایشان رسانهها را به دو دسته سرد و گرم تقسیم میکند. وسایل ارتباطی گرم (عکس، رادیو، سینما) تنها یکی از حواس ما را در نهایت تکامل و قدرت به کار میگیرد و فرد در برخورد با آنها نباید چیزی از خود مایه بگذارد و خلاء موجود را پر کند. وسیلهی ارتباطی سرد (تلویزیون و تلفن و…) دخالت و همکاری بیشتری از حواس مخاطب را طلب میکند. به نظر مک لوهان، مهمترین اثر رسانهها این است که بر عادات، درک و تفکر ما اثر میگذارند. مردم ابتدایی بر تمام پنج حس تاکید داشتند (بویایی، لامسه، شنوایی، بینایی و چشایی)، اما فناوری و به ویژه وجود رسانهها موجب شده است افراد یک حس را بیشتر از سایر حواس مورد تاکید قرار دهند. مک لوهان اعتقاد داشت رسانههای چاپی مثل روزنامه و کتاب بر حس بینایی تاکید داشته و ضمن تاثیر بر تفکر ما، آن را خطی، سلسلهوار، منظم، تکراری و منطقی میکند و به انسان اجازه میدهد، فکر را از احساس جدا کند. چاپ به تخصصی شدن و فناوری منتهی شده، ولی به احساس از خودبیگانگی و فردگرایی نیز منجر میشود.
در سطح اجتماعی، چاپ، امکان ظهور ملتها و ملیگرایی را فراهم ساخته اما تلویزیون در مقایسه با چاپ بر حواس بیشتری تاکید دارد. مک لوهان تلویزیون را رسانهای بصری، سمعی و لامسهای توصیف میکند. این رسانه بیشتر از چاپ، درگیرکننده و مشارکتی است. فرض مک لوهان این است که تلویزیون تعادل نسبتهای حسی را که چاپ از میان برده بود، برقرار کرده و ما را مجددا به صورت قبیله در خواهد آورد. ما از دولت – ملتهای مجزا دور می شویم و یک دهکده جهانی خواهیم شد. اگر نظریات مک لوهان را قبول داشته باشیم آنگاه میتوان پذیرفت که آموزشهای حضوری و مجازی در امتداد حواس متمایزی از انسان است و هر کدام تفوق یک حس بر دیگری را نشانه میروند. آنگاه این تمایز و برتری حواس در بلند مدت تاثیرات عمیق فرهنگی بر جای میگذارد.
حال با توجه به نظرات ایشان شاید بتوان نتیجه گرفت که آموزشهای مجازی بر خلاف آموزشهای حضوری بر حواس پنجگانه کمتری اثر گذاشته و تعادل بین حواس را از بین برده و اثرگذاری آن بیشتر بر حس شنوایی است ولی در مقابل آموزشهای حضوری بر تمام حواس اثر میگذارند. (مانند کاری که تلویزیون انجام میدهد).
در این صورت میتوان آموزشهای مجازی را جزو رسانههای گرم و آموزشهای حضوری را جزو رسانههای سرد طبقهبندی کرد و همان مزایا و معایب را برای آنها برشمرد.
*کارشناس مدیریت خدمات بهداشتی و درمانی
نظر خود را بنویسید