فردایکرمان – مینا قاسمی: قریب به 10 روز پیش بود که بعد از سالیان دراز، کرمان باری دیگر، اجرای ارکستری بومی را به خود دید. ارکستری که طراحی و سرپرستی آن بر عهدهی سهیل حسینیسعدی بود و میرامیر میری، آن را رهبری کرد.
پیش از این نیز کرمان تجربهی ارکستر بومی را از سر گذرانده است. امیر اخلاقی، استاد تار و رئیس سابق انجمن موسیقی کرمان یکی از هنرمندانی بود که پاییز سال 1386 ارکستر ملی کرمان را به رهبری، آهنگسازی و تنظیم استاد کیوان ساکت به مدت سه شب در تالار خانهشهر کرمان به اجرا رساند. اما سه سال بعد، یعنی در سال88، به علت نبودن بودجهای که باید صرف ادامه دادن کار میشد، ارکستر متوقف شد، تا اینکه در سال ۹۷، او در گفتوگو با فردایکرمان، خبر از برنامههای جدید خود برای زنده کردن دوبارهی ارکستر داد و گفت:«موافقتهایی را که بنا بود برای رهبری کنسرت بگیرم را گرفتهام و حتی خوانندهی ارکستر ملی کرمان هم اعلام آمادگی کرده است، اما فقط باید مبلغی که آنچنانی هم نیست به دستم برسد!». اما خاموشی ارکستر ملی ادامهدار شد تا اینکه این بار، ارکستر خواجویکرمانی، توانست با حمایت شهرداری کرمان، اولین اجرای خود را به روی صحنه ببرد. با اخلاقی، این هنرمند تار نواز، دربارهی تولد ارکستر تازهی کرمان و اجرای نخستین آن گفتوگو کردم که آن را در ادامه میخوانید.
آقای اخلاقی، کرمان بالاخره توانست اجرای یک ارکستر بومی را به خود ببیند؛ امری که خود شما به عنوان یکی از اساتید با سابقهی موسیقی کرمان، همواره آن را در طول فعالیت حرفهای خودتان دنبال میکردید. در رابطه با ارکستر خواجویکرمانی چه سهمی داشتید؟ آیا برای تشکیل ساختار آن از شما مشورت خواسته شد؟
نهخیر، یادم نمیآید با من مشورتی شده باشد. اتفاقا در این ارکستر چند نفر از هنرجوهای خود من هم بودند که دعوتشان به اجرا، بدون مشورت با من انجام شد. من هم هیچ مخالفتی نداشتم، ولی از من چیزی نپرسیدند که اگر میپرسیدند، میتوانستم بهتر برای انتخاب نوازنده راهنماییشان کنم. ولی به هرحال، اجرای چنین ارکستری، کار بسیار خوبی بود. اصولا این چنین اتفاقاتی در شهری که هیچ حرکتی در آن شکل نمیگیرد، بسیار اتفاق خوبی است و من بسیار با آن موافق هستم.
شما خودتان اجرا را دیدید؟ این ارکستر را در اولین اجرای خود چگونه ارزیابی میکنید؟
بله من خودم به صورت آنلاین مقداری از کنسرت را در موبایل دیدم، به هرحال وقتی که از طریق هدفون اجرا را میشنیدم، صدا آنقدرکیفیت نداشت که بتوانم در مورد آن نظر فنی بدهم ولی در کل اجرای قابل قبولی بود. آقای حسنیسعدی واقعا برای انجام این کار زحمت کشید و من دیدم که برای مدیریت این کار، صبح تا شب میدوید. خیلی خوب بود. واقعا همه چیز عالی بود.
به نظر شما اگر این ارکستر بخواهد در طولانیمدت فقط با هنرمندانی که از یک خطهی جغرافیایی به نام کرمان برخاستهاند ادامه پیدا کند، ارکستر به لحاظ فکری، دچار روندی تکرار شونده نمیشود؟ به خصوص اینکه برای گروه، امکان حضور یک ورودی جدید که بتواند برای نوازندگان تفکر آموزشی هم بیاورد، ممکن است از بین برود.
نه اصلا. ببینید، این غریبپرستی ما کرمانیها همیشه کار دستمان داده است. ما اگر میخواهیم یک گروه خوب تشکیل بدهیم، باید یک برنامهریزی دقیقتری وجود داشته باشد. اگر بچههای کرمان خودِ ما را قبول ندارند، ما کسی را از تهران برایشان میآوریم. ولی اینکه در یک ارکستر کسی را خارج از استان بیاوریم و جلوی او مدام خم و راست بشویم، درواقع نادیده گرفتن ظرفیتهای خودمان است. اگر قرار است کسی هنرجوها را آموزش دهد، ورکشاپهایی با این هدف میتوانند برگزار شوند. خود من هم هرگاه از استاد بردیا کیارس در آموزشگاهم دعوت میکنم، همین هدف را دنبال میکنم. اما مشکل اینجا است که ما وقتی میخواهیم یک گروه تشکیل دهیم، یک تیم رایگیری مینشینند و بین دو گزینهی آوردن خواننده از داخل استان و آوردن خواننده از خارج استان، بدون استثنا به خوانندهی خارج از استان رای میدهند! اینکه یک بار برای اجرای اول خواننده و رهبرمان را از بیرون بیاوریم هیچ مشکلی ندارد. اتفاقا خیلی هم خوب است. اتفاقا برای نوازندگان و هنرجوها هم یک عامل تشویقی است. باعث میشود هنرجو خودش را ارتقا بدهد تا بتواند در کنار آنها بنوازد. اما من در یک نگاه کلی این را میگویم که ما بالاخره باید بتوانیم از نیروهای خودمان استفاده کنیم و کاری که متعلق به خودمان است را ارائه دهیم. مگر ما خودمان در کرمان خواننده نداشتیم؟ مگر خواندن چهار تصنیف چقدر سخت است که خوانندههای توانای ما نتوانند از عهدهی آن بر بیایند؟ اینکه شما میگویید یک نفر از بیرون از استان میتواند به نوازندگان آموزش دهد، خود من هم در ارکستری که تشکیل دادم آقای کیوان ساکت را به همین منظور دعوت کردم. یعنی وجود این اساتید میتواند مکمل کار گروه باشد نه هدف غایی آن. وگرنه دلیلی ندارد که وقتی نیرویی را در کرمان داریم در جای دیگری به دنبال آن بگردیم. که متاسفانه همیشه چنین اعمالی را از طرف خود بچههای کرمان میبینم. من هم در ارکستری که استاد کیوان ساکت حضور داشتند، از خوانندهی کرمانی، آقای کربلایی دعوت کردم.
شما در صحبتهای خود به لزوم وجود «برنامههایی دقیقتر» برای اجرای ارکستر اشاره کردید. این برنامهریزی دقیق از نظر شما چه مولفههایی دارد؟
ببینید، من اساسا با کوبیدن این ارکستر، مخالف هستم و باز هم تکرار میکنم، کلیت کار، بسیار کار خوبی بود. ولی ما نوازندگان بسیار خوبی داشتیم که در این ارکستر حضور نداشتند چون اصلا اطلاعی از برگزاری آن نداشتند! ما نوازندهی خوب در کرمان کم نداریم. ما در کرمان مدرسهایی داریم که ۱۰ سال، ۲۰ سال در تهران آموزش دیده بودند و به کرمان آمدند و هنرجو تربیت کردند. خود من سیستم آموزشیام این است که هنرجوهایم را برای ارکستر تربیت میکنم. به آنها تمرینهای گروهنوازی میدهم که آنها را به استودیو و ارکستر بفرستم. الان هم نمیخواهم کار را زیر سوال ببرم، فقط میخواهم بگویم من تجربهای داشتم که آن را انجام دادم و جوابش را هم گرفتم. اگر بخواهم آن را در سادهترین شکل بیان کنم، باید به ارکستری که با حضور استاد کیوان ساکت برگزار کردیم اشاره کنم. ما در آن زمان، برای انتخاب نوازنده ارکستر فراخوان دادیم. سالنی را مشخص کردیم، ساعت خاصی را تعیین کردیم، سازهایی را هم که میخواستیم اعلام کردیم و نوازنده خواستیم. هیات داوران انتخاب نوازندگان هم سه، چهار نفر از متخصصین بودند که آنها نوازندهها را انتخاب کردند. میخواهم بگویم نوازندهها همینطوری راه نیفتادند که بر اساس یکسری ارتباطات بخواهند بگویند که آقای فلانی شما به فلانی خبر بده، فلانی تو فلانی را صدا کن و... که یک ارکستر تشکیل شود. ما در آن ارکستر تست گرفتیم، و کسانی که قبول شدند آمدند و کسانی هم که قبول نشدند مرخص شدند. اگر برای این ارکستر هم چنین کاری صورت میگرفت، دیگر جای هیچ انتقادی باقی نمیماند که مثلا امیر اخلاقیِ نوعی بیاید بگوید چرا به من خبر ندادید که در ارکستر شرکت کنم؟ اگر خبر میدادید میآمدم. اتفاقا رهبر همین ارکستر، آقای میری که از دوستان من است، به من گفت چرا خودت نیامدی؟ من هم گفتم من از هنرجوهایم هم خبر نداشتم که قرار است در این ارکستر بنوازند چه برسد به خودم! الان هم واقعا گلایهام این نیست که چرا من نبودم. فقط میگویم اگر فراخوان داده میشد، دیگر جای این صحبتها نبود که بگوییم چرا چند نفر خارج از استان در این ارکستر حضور داشتند؟ اگر فراخوان بود، میگفتیم خود کرمانیها نیامدند، کار نکردند، شرکت نکردند، ما هم مجبور شدیم نوازنده از تهران بیاوریم. باز هم میگویم، کار بسیار خوب بود، فقط تنها نقدی که بر این کار وارد است نبودن فراخوانی است که باعث شد کسانی از حضور در ارکستر بیاطلاع بمانند که جای آنها نوازندهای نشست که فقط نصف آنها کار میکرد.
انتخاب نوازندگان ارکستر بر چه قاعدهای استوار است؟
انتخاب نوازندگان ارکستر، به چند شکل میتواند باشد. یکی اینکه، قبل از اینکه ارکستر تشکیل بدهیم اول ساختار سازها را تعیین میکنیم. تعداد نوازندگان را هم مشخص میکنیم و هیات متخصص نوازندهها را مشخص میکنند. راه دیگر این است که از همان اول به اساتید اعتماد کنیم و انتخاب را بر عهدهی خود آنان بگذاریم. ولی بهترین راه این است که در حضور جمع نوازندگان که همه هم آمدهاند امتحان بدهند یک هیات داور بنشیند و نوازندهی اصلح را انتخاب کند. در همهجای دنیا این کار، معیار اصلی است.
به نظر شما اینکه در ساختار یک ارکستر، رهبر، خواننده و حتی اعضای نوازنده با هر اجرا، جای خود را به دیگری بدهند و به صورت مهمان در هر ارکستر حضور داشته باشند، میتواند در طولانیمدت به ارکستر لطمه وارد کند یا خیر؟
قاعده این است که اگر از طریق امتحان و آزمایش، نوازندهای را وارد ارکستر کردید و با او قرارداد بستید و دستمزد تعیین کردید و به مرحلهای رسید که قطعی است که او نوازندهی دائمی ارکستر شما باشد، او مکلف است که تا آخر در ارکستر حضور داشته باشد و قطعا اگر نوازنده دائمی باشد در ارکستر کارایی بهتری دارد. ولی در این ارکستر، البته تا جایی که من اطلاع دارم، کسی چنین قراردادی نداشت. نه قراردادی، و نه دستمزدی. بچهها انصافا از سر شوقِ خودشان در این ارکستر نواختند. کار بچهها خیلی ارزشمند بود اما باید بگویم واقعا با این موضوع حرفهای برخورد نکردند. با آن چند نفری که باید از تهران میآمدند قرارداد بسته شد ولی بقیهی نوازندهها از هیچ بابتی، هنوز هیچ حقوقی دریافت نکردهاند. در مورد دیگر اعضای ارکستر، رهبر میتواند تغییر کند اما شرط آن این است که رهبر آهنگساز مطلق گروه نباشد و اگر رفت، آهنگسازیهای خودش را برای گروه بگذارد. چون اگر او برود و یک رهبر جدید بیاید یعنی گروه باید دوباره از صفر شروع کند و تمام زحمتهایش یکباره به هدر میرود. خواننده هم بر خلاف تصور مردم که بُعد مهمی است، در ارکستر از نظر فنی چندان اهمیت ندارد. خواننده در ارکستر کسی است که صدای قشنگی دارد و تکنیک خوبی دارد. او دو روز میآید و با یک ارکستری که هفت ماه تمرین کرده، چند تصنیف میخواند و میرود. بحث خواننده، خیلی بحث سختی نیست. بحث اصلی در بخش آهنگسازی ارکستر است که متعلق به یک نفر، یعنی رهبر ارکستر باشد.
اگر ارکستر خواجویکرمانی برای اجرای آیندهی خود از شما دعوت کند، میپذیرید؟
اگر رنگ صدای ارکستر متناسب باشد، بله. اگر من پنج نوازندهی تار داشته باشم، باید حد نوازندگیشان به اندازهای باشد که صدای تار تبدیل به صدای چوب و سیم نشود. سونوریتهی ساز هم در کنار تکنیک مهم است. اگر در ارکستر حتی دو نفر هم سونوریته نداشته باشند، من نمینوازم چون آنها صدای ساز مرا هم خراب میکنند. /م
نظر خود را بنویسید