فردایکرمان ـ گروه فرهنگوهنر: کریم الهخانی، هنرمند کرمانی، یک اثر هنر محیطی با عنوان «تمام ناتمام» را در روستای حسنآباد که حوالی ماهان قرار دارد ارایه داد. این اثر که از مجموعه «شینار» این هنرمند است، به کوچ عشایر میپردازد. او دربارهی این اثر خود گفت: «هر اثر هنری نشات گرفته از دغدغههای هنرمند است و در مجموعه اخیرم با عنوان شینار به گوشهایی از زندگی عشایر و ارزشهای این نوع زندگی در تقابل آن با زندگی ماشینی پرداختهام. «تمام ناتمام» یکی از این آثار است که در منطقهای که قبلا عشایر به آنجا کوچ میکردهاند در قالب چیدمان ارایه شد».
به گزارش فردایکرمان به نقل از ایسنا کرمان، الهخانی با چیدمانی که روز جمعه بیستم تیرماه انجام داد، ذهن مخاطب را درگیر کرد و مخاطبانی که از روی لوکیشنی که در فضای مجازی منتشر کرده بود به آنجا آمده بودند با سوالات زیادی روبهرو شدند.
اله خانی که پیش از این چیدمانهای زیادی از جمله آثار «یک مکعب» در ترانسیلونیا 2015 ، «اینجا یک درخت» کره جنوبی 2016، «از هم پاشیدگی یک وحدت» هلند 2018 و ... را ارایه داده و از هنرمندان شناخته شده هنر محیطی کرمان است درباره این اثر به ایسنا میگوید: «هنر محیطی همانطور که از اسمش پیداست بر رابطهی بین اثر هنری و محیط تاکید دارد. این محیط میتواند محیط یک گالری یا محیط شهری باشد تا بستر خود طبیعت. مهم این است که در ایدهی اصلی، جایگاه محیط در اثر و رابطهاش با مخاطب درست تعریف شده باشد».
این هنرمند درباره چگونگی و چرایی اثر تمام نا تمام میافزاید: «هر اثر هنری نشات گرفته از دغدغههای هنرمند است و در مجموعه اخیرم با عنوان شینار به گوشهایی از زندگی عشایر و ارزشهای این نوع زندگی در تقابل آن با زندگی ماشینی پرداختهام. تمام ناتمام یکی از این آثار است که در منطقهای که قبلا عشایر به آنجا کوچ میکردهاند در قالب چیدمان ارایه شد».
او میگوید: «کوچ کردن بخش لاینفک زندگی عشایر است چرا که آنها به سبب نوع زندگی خود تابع شرایط آب و هوایی و قابلیتهای اقلیمی مناطق هستند اما این که چرا سراغ چنین موضوعی رفتم شاید به این باور شخصی برگردد که وقتی گروهی یا فردی برای مدتی در کنار ما تجربه زیستنشان را رقم میزنند و بعدا در زمانی از پیش تعیین شده سفر میکنند گمان میکنم آنها همه چیز را با خود نمیبرند. وجود آنها به شکلی نهفته در ذهن و خاطر ما زنده است و گاه انتظار حضور دوباره آنها را داریم. شاید عنوان «تمام ناتمام» به همین دلیل انتخاب من بوده است».
در این اثر، چوبهایی با حالت مثلث که حالت رها و معلق به خود گرفته بر روی صفحه مثلث آینهای قرار گرفتند و باد عصر تابستانی آنها را به حرکت در میآورد. الهخانی درباره دلیل استفاده از چوبها میگوید: «ویژگی آثار هنر محیطی یا بهتر است بگویم هنر معاصر در قابلیت بیشمار سوالی است که در ذهن مخاطبانش به وجود میآورد که پاسخ آن را میتوان در ذهن و اندیشه خود مخاطب پیدا کرد اما در این مورد به خصوص سه پایه چوبی در این ساختار بدویترین و کاربردی ترین وسیلهای است که بشر در زندگی خود از آن بهره برده و جالب اینجاست که در زندگی عشایر و کوچنشینی اولین و آخرین وسیلههایی است که در بدو ورود به یک منطقه و خروج از آنجا گذاشته و برداشته میشود!! به همین دلیل این فرم را برای پرداختن به ایده انتخاب کردم که شامل سه پایه چوبی است که با تبعیت از فرم آن مثلث آینه کاری شده رادر زیر آن قرار دادم».
او درباره آینه نیز میافزاید: «در زیر سه پایه آینه کاری با فرمهای هندسی منظم صورت گرفته که نماد صفا و صداقت است. به نظر میآید چیدمان آنها در بستر طبیعت توانسته است به پویایی و مفهوم اثر کمک کند و حالت معلق سه پایه و چرخش آزادانه آن بر روی آینهها که منجر به قرار گیری دوباره پایهها برگوشههای مثلث و کامل شدن فرم هرم، میتواند نمودی از برگشت دوباره کوچ نشینان به منطقه باشد».
به دلیل فاصله از شهر شاید استقبال کمتری از طرف مخاطبان صورت گرفت اما الهخانی همین تعداد را هم برای هنر محیطی مناسب میداند و میافزاید: «هنر محیطی یقینا در تعامل با مخاطب است که شکل میگیرد اما این آثار دو نوع مخاطب دارند: یک گروه مخاطبانی که اثر را مستقیما در محیط مورد دیدن و مطالعه قرار میدهند و گروهی از طریق رسانهها، که به اعتقاد من اگر اثری در محیط و برای محیط تعریف شده بهتر است که مخاطب آن را در محل ببیند چرا که مستندات اینگونه آثار تنها گزارشی است از اثر». / الف
نظر خود را بنویسید