فردایکرمان ـ اسما پورزنگیآبادی: اگرچه از بسیاری از محلات تاریخی کرمان جز یک نام و یاد کمرنگ و چند کوی و برزن و خانه چیز زیادی برجای نمانده اما، برخی محلات هستند که حتی نامشان هم از یاد رفته است. محلهی شاهزاده شاهرخ از این دست است. محلهای بهنام یکی از حاکمانِ خوشنام کرمان در عهد افشاری که توسط محلات قبهسبز، باغلِله، بازارعزیز و بازار شاه احاطه شده است. این گمان وجود دارد که محلهی شاهزاده شاهرخ متعلق به گروهی از متمولان آن دوران و نزدیکان حاکم شهر بوده است. این محله به گفتهی دکتر مریم فداییقطبی، با وجود اینکه وسعت کمی داشته، اما دارای همهی عناصر یک محلهی تاریخی از جمله یک تکیه بوده و هماکنون، تنها بنای ثبت شدهی آن، مسجد آیتا... است. به گفتهی وی که بهعنوان مشاور شهرداری در «طرح حفاظت تاریخی گذر قبهسبز ـ بازار عزیز»، روی این محله کار کرده، تکیهی شاهزاده شاهرخ اما، هم قدمت بیشتری نسبت به این مسجد داشته و هم در ساختاردهی به محله، نقش پررنگتری داشته، مسجد ثبت ملی شده اما از تکیه هیچ چیز، جز دو تا از دیوارهایش باقی نمانده است. فداییقطبی در جریان طرحی که به شهرداری ارائه کرده، میخواهد این تکیه احیا شود. به گفتهی وی، تکایا بهعنوان یکی از فضاهای شهری مهم در معماری گذشتهی کرمان، نقشی در حد قلب یک محله را ایفا میکردهاند اما، در بسیاری از محلات، یا تکایا از بین رفته؛ از جمله شاهزاده شاهرخ، یا این نقش با تغییر در ساختار تکیه، از آن گرفته شده است مثل تکیه محلهشهر.
به گزارش فردایکرمان، شاهزاده شاهرخ زرندی حاکم کرمان در دورهی افشاریه بوده است که پس از قتل نادرشاه افشار، از سوی عادلشاه افشار در سال 1160 قمری، به حکومت کرمان رسید و حدود 12 سال در کرمان حکومت کرد.
مرحوم احمدعلی خان وزیری، نویسندهی تاریخ کرمان در مورد شاهرخخان زرندی مینویسد: «شاهرخ خان در جانب غربی گواشیر عمارات رفیعه و قصور عالیه بدیعه به جهت دارالحکومه خود و تبعه و سایر متعلقان ساخت، آن بنا اکنون مطمور است لیکن آن خرابیها را دولتخانه نامند».
به جز این، بنا به پژوهشهایی که فداییقطبی داشته، شاهرخخان زرندی باقیاتالصالحات دیگری نیز به جا گذاشته که تکیه شاهزاده شاهرخ و روستای «شاهرخآباد» از توابع شهرستان کرمان را به وی نسبت میدهند.
گفته میشود خانوادهی «اربابزاده» که در محدودهی این محله ملک دارند، از نوادگان شاهزاده شاهرخ هستند.
برای ورود به این محلهی نیستشده، کسانی که با بافت تاریخی شهر کرمان آشنایی چندانی ندارند، میتوانند به کوچهی موزه برق که واقع در خیابان شریعتی و تقریبا روبهروی بازار طلافروشان حاجآقا علی است، قدم بگذارند. در انتهای این کوچه که یک زمانی بازار «عزیز» و مشابه بازار امروز کرمان بوده به ساباطهای کوتاهی برمیخورند. از زیر طاقها عبور کرده و مسیر را ادامه دهند، از شیب کوچه وارد خیابان «ساداتخوشرو» شوند. خیابانی عریض که تمام محلات تاریخی این محدوده از شهر کرمان را تکهپاره کرده است. روبهروی کوچهی بازار عزیز، کوچهی شیبدار دیگری است. وارد آن که بشوند، از زیر طاقهای کوتاهی که سمت چپ آن، مسجد آیتا... قرار دارد که بگذرند، وارد محلهی تاریخی شاهزاده شاهرخ میشوند که کمترین نشانهای از یک محلهی تاریخی در اینجا وجود ندارد و ساختمانی نسبتا بلند و خانههایی با مصالح و معماری امروزی آنجا را فراگرفته است. اگر بعد از ساباطهای جلوی مسجد آیتا... توقف کنید، محوطهای باز که دو دیوار در طرفین آن و سمت دیگر آن حسینیهالزهرا (س) قرار دارد، جای تکیهی شاهزاده شاهرخ است و آن دو دیوار، دیوارهای این تکیهی نابود شدهی قدیمی در چند متری بنای قبهسبز هستند.
این در حالی است که به گفتهی دکتر فداییقطبی، معمار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرمان، براساس آنچه که در تصاویر هوایی سال 1335 خورشیدی از شهر کرمان وجود دارد، خانههای زیادی اینجا وجود داشته ولی اکنون، بافت محلهی شاهزادهشاهرخ از هم گسیخته و نامنسجم است. او میگوید: «در عین حال، بخشی از بافت این محله، خصوصا در ضلع جنوبی تکیهی قبهسبز دست نخورده و ارزشمند است».
فداییقطبی معتقد است که محلهی شاهزاده شاهرخ کوچک اما کامل است و از نظر ساختاری، توانسته جایگاه خود را بین دو محلهی قدرتمند قبهسبز و بازار عزیز باز کند و عناصر ساختاری محله را دارا باشد. این ساختار منسجم که روزگاری، مهمترین گذر شهر کرمان را از خود عبور میداده توسط مسیری بیدلیل و بیربط، از هم گسسته شده است و
گسستگی تا جایی است که لبهی پررنگی از اختلاف ارتفاع دو متری را ایجاد کرده که قطع دو سوی مسیر را واضحتر میکند.
او ادامه میدهد: «بخشی از محله، حین خیابانکشی از بین رفت و بخش دیگرش تحت تاثیر نقش محرک خیابان 16 متری تازه احداث شده رنگ تاریخی خود را باخت و در نبود ضابطه و طرحی برای این محدودهی ارزشمند تاریخی، ابتذال معماری و دغدغههای سودجویان و سوداگران آبوتابهای یک روزه، چهرهی بافت را تغییر داد. از سویی، عدم درک صحیح از ساختار و کالبد بافت، باعث تغییر اساسی در کالبد آن شده است. این بد فهمی مورفولوژی ساختارمند بافت، ناشی از نگاه یک سویه و مدرن به ماهیت بافت تاریخی است».
به باور فداییقطبی، اکنون که مقامات توجهای به بنای تاریخی قبهسبز کردهاند، بهترین زمان است برای اینکه این تکیه بهعنوان یکی از فضاهای مهم شهری در این نقطه از بافت تاریخی کرمان باززندهسازی شود.
مردادماه سال 96 بود که استاندار وقت و دیگر مقامات شهر و استان راهی محله قبهسبز چسبیده به محلهی شاهزاده شاهرخ شدند و از بین همهی عناصر از بین رفته، دست بر روی بنای تاریخی قبهسبز که جز یک ایوان با کاشیکاریهای منحصر بهفرد، چیز دیگری از آن باقی نمانده گذاشتند. مرمت قبهسبز از آن زمان در دستور کار قرار گرفته و در پی این توجهات به این بخش از شهر کهن کرمان، شهرداری نیز بهقصد مشارکت، قصد احیای گذر قبهسبز ـ بازار عزیز را کرد. اجرای این طرح که با احیای تکیه میتواند آغاز شود، اکنون در هالهای از ابهام قرار دارد.
فداییقطبی، مشاور این طرح اما احیای تکیهی شاهزاده شاهرخ را شدنی میداند و تاکید میکند اگر شهرداری اراده کند، میتوان تا پایان همین امسال، بخش زیادی از کار آن را پیش برد. او قصد دارد با احیای این تکیه و بازآفرینی این فضای شهری از دست رفته، روح معماری تاریخی ایران را در این محله زنده کند و معتقد است که شروع این کار، میتواند موتور محرکهای برای ساماندهی کل این محدوده از شهر باشد. در طرحی که مشاور تهیه کرده، بازآفرینی محلهی شاهزاده شاهرخ شامل ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی است. فداییقطبی میگوید: «ماموریت اصلی ما حفظ ارزشهای کالبدی و البته غیر ملموس محدوده است، همچنین، در این طرح، توانافزایی اجتماعی، اقتصادی، و نهادی ساکنین محله بسیار مورد تاکید و توجه است. ما با احیای تکیه بهعنوان یک فضای شهری که میتواند بسیاری از سنن گذشته از جمله سنن عزاداریهای محرم را زنده و به محلی برای سکون و مکث در این محله تبدیل شود، بهدنبال انسجام کالبدی و اجتماعی همزمان در این محور تاریخی هستیم». در حاشیهی بازدیدی که اخیرا بههمراه دکتر فداییقطبی از این محله داشتیم، دربارهاین طرح از او پرسیدم.
خانم دکتر، چرا میگویید باززندهسازی تکیهی شاهزاده شاهرخ میتواند موتور محرکهای برای احیای کل این محدوده از شهر باشد؟
ببینید، مشکل عمدهی رویکرد ما در بافت تاریخی این است که کالبدی نگاه میکنیم و فقط به ابنیه توجه داریم در صورتی که بناها، دانههای تسبیحی هستند که با «فضاهای شهری» به هم پیوند میخورند ولی ما به فضاهای شهری اهمیت نمیدهیم چون کالبد ندارند در حالی که در محلات تاریخی، فضاهای شهری اجزای مختلف را به هم متصل میکند. ما این نقش و جایگاه را نمیبینیم، در ساختار میراثفرهنگی هم واجد ارزش شناخته نمیشوند و در نتیجهی نادیده انگاشتن این فضاهای شهری، دیگر نقاط باارزش نیز از هم جدا افتادهاند.
یکی از فضاهای شهری مهم که در همهی محلات کرمان وجود دارد، تکیهها هستند که گذرهای اصلی محله از آنجا بوده و عناصر اصلی محله نیز کنار این تکایا مکانیابی شده بودند. در دگرگونی که در بافت تاریخی رخ داد، همراه با طرحهایی که روند نابودی را تکمیل کرد، این فضاهای شهری مضمحل شدند. در برخی محلات، این گذرها سرپوشیده شد؛ مثل تکیه محلهشهر. دور برخی از آنها حصار کشیدند مثل تکایای پامنار و قلعهمحمود و تعداد انگشتشماری هنوز از آسیب دور ماندهاند مثل تکیه نوروزعلی تکیه بنگیها. اولین اقدام برای اینکه انسجام کالبدی و عملکردی را برقرار کنیم این است که این فضاهای شهری زنده شوند و معنا گیرند. ما در شاهزاده شاهرخ دنبال همین هستیم. این تکیه هم حلقهی واصل مهمی است و محلات را به هم وصل میکند و برای احیای گذر مهم شمال شهر نیز، امید داریم باززنده سازی تکیه، آن را تسریع بخشد.
در حال حاضر، طرحی که شما برای احیای این گذر دارید در چه وضعیتی است؟
وجه کالبدی پروژهی بازآفرینی حفاظت مبنا آماده شده و در اختیار شهرداری قرار گرفته است. بخشهایی که کارفرما باید بازسازی کالبدی را به عنوان یک محرک شروع کند در حال انجام است. همزمان، جلب مشارکت همسایهها شروع شده و ما معتقدیم بیشترین مزایای طرح نصیب ساکنان این محله میشود.
گفتید بخشهایی از طرح در حال انجام است. طرح ارائه شده یا دارد اجرا میشود؟
طرح را به کارفرما ارائه کردهایم و باید پیمانکار انتخاب شود تا فعالیتهای عمرانی آغاز شود.
چهقدر از زمانی که طرح را به شهرداری ارائه دادید میگذرد؟ میخواهم بدانم آیا شهرداری این طرح را در اولویت دارد یا خیر.
از زمانی که طرح را دادیم سه ماه میگذرد اما در طرحهای شهری، تعداد ذینفعان زیاد است و برای اینکه به طرح موفقی برسیم، باید تا جایی که ممکن است جمع اضداد کنیم تا کسانی که بیشترین سهم را از پروژه دارند بیشترین نفع را هم ببرند؛ در اینجا، منظور من همسایگان این تکیه است. همینجا بگویم که یکی از قدرتمندترین همسایگان، هیات امنای تکیه است که هنوز همکاری لازم را با ما نکردند تا تکیه حد واقعی خود را بیابد. تکیه کوچک شده است در حالی که مسیر فعلی، بخشی از تکیه است و اگر وقفنامه پیدا شود حد تکیه، احتمالا خیلی بیش از چیزی است که الان محصور شده است. طرح به دنبال این است که به وسعت واقعی برسد و عظمت تکیه برگردد. همکاری هیات امنا و اوقاف در بازگرداندن ابهت و شان تکیه خیلی مهم است.
بهجز عدم همکاری هیات امنا، چه مشکلات دیگری در اجرای این طرح وجود دارد؟
بهطور کلی، یکی از بزرگترین مشکلات ما در زنده کردن فضاهای شهری، طرحهای تفصیلی است.
منظورتان طرح شارستان است؟
نه. پیش از این، طرح جهاد دانشگاهی که پایهگذار روند نابودی تکایا در شهر کرمان است. مشکل دیگری که داریم، عدم تعریف پروژههای بازآفرینی در مفهوم واقعی آن از سوی نهادهای مسئول از جمله شهرداری است. بیشتر پروژههایی که تعریف میشود، کالبد محور است در حالی که انتظار میرود بازآفرینی به مفهوم واقعی مدنظر قرار گیرد و بهخصوص، ارتباط و تعامل شهرداری با همسایگان طرحها و جلب نظر آنها و معرفی طرح به آنها باید صورت گیرد ولی چون رویکرد بازآفرینی تعریف نشده، پروژههای اینچنینی هم که نیاز مبرم به مشارکت مردم دارد، نمیتواند چندان موفق باشد. هرچند ما بهعنوان مشاور در اینباره بارها تذکر دادهایم اما چندان به این موضوع اهمیت داده نمیشود.
الان شهرداری و استانداری و میراثفرهنگی بیشتر بر مرمت قبهسبز متمرکز شدهاند. شما معتقدید که همزمان، باید تکیه شاهزاده شاهرخ هم احیا شود. درست است؟
ما همیشه گفتیم گذر قبهسبز ـ بازار عزیز، با حدود یک کیلومتر طول، بیش از هفت اثر ملی دارد و چندین اثر واجد ارزش دیگر که ثبت ملی نشده است. وقتی قبهسبز را در دل یک بافت رها میکنیم که حتی کوچهی آن شناخته شده نیست، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مردم مراجعه و از آن بازدید کنند. باید زمینههای پیرامون بنا هم طراحی و ساماندهی شود و مورد توجه قرار گیرد تا در نهایت، یک گذر داشته باشیم که نگین آن، قبهسبز باشد. همینجا بگویم که نگاه ابزاری به قبهسبز باید تغییر کند.
منظورتان از نگاه ابزاری چیست؟
قبهسبز بهعنوان یک اثر که یک زمانی بزرگترین دانشگاه در جنوبشرق بوده، خیلی واجد ارزش است ولی بازگرداندن دوبارهی این نقش به قبهسبز با ویژگیهای باستانشناسی محدودهی این بنا در تضاد است.
الان مگر چنین برنامهای برای قبهسبز وجود دارد؟ اوایل قرار بود دانشگاه آزاد در احیای آن مشارکت کند و کاربری آموزشی به بنا بدهد. بعد که دانشگاه خارج شد، از این موضوع حرفی زده نشد.
هنوز زمزمههایی وجود دارد و برمبنای آن توافقنامه چیزهایی شنیده میشود. به نظر من، آنچه که امروز اهمیت دارد این است که همه باور کنیم گذرِ کنار قبهسبز چیزی کمتر از ارزشهای خود قبهسبز ندارد ولی چون کالبد ندارد و فقط خاطره و تاریخ به آن وصل است واجدارزش به حساب نمیآید.
خانم دکتر، در محدودهای که میگویید حد تکیه است، یک ساختمان بلند ساخته شده است که مالکیت خصوصی دارد؛ با این مسائلی که وجود دارد، طرح شما برای احیای تکیه، مقداری رویایی نیست؟
به هر حال، ما در فضاهای شهری، با مردم مواجه هستیم و امکان دارد به تکیهای که هیچ کالبدی ندارد بربخوریم. اتفاقی که در شاهزاده شاهرخ افتاده؛ برای همین است که میگویم بازآفرینی و مشارکت مردم مهم است. اساسا خود تکیهها با مشارکت مردم زنده بودهاند اما برای این تکیه و برخی دیگر از تکایای شهر، چون این فضای شهری واجد ارزش شناخته نشده، ثبت نشده و حریم برایش تعریف نکردهاند، چنین اتفاقاتی افتاده است. در مجاورت تکیه شاهزاده شاهرخ، مسجد آیتا... را داریم که از تکیه قدمت کمتری دارد اما ثبت ملی شده، خودِ مسجد حریم دارد و تکیه بخشی از حریم مسجد است و ساختمان دو طبقه در حریم مسجد واقع است و نباید چنین ارتفاعی میگرفته ولی زمانی ساخته شده مسجد ثبت نشده و مجوز را گرفته است.
حالا برای احیای تکیه، با این ساختمان میخواهید چه بکنید؟
سعی کردیم حریم منظری که توسط این ساختمان تحت تاثیر قرار گرفته را به نوعی کنترل و دید بازدیدکننده را منحرف کنیم.
پس این ساختمان دوطبقه حذف نمیشود؟
نه. فعلا تخریب نداریم.
لطفا بگویید اجرای این پروژه چهقدر زمان میبرد.
پروژهی پیچیدهای از لحاظ کالبدی نیست که خیلی هزینه و زمان نیاز داشته باشد و در مقایسه با دیگر پروژههای شهرداری، کمهزینه است. نگرانی ما پذیرش طرح توسط مردم است که بشود تکیه را به همان نقش سابق خود برگرداند. / الف
نظر خود را بنویسید