فردایکرمان – مینا قاسمی: در یک شب تابستانیِ کرونایی اتفاق افتاد: ارکستر بومی کرمان با عنوان «خواجوی کرمانی» اولین اجرای خود را با طراحی و سرپرستی سهیل حسنیسعدی (که خود نیز در این ارکستر دف نواخت)، به روی صحنه برد و بار دیگر نوای ساز و آواز در زوایای مقرنسکاریهای سردر کاروانسرای گنجعلیخان پیچید. بعد از اجرای ارکستر ملی با حضور سالار عقیلی و بعد از اجرای نوازندگان دوازدهمین جشنوارهی موسیقی نواحی، این محوطهی تاریخی برای بار سوم پذیرای صدای ارکستری شد که میخواهد بومی و کرمانی باشد، در بدو تولد، اولین اجرای خود را به کادر درمانی پیشکش کردند و برای آنان نواختند. چند روز از این اجرا، که در آن وحید تاج آواز خواند و میرامیر میری آن را رهبری کرد گذشت که سرپرست ارکستر در گفتوگو با فردایکرمان، مدتزمانی را که این گروه ۶۵ نفره برای این اجرا تمرین کردند را تنها در ۱۰ جلسه عنوان کرد و آمادهسازی سریع اجرا را وابسته به حضور نوازندگانی دانست که موسیقی را نهتنها به عنوان حرفهی خود، بلکه به عنوان وظیفهی انسانی خود میشناسند. پس از آن، امیر اخلاقی، رئیس سابق انجمن موسیقی کرمان در گفتوگو با فردایکرمان، اظهار کرد که ما در کرمان نوازندگان بسیار خوبی داشتیم که در این ارکستر حضور پیدا نکردند چون اصلا اطلاعی از برگزاری آن نداشتند و این امر را ناشی از نبودن فراخوانی برای انتخاب نوازنده دانست که به گفتهی او از ملزومات تشکیل ساختار یک ارکستر است. انتقادات این هنرمند تار از ساختار ارکستر و نحوهی انتخاب نوازندگان و سازها، نقشی را که انجمن موسیقی کرمان میتوانست در ایجاد و برنامهریزی ارکستر خواجویکرمانی داشته باشد را یادآوری کرد؛ که در این گفتوگو، سورج یاسایی، رئیس انجمن موسیقی کرمان دربارهاش توضیح میدهد. یاسایی که خود نوازنده و مدرس سهتار است، پاسخگویی به این گفتوگو را در پی جواب به سوالاتی دانست که به گفتهی او، بعد از اتمام اجرای ارکستر خواجوی کرمانی از طرف جامعهی موسیقی و منتقدان دیگر کرمان به سمت او فرستاده میشد. سوالاتی چون: فرآیند انتخاب نوازندگان در ارکستر خواجویکرمانی به چهشکل انجام شده است و حضور در این ارکستر چه شرایطی داشت؟ چرا انجمن موسیقی کرمان از ارکستر خواجویکرمانی حمایت نکرد؟ آیا انجمن موسیقی کرمان مشاور این پروژه بوده است و خودش به طور مستقیم در طراحی آن نقش داشته است؟ و سوالات دیگری که جوابشان در این گفتوگو آمده است.
آقای یاسایی، شما به عنوان رئیس انجمن موسیقی کرمان در طراحی و برگزاری ارکستر خواجویکرمانی، با در نظر داشتن تمام جزئیات این فرآیند، چه نقشی ایفا کردید؟
انجمن موسیقی کرمان هیچ نقشی در تشکیل و اجرای این ارکستر، با این شکل نداشت که دلیل آن را خواهم گفت؛ اما قبل از آن میخواهم این نکته را بگویم که اگر حاضر به انجام این گفتوگو شدم و تصمیم گرفتم در مورد این ارکستر نقد و نظراتم را بیان کنم، درواقع میخواستم پاسخ خود را به گفتههایی بدهم که پس از اجرای ارکستر در مصاحبههای بعد از اجرا گفته شد، که این را هم خواهم گفت. اما الان برمیگردم به سوال شما. ببینید، داستان در اصل این است که انجمن موسیقی کرمان همیشه یک سری همکاری در پروژههای موسیقی با شهرداری و معاونت فرهنگی اجتماعی آن داشته و هنوز هم دارد. ما بعد از اجرای کنسرت ارکستر ملی با مسئولین اداره کل ارشاد و فرهنگ اسلامی جلساتی برای امکان راهاندازی ارکستر کرمان داشتیم و همزمان با آقای جوشایی معاونت وقت شهرداری نیز مذاکراتی انجام داده بودیم؛ اما این مذاکرات به دلیل در پیش بودن دوازدهمین دوره از جشنواره موسیقی نواحی و بعد شهادت سردار سلیمانی و بعد هم پیش آمدن حادثهی سقوط هواپیمای اوکراینی، به سرانجام نرسید. اما در اردیبهشت ماه، با دعوت آقای جهانشاهی جلسهای با حضور انجمن موسیقی کرمان، خانه هنرمندان و اعضای انجمن موسیقی برگزار شد که قرار بود در آن جلسه، بحث این را داشته باشیم که آیا کرمان هم میتواند یک ارکستر مخصوص به خود داشته باشد یا خیر. این جلسه به دعوت خود آقای جهانشاهی انجام شده بود و در همان جلسهی اول، با توافق اعضای انجمن موسیقی و اعضای خانه تخصصی موسیقی، تصمیم بر این شد که خانه موسیقی، نامه و پروپوزال طرح خود را به شهرداری ارائه دهد که بلافاصله این امر انجام شد و آقای انوش ماهری رییس خانه تخصصی موسیقی خانه هنرمندان، نامهی موردنظر را به معاونت فرهنگی تقدیم کرد. اما در اثنای صحبتها و جلسات، و در حالیکه هنوز ما برای نامهی خود منتظر موافقت شورای شهر بودیم، آقای حسنیسعدی هم در یک جلسهای معرفی شد و حضور پیدا کرد و گفت که درصدد راهاندازی ارکستری است که تمرینهایش هم همان زمان شروع شده است؛ ما هم گفتیم خیلی هم خوب است که شما این کار را انجام میدهید. به هرحال، هم ما به عنوان انجمن موسیقی کرمان، و مسلما خانه هنرمندان، هر حمایتی که یک ارگان دولتی یا نیمهدولتی از یک گروه یا صد گروه موسیقی کند، قطعا حمایت میکنیم و پشتشان هستیم و خوشحال میشویم که کار تولید شود. سیاست ما هم همین بود. به هرحال، آن زمان ما منتظر پاسخ نامه و نظر شورای شهر بودیم که در صفحات مجازی آغاز تمرینات گروه خواجوی کرمانی را به سرپرستی آقای حسنی سعدی مشاهده کردیم، حال آنکه نام خواجوی کرمانی پیشنهاد خانه موسیقی بود و قرار نبود از این نام استفاده شود. بعد از اینکه اجرای این ارکستر تمام شد، از طرف جامعهی موسیقی خیلی تماس با انجمن گرفته میشد که شما نوازندگان این ارکستر را چگونه انتخاب کردید؟ و شرایط شرکت در این ارکستر چه بوده است که ما از آن مطلع نشدیم؟ ما هم میگفتیم این ارکستر انجمن نیست و برای همه هم نبوده است. این ارکستر تحت مدیریت یک نفر است. درصورتی آنچه که ما میخواستیم، ارکستری بود که همهی جامعهی موسیقی آن را متعلق به خود بدانند. به هرحال، چون دیدیم ارکستر اجرای خود را به روی صحنه برده، ما هم هیچکجا هیچ اظهار نظری نکردیم. نه در فضای مجازی، نه در صفحات شخصی، و نه بین گفتوگوهای خصوصی. ولی بعد از اجرای ارکستر خواجوی کرمانی، مصاحبههایی میآمد که در آن گفته میشد بعد از اجرای کنسرت ارکستر ملی احساس کردیم بودجه فرهنگی کرمان از استان خارج میشود و ما تصمیم به بومیسازی گرفتیم. حالا من نمیدانم گفتن این حرف از بیاطلاعی گوینده است یا چه؛ ولی باید بگویم ارکستر ملی هیچ هزینهای برای ما نداشت و درآمد بلیط فروشی ارکستر هم به نفع انجمن بود. بنابراین ما اقتصادی فکر نکردیم و من فکر میکنم اینجا یک مقدار کملطفی شده که گفتهاند: «ما دیدیم پول استان دارد بیرون میرود، پس تصمیم به بومی کردن ارکستر گرفتیم». باید بگویم سیاست ما هم هرگز این نبوده است بلکه همیشه سیاست ما این است که هرچقدر اجرای موسیقی در شهر بیشتر باشد، حال چه اجرای مجازی و چه اجرای صحنه، مسلما ما خوشحالتر هستیم.
آنطور که از صحبتهای شما برمیآید، ارکستر خواجوی کرمانی با تفکیک خود از انجمن به فعالیت پرداخته است؛ اما مگر به لحاظ سیستم اداری و قانونی، فعالیت و تشکیل ارکستر بدون مجوز انجمن ممکن است؟
اتفاقا بعد از اجرا، یکی از حرفهایی که میشنیدیم این بود که انجمن موسیقی از ارکستر خواجوی کرمانی حمایت نکرده! (میخندد). ولی قانونی که از وزارتخانه تعیین شده این است که در انجمن هر گروهی که بخواهد کنسرت برگزار کند باید برای مجوز گرفتن، از انجمن موسیقی استان خودش شماره ثبت گرفته باشد. ولی ارکستر خواجویکرمانی شماره ثبت ندارد که اتفاقا همینکه بدون شمارهثبت داشتن، برایشان مانعی ایجاد نکردیم، خود نشاندهندهی حمایت ما از این گروه بود. حتی برای اخذ مجوز ما باید کارِ ارکستر را ابتدا میدیدیم و بعد از تایید به اجرا میرفت ولی این کار هم انجام نشد. بنابراین ما تلاش کردیم این ارکستر بدون هیچ مشکل و مانع اداریای برگزار شود.
ارکستری که انجمن موسیقی کرمان پروپوزال آن را ترسیم کرده بود چه مولفههایی داشت؟
ارکستری که ما طراحی کرده بودیم، قرار بود که شکل مدیریت آن به صورت هیات مدیرهای باشد؛ یک نماینده از انجمن موسیقی، یک نماینده از خانه هنرمندان و یک نماینده از خانه موسیقی و چند نفر از اهل فن موسیقی که شناختهشده هستند مدیریت ارکستر را عهدهدار شوند. همچنین در مورد جذب نوازندهها هم بسیار وسواس داشتیم. مثلا برنامهای که در ذهن داشتیم این بود که برای انتخاب نوازنده فراخوانی داده شود و طبق فراخوان تمام کسانی که تمایل به حضور دارند اعلام کنند و بر اساس سازهای مورد نیاز، هیات مدیره اعضای کمیتهی داور را انتخاب کند، نوازندگان توسط کمیته برگزیده شوند و ارکستر شروع به کار کند. آنچه که ما میخواستیم، تشکیل یک ارکستر دائمی بود که نوازندگان مثل کارمند ارکستر ملی حقوق دریافت کنند و تمرینهای گروهی و انفرادی را هم به صورت تفکیکشده در دستور کار داشته باشند. برای ارکستر خواجوی کرمانی هم زحمت زیادی کشیده شد، من نمیخواهم کار را زیر سوال ببرم، ولی توقع ما این است که ارکستری که دارد با نوازندگان بسیار خوب کار میکند، کسی رهبرش باشد که وزن ارکستر را بالا ببرد. ما در کرمان دکتر پیروز ارجمند را داریم که معروفیت ایشان بر همه معلوم است. آقای پیمان سلطانی هم همینطور هستند. ما این بضاعت را در کرمان داشتیم. به هرحال این اجرا اتفاق افتاد و تمام شد، ولی آیا ما در کرمان خوانندهای که بتواند در این ارکستر بخواند نداشتیم؟ و اگر خوانندهی ما از کرمان بود چه اتفاقی میافتاد؟ بله، یک وقتی ما میخواهیم بلیط بفروشیم، به چهره فکر میکنیم ولی برای چنین اجرایی که قرار نبود بازگشت مالی داشته باشد بهتر بود که از نیروهای توانای خودمان استفاده میکردیم. علاوه بر این، یکی از نقدهایی که بر کار مدیریت این ارکستر وارد است این است که روز بعد از اجرا، هیچکجا، یعنی دقیقا هیچکجا ما نمیتوانستیم ویدیویی از اجرای شب قبل ارکستر را در فضای مجازی ببینیم! ما در تجربهی ارکستر ملی که در کاروانسرای گنجعلیخان اجرا شد، تصویربرداری خیلی حرفهای داشتیم و ویدیوهای آن اجرا تا مدتها دست به دست میچرخید و مردم خارج از استان این فضای گنجعلیخان ما را میدیدند و مرتب اظهار شگفتی میکردند. به هرحال جلب توجه عمومی مهم بود. وقتی شما فیلمی را به صورت آنلاین در فضای مجازی پخش میکنید خوب است که سیدی آن را بعدا ارائه کنید، ولی تصور میکنم حداقل پنج دقیقه از این اجرا میتوانست توجهات بسیاری را جلب کند و اصلا تبلیغی برای بیرون آمدن آن سیدی باشد. اینها همه در حالی است که کسی چون استاد کیهان کلهر با جایگاهی که دارد، در کاخ گلستان مینوازد و تمام اجرای او همان روز در یوتیوب قرار میگیرد و اگر سیدیاش هم بیرون بیاید اگر قابل توجه باشد قطعا سیدی هم میفروشد. درواقع این امر برای من قابل قبول نیست که یک ارکستری که اسپانسر داشته، یک ساعت و نیم اجرای خود را بخواهد در قالب سیدی عرضه کند و بحث حساب دودو تا، چهار تا داشته باشد. به هرحال این اجرا تمام شد و ما اصلا بنا نداشتیم راجع به این مسئله صحبت کنیم چون خیلی از دوستان ما دارند در این ارکستر صادقانه کار میکنند و تمرین میکنند. منتها شأنی که خودمان برای خودمان قائل میشویم باعث میشود نگاه دیگران به ما هم تغییر پیدا کند. نمیخواهم به کسی توهین کنم یا کسی را زیر سوال ببرم، ولی وقتی یک کسی را به عنوان رهبر میآوریم، باید به رزومهی آن فرد هم نگاهی بیندازیم یا نه؟ هرکسی سطحاش مشخص است. من فکر میکنم باید خیلی بزرگتر در اینباره فکر میشد. چون در این ارکستر کسانی نواختند که جزو بهترینها هستند. همچنین، یک مولفهی دیگر که در این ارکستر تاکید میشد این بود که سازهای ملی در آن به کار رفته و این در حالی بود که در ارکستر سازهای کششی غیرایرانی و سازهای آذربایجان و ترکیه وجود داشت که من لزوم وجود این سازها را نمیدانم که چقدر حیاتی بود. اما به هرحال خوشحال هستم که چنین ارکستری اجرا شد. ولی انجمن موسیقی کرمان در برگزاری ارکستر، به این شکل هیچ نقشی نداشت و آنچه که ما در ذهن داشتیم چه از نظر شکل و چه از نظر سطح، با ساختار این ارکستر تفاوت داشت. حتی در بحث مسائل مالی اعضای ارکستر، در طرح ما آمده بود که نوازندههای مهمان دستمزدشان با نوازندههای همسطح کرمانی باید یکسان باشد چون یکی از سیاستهای انجمن موسیقی کرمان حمایت از شأن هنرمند است. به هرحال باید یک جایی قدر خودمان را بدانیم چون اثر هنری ارزشی دارد که باید بهای آن پرداخت شود. اما خب، ظاهرا طرح ما با چنین شرایطی شاید خیلی زمانبر بود و تصمیمگیرندگان این کار را سریعتر یافتند. این را هم بد نیست بگویم که متاسفانه الان بعضی از مدیران فقط میخواهند یک پروژهای را با هر صورتی که شده انجام دهند. دیگر به این فکر نمیکنند که این پروژه قرار است با چه کیفیتی عرضه شود. یک نفر میآید میگوید من برای ارکسترم میخواهم حداقل شش ماه تمرین کنم و دیگری میآید و میگوید من میخواهم در عرض پنج روز تمرین کنم. البته من اصلا قصدم این نیست که بگویم کیفیت این کار خوب بود یا بد، نه. بحثم، بحث مدیران است. متاسفانه آفتی که وجود دارد این است که بعضی از مدیران ما ممکن است حتی یک آشنایی نسبی نسبت به هنرها و هنرمندان جدی نداشته باشند. در فرآیند شکلگیری این ارکستر خوب بود که مشورت با آقای اخلاقی هم انجام میشد چون ایشان تجربهی برگزاری یک ارکستر با رهبری آقای ساکت را داشتهاند که اتفاقا نوازندگانی که امروز بالیدهاند ثمرهی همان ارکستر هستند. به هرحال، ارکسترخواجویکرمانی به روی صحنه رفت و من تمام چیزهایی را که اینجا به شما گفتم حتی در جمعهای خصوصی هم به بیان نیاورده بودم که خدای ناکرده به کار لطمه نزند. اتفاقا چند وقت بعد آقای جهانشاهی را هم دیدیم و گفتیم کاری که انجام شده خیلی هم عالی است. نوازندگانی که در این ارکستر نواختند از نوازندگان بسیار خوب کرمان هستند و فکر میکنم این ارکستر میتواند سالها در استان فعال باشد و در سطح قابل قبولی ارائه شود. اما به هرحال خوب بود که وقتی قرار است ارکستری اسم یک شهر و اسم کسی مثل خواجویکرمانی را بر خود داشته باشد، تمام هنرمندان آن شهر نیز در آن سهیم باشند.
نظر خود را بنویسید