فردای کرمان – محمد لطیفکار: روز دوم تعطیلی عید فطر سری به بازار کرمان زدم. بعد از کرونا نیامده بودم. دلتنگ بازار بودم. با اینکه مثلا تعطیل رسمی بود، جنبوجوش بازار بد نبود، اما سرای سردار مثل همیشه خلوت بود.
هرچند همهی بازار کرمان برای تماشا جذاب و دیدنی است، اما این راستهی کوتاه به نظر من حال و هوای میراثی دیگری دارد. یعنی اگر به قصد تماشای بازار تاریخی کرمان آمدهای، حیف است راهت را کج نکنی، و برای تماشای سقف بلند سرای سردار کلاه از سر نبرداری!
ترکیب زیبای آجرچینی، کاشیکاری، رنگ و نورمایل آفتاب، حجم هوا و خنکی محیط اینجا، آنقدر جذاب است که جا دارد میراث فرهنگی بیاید و این قسمت از بازار را یکجا تبدیل به یک موزه بازار بکند.
میدانم ممکن است به خاطر این پیشنهاد متهم به خیالپردازی بشوم، و گفته شود سازمان میراث فرهنگی توانایی انجام کارهای مهمتر و ضروریتر این استان را هم ندارد؛ چه رسد به این پیشنهادات که قدری هم لاکچری هستند و به درد جاهایی میخورند که اقتصاد گردشگری فرهنگی وضعیت خوبی دارد.
من دو سال پیش هم اشارهی گذرایی به این سرای زیبا و مهجور کردهام. اما افسوس که ما نه تنها برای اینجا، که برای تمام مجموعهها و بخشهای مختلف این بازار، هیچ طرح جامعی نداریم. منکر کارهایی که گاه و بیگاه برای نجات این بازار در چند سال اخیر شده است نیستم، اما بهگمان من این بازار مرکز ثقل گردشگری و میراث فرهنگی کرمان است. حیف است این سرمایهی بزرگ اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کرمان، به مرور در مقابل مشکلات و کمبودهایش سر فرود آورد.
* تعدادی ازعکسهای موبایلیام را اینجا به یادگار میگذارم تا معلوم شود وقتی از سرای سردار حرف میزنم، از چهچیزی سخن میگویم! دوشنبه پنجم خرداد نودونه.
[gallery ids="24393,24394,24395,24396,24397,24398"]
نظر خود را بنویسید