فردای کرمان- محمد لطیفکار: دشتی که کرمان را به رفسنجان وصل میکند، مسیر صاف و خستهکنندهای دارد. برای اینکه از این خستگیام کم بکنم، عموما خودم را به تماشای باغهای پستهی این مسیر مشغول میکنم. چند روز پیش وقتی از کنار باغهای شاداب نزدیک کبوترخان میگذشتم، در حاشیهی جاده ایستادم و چند عکس گرفتم.
وقتی به مسیر ادامه دادم چالشهای اخیر پسته ذهنم را به خود مشغول کرد. باغهایی که در دهههای اخیر در شمار امیدهای اقتصاد کشورمان هستند، حالا باید نگران آنها باشیم. اگرچه خوبی این محصول کشاورزی این است که اقتصاد آن دولتی نیست، اما تولید و صادرات این محصول، تقریبا هر سال با چالشهای متفاوتی مواجه میشود.
امسال اما از آن سالهایی است که گویا مشکلات پسته از هر سال دیگر بیشتر است. قیمت پایین آمده، هزینهی تولید بالا رفته و صادرات با کندی و دشواری زیادی انجام میشود.
سالها پیش وقتی صحبت از پسته میشد، بیاختیار همه یاد کرمان، دامغان و خراسان میافتادند، اما حالا دامنهی کشت این محصول به بیستوهفت استان رسیده است و میلیونها انسان بهطور مستقیم و غیرمستقیم اموراتشان به این محصول بسته است. از این رو دولت که در قبال تامین رفاه و اشتغال مردم مسئولیت دارد، باید بیش از گذشته به این مهم توجه کند.
از سوی دیگر، قبلا مناطق معدودی در دنیا پسته تولید میکردند، و ایران در صدر تولیدکنندهها بود. حالا اما کشت پسته در بسیاری از کشورهای دنیا که روزگاری حتی اسم این محصول را هم نشنیده بودند، رواج یافته و وارد رقابت سنگینی با ایران شدهاند.
خشکسالی طولانی و سیاستهای نادرست و متغیر صادراتی کشورمان، موجب شده است تولید و صادرات این محصول با چالشهای جدی مواجه شود و پیشبینی آیندهی این محصول در هالهای از ابهام فرو رود.
این ابهام قطعا روی اقتصاد ایران و به ویژه استان کرمان که به پایتخت پستهی کشورمان شهرت دارد، تاثیر بیشتری دارد. باید دید امسال که باغها شادابتر به نظر میرسند، صادرات این محصول با وجود تحریمها، سیاستهای ارزی و همهی مشکلات مالی و فضای کرونایی که اقتصاد دنیا را تحت تاثیر قرار داده، به کجا خواهد انجامید؟ /پ
نظر خود را بنویسید