فردایکرمان ـ شیما صفرزاده*: «برای اینکه از خبرنگاری بگم، سادهترین راهش اینه که بگم وقتی خبرنگار باشی، شب و روز ماهیت خودشو از دست میده.فکرش رو هم نمیکردم وقتی زلزله میشه به جای اینکه فرار کنم، در لحظه باید برم سراغ لپتاپ و با اون، در پناهگاه بنشینم و خبر زلزله رو بفرستم! سالها پیش، اگر جزییات بیشتری از این حرفه میدونستم، شاید به این وادی پر رمز و راز نمیپیوستم، مثل خیلیهای دیگه که وقتی ازم میپرسن خبرنگاری خوبه یا نه؟ و براشون از جزییات این حرفه میگم، به این وادی نمیپیوندند!
من خودم کاملا اتفاقی خبرنگار شدم و ماندگار. اصلا هم پشیمون نیستم. سخت هست، خیلی هم سخته؛ ولی خوبیهایی هم داره الحق و الانصاف.
یکی از ویژگیهای خوب این حرفه اینه که نمیذاره دچار روزمرگی بشیم. تنوع کاری و مکانی خبرنگار بودن رو دوست دارم. جدا از اینکه در این پنج، شش ماه کووید ـ ۱۹ باعث خانهنشینی خیلی از خبرنگارها شده و کارشون رو بیشتر به مصاحبههای تلفنی سوق داده، اما در شرایط عادی، بهسختی میتونید یک خبرنگار رو در طول روز در یک مکان ثابت ببینید. بهعنوان خبرنگار، مدام نقاط مختلف شهر و استان و ادارات رو بالا و پایین میری و وقتی خبرنگار هستی، چیزهایی به چشمت میاد که خیلیها بهش توجه ندارند.
ویژگی دوم اینکه تقریبا از ۱۶ مرداد تا ۱۸ مرداد هر سال، پیامک و فاکس دفتر و واتساپ و تلگرامت پُر میشه از تبریک و تهنیت به خاطر «نگاه صادقانه و ریزبین خبرنگاریت به جامعه» و تشکر به واسطهی کمکی که در پیشبرد اهداف عالیهی دستگاهها و نهادها داشتی!
بماند که در طول سال، اغلب این ارسالکنندگان پیامهای تبریک و تهنیت، یادی از خبرنگارها و رنجهایی که در این حرفه میبرند نمیکنند؛ انتظاری و گلایهای هم نیست. این حرفه آنقدر جذابیت و شگفتی دارد و سوژهها و اتفاقات، آنچنان خبرنگار را محاصره میکنند که فراموش میکند تمام طول سال فراموشش کردهاند!
واقعیت این است که خبرنگاران با مشکلات عدیدهای مواجه هستند؛ نمیدونم در چه شغل دیگری، فرد بعد از مثلا 10 سال سابقهی کار پیوسته، هنوز امنیت شغلی ندارد، بیمه ندارد و حقوق ثابتی که هزینههای زندگیاش را پوشش بدهد دریافت نمیکند ولی خبرنگاری برای بسیاری از صاحبان این شغل اینطوری است. اما عشق به این حرفه و رسالتی که با خبرنگار شدن بر دوشمان گذاشته میشود، همین دشواریها را هم قابلتحمل میکند»./ الف
*خبرنگار فارس در کرمان
نظر خود را بنویسید