فردای کرمان - محمد لطیفکار: زیستن در عصر کرونا با همهی خطری که برای جان انسانها دارد، از این نظر که روابط دوستانه و اجتماعی را از ریشه میزند، بسیار اندوهبار و غیرقابل تحمل است.
امروز بیست و ششم مردادماه پس از ششماه چشمم به جمال مهندس محمدعلی فردوسی روشن شد. دروغ نگویم؛ در این مدت تنها یکبار به اندازهی پنج دقیقه ایشان را دیدهام. به اتفاق خدمت آقای علیزاده مدیرکل ارشاد رسیدیم. عکسی را که ملاحظه میکنید در یک فرصت آنی، همانجا قبل از جلسه، با موبایل از او گرفتم.
مهندس فردوسی بر من حق پیشگاهی و استادی دارد. او بود که در سال هفتادوشش به من تلفن زد و تشویقم کرد برای هفتهنامهی فردوس کویر بنویسم. پس از آن به من امید و دلگرمی داد تا نوشتن در مطبوعات را رها نکنم، و ادامه دهم.
در طول مدتی که با ایشان کار میکردم برای من تنها حکم مدیر و سردبیر فردوس کویر را نداشت، احساس مسئولیتی که او نسبت به صنف مطبوعات داشت برایم الگویی ارزشمندتر بود. تلاشهایی که برای راهاندازی خانه مطبوعات، ارتقاء دانش و بینش مطبوعاتیها از طریق برگزاری انواع کلاسها، جشنوارهها و نمایشگاهها انجام داد نشان داد که افکار بلندی برای ارتقاء این حوزه در سر دارد. بالا بردن جایگاه مطبوعات محلی در انظار مدیران استان و عامهی مردم از جمله کارهای او بود که در دورهی مسئولیتاش رقم خورد.
در مسائل رفاهی اهالی مطبوعات، با ایجاد تعاونی مسکن و چاپ کارمانیا گام بلندی برداشت و واقعا از جان مایه گذاشت. بزرگداشت روزنامهنگاران نسل پیشین و ایجاد موزهی مطبوعات نشانههای دیگری از درک عمیق او از صنف مطبوعات بود.
مهندس فردوسی اگرچه در سالهای اخیر بهدلیل مشغلهی سنگینی که در کار چاپ دارد کار مطبوعاتیاش را رها کرده، اما او در تمام این مدت، هرگز حاضر نشد از دغدغهها و رفتار دلسوزانهاش به عنوان یک همراه صنف مطبوعات، دست بردارد.
*سپاسگزارم آقای مهندس فردوسی، بهخاطر همهی این ویژگیهای خوبی که دارید، و تمام چیزهایی که از شما آموختم.
نظر خود را بنویسید