فردایکرمان ـ مینا قاسمی: کرونا بر زندگی همگان در همهجای دنیا تاثیر گذاشته و کسی نیست که بتواند ادعا کند این همهگیری عجیب، او را بینصیب گذاشته است. برخی، از این شرایط منافعی بردهاند و اکثریت اما ضرر دیدهاند. در ادامهی سلسله گفتوگوهایی که با هنرمندان کرمان طی هفتههای اخیر انجام دادهام، اینبار سراغ مژده موذنزاده، عکاس و مدرس دانشگاه رفتم تا از تاثیرات کرونا بر زندگی و امورات و هنرش بپرسم. او در اینباره به فردایکرمان گفت:«برخی رشتههای هنری مانند گرافیک، نقاشی و حتی مجسمهسازی به نحوی هستند که هنرمند اگر یک اتاق برای خودش داشته باشد میتواند کارش را انجام بدهد و شرایط بحرانِ بیرون تاثیر کمتری بر روند کار او دارد، اما رشتهی عکاسی اینطور نیست. در این رشته نیاز است که دانشجوها بر اساس ایدهها و تواناییهایشان از خانه بیرون بروند و پروژههایشان را انجام بدهند ولی با آمدنِ کرونا این امکان از آنان سلب شد. دانشجو در خانه بود و مجبور بود در همان محیط خانه یک ایده برای کار پیدا کند ولی انجام این کار هم دشوار بود. وقتی چنین شرایطی پیش آمد، مجبور شدیم به همان کار دانشجویان در منزل راضی شویم اما این وضعیت، نه برای دانشجو راضیکننده بود و نه برای ما اساتید».
او افزود: «در حین این اتفاق مسئولیت مدیر گروهی دانشکده الماس هنر کیمیا در گروه عکاسیشان را داشتم. قبل از عید، دانشجویانی که عضو انجمن گروه عکاسی بودند، از امکانات فضای مجازی استفاده کردند و با تعدادی از عکاسانی که در کشور فعالیت میکردند، یک سری لایو برگزار کردند که واقعا اتفاق خوبی بود چون اگر میخواستیم یک ورکشاپ با هریک از هنرمندان و عکاسان داشته باشیم، باید هزینههای زیادی را متقبل میشدیم. ولی همین لایوها، هم وجوه آموزشی را تقویت کرد و هم همدلی بین بچهها را بیشتر کرد به طوریکه ما هفتهای یک بار یک لایو داشتیم».
وی سپس مجازی شدن آموزش دانشکده را برای دانشجویان رشتهی عکاسی یک مانع جدی دانست و تشریح کرد: «زمانی که مقرر شد همهی دانشکدهها تدریس مجازی خود را شروع کنند، برای این امر برنامهی Adobe Connect را پیشنهاد کردند. دانشجویان دانشگاه الزهرا هم خودشان یک برنامه را طراحی کردند چون اجازه استفاده از اسکایپ و ایمو و... را نداشتیم. کلاسهای من هم بیشتر عملی بود و عکاسی هم جزو رشته هایی است که نیاز بود بچهها بر اساس ایدهها و تواناییهایشان از خانه بیرون بروند ولی امکانش نبود. دانشجویان رشتههایی مثل گرافیک، نقاشی و حتی مجسمهسازی اگر یک اتاق برای خودشان داشته باشند میتوانند کارشان را انجام بدهند ولی عکاسی اینطور نبود. شاید یک نفر نتواند یک ایدهای در منزل پیدا کند. وقتی چنین شرایطی پیش آمد، مجبور شدیم به همان کاردانشجویان در منزل راضی شویم اما این وضعیت، نه برای دانشجو راضیکننده بود و نه برای ما اساتید. واقعا خروجیهای خوبی در کارهای عملی که در منزل انجام میشد، وجود نداشت. همین امتحانهای مجازی هم اعتماد بین استاد با دانشجو را سلب میکرد».
موذنزاده در ادامه خاطرنشان کرد: «احتمالا همهی اساتید یا هنرمندان در مورد وضعیت آموزش در دوران کرونا به شما گفتهاند: تجربهی متفاوتی بود، خیلی موارد را یاد گرفتیم و... . برای من هم همینطور بود؛ اما من فکر میکنم حتی آموزش مجازی هم نیاز به معلمهایی دارد که برای این کار آموزش دیدهاند! یعنی با فضای مجازی آشنا هستند، با متدهای آموزش مجازی آشنا هستند و تواناییِ کنترل کلاس را در این فضا دارند. خود من سالهای زیادی نیست که در حوزهی تدریس هستم ولی اساتید سابقهدار که فضای متفاوتی را تجربه کردند، به نظر میآمد این تجربهی متفاوت برای آنها بسیار پر خطا بوده است».
کلاسهای مجازی پر از خطا بود
او افزود: «به هرحال، چنین فضایی ترس و دلهره را هم به همراه دارد. اینکه آدم از فضای همیشگیاش خارج شود و یک سری خطاهایی را بروز دهد که برای دانشجو هم واضح و مشخص باشد. ممکن است این ترس و دلهره برای خود معلمها هم ایجاد شده باشد. شما وقتی وارد گروههای واتساپی میشوید، بهنوعی از حالت رسمی خود خارج میشوید. گروهِ کلاسی میشود شبیه گروه خانوادگی، شبیه گروه دوستانه. و نیاز است که این گروه کلاسی کنترل شود. حتی کنترل کردن این فضا هم با خود فضای حضوری کاملا متفاوت است. در گروههای مجازی امکان پاک کردن حرفی که میزنید هست ولی در کلاس حضوری چنین امکانی نیست. این فضاها موجب بروز سو تفاهمهایی هم میشود. بارها شده بود که استادی کلاس دارد ولی دانشجوی او توقع دارد که وقتی سوالی در واتساپ از استاد خود پرسیده است، بلافاصله به آن پاسخ داده شود در صورتیکه نمیداند ممکن است آن استاد با یک جای دیگر کلاس داشته باشد».
این عکاس در ادامه، آموزش در فضای مجازی را موجب کاهش وقت اساتید برای پرداختن به امورات خود دانست و در اینباره توضیح داد: «متاسفانه، آموزش در فضای مجازی استاد را هم از محدودهی زمانی خود خارج میکرد. این فرآیند انگار تمام وقت تو را در اختیار داشت و این در حالی است که در حالت عادی در شرایط برگزاری کلاس حضوری، استاد نهایتا دو، ساعت از وقت خود را به تدریس میپرداخت و بعد از آن برای برنامههای دیگر خود وقت میگذاشت. ولی در این فضا استاد درس خود را داده بود، درس تمام شده بود و از کلاس مجازی خارج میشد، بعد از آن اما وقت پاسخ دادن به سوالات دانشجوها هم میرسید که این امر بسیار وقتگیر بود. من هیچگاه به خاطر ندارم که 4:30 صبح خوابیده باشم و بعد 8:00 صبح بیدار شده باشم! این فضا دیگر فرصت پرداختن به امورات خودم را نمیداد. حتی نرمافزار Adobe Connect نیز طوری طراحی شده است که در آن رابطهی استاد و شاگرد در طی یک ساعت تمام است ولی این کلاس در گروه واتساپی وضعیت بسیار متفاوتی دارد».
او اضافه کرد: «ما در کشور به یکباره با یک اتفاق غیرمنتظرهای در حوزه آموزش مواجه شدیم که پر از تجربههای متفاوت و پر از مشکلات بود. متاسفانه ما برخی زیرساختها را نداریم و برنامههایی نداریم که مناسب کشور خودمان باشد. همین نرمافزار Adobe Connect هم در آن قابلیت فارسی نوشتن وجود ندارد و حروف را به همریخته مینویسد پس معلوم میشود که برای ایران طراحی نشده است».
موذنزاده در ادامه، اختصاص نیافتن سهم اینترنت برای اساتید و دانشجویان را در زمان آموزش مجازی، یکی از مشکلات پیش روی دانشجویان تلقی کرد و گفت:«یکی از ایراداتی که به شدت به دولت وارد میدانم این بود که در این شرایط هیچ سهم اینترنتی برای اساتید و دانشجوها در نظر نگرفت، و این در حالی بود که بسیاری از دانشجوها به اینترنت دسترسی نداشتند. آنها برگشته بودند به شهر خودشان و دیگر برخیشان هم حتی وسع مالیشان نمیرسید که اینترنت داشته باشند. امیدوارم این وضعیت برای ترم آینده ادامه نداشته باشد».
در قرنطینه سوزندوزی بلوچی یاد گرفتم
این عکاس در بخش دیگری از صحبتهای خود، روزهایی را باید در قرنطینهی خانگی به سر میبرد را فرصتی برای انجام کارهای متفاوت دانست و گفت: «روزهای اولی که کرونا آمده بود، قبل از عید بود و من بیشتر به کارهای شخصی خودم میپرداختم. چون دانشگاه آن زمان هنوز هیچ تصمیمی نگرفته بود که چه برنامهای برای اتفاق پیشآمده دارد. میدانید که غالبا کلاسها در ماه اسفند منسجم و مرتب برگزار نمیشود. برای همین، کادر آموزشی تصمیمگیری و تنظیم برنامههای مشخصتری برای وضعیت پیش آمده رابرای بعد از عید موکول کرده بودند. من هم در آن روزها بیشتر به کارهای شخصی خودم میپرداختم و در ادامهی همکاریام با انجمن نغمهی ماندگار، متناسب با وضعیت پیش آمده، مسابقهای را طراحی کردیم که در آن هر فرد باید از پنجره درون منزل، منظرهی پیش روی خود را عکاسی کند. حال این منظره میتواند خیابان باشد، کوچه باشد، حیاط منزل و ... . پنجرهی خانه به هرکجا که باز میشود برای ما بفرستند».
او گفت: «احتمالا همه، همین حرف را به شما زدهاند که در دوران قرنطینه کتاب میخواندیم، فیلم میدیدیم، به موسیقی گوش میدادیم و... . من هم به همین امور در ایام عید پرداختم، اما یک کار متفاوتتر دیگری هم انجام دادم و آن یاد گرفتن سوزندوزی بلوچی بود که یک کار متفاوت از حوزهی کاری خودم بود. خودم هم به شخصه آدمی هستم که دوست دارم کارهای جدید را تجربه کنم. این سوزندوزی برایم فرصت جدیدی بود و از این کار برای تصویرسازی کارهای خودم بهره بردم. قبلا خودم را بسیار به کار عکاسی محدود میکردم ولی اکنون دوست دارم هنرهای جدید را تجربه کنم».
نظر خود را بنویسید