فردای کرمان - محمد لطیفکار: امروز بار دیگر از تراس خانه مطبوعات که مشرف به باغ موزه هرندی است، به این بنای تاریخی چشم دوختم. جلسهی هیات مدیره داشتیم؛ از ترس کرونا جلسه را به فضای باز منتقل کردیم تا با ایمنی و آسودگی بیشتری گفتوگو کنیم.
اصلا اگر جلسه هم نبود، مثل همیشه من خواه ناخواه از راه دور به این بنای شگفتانگیز که درست در مرکز شهر کرمان قرار دارد، تعظیم میکردم.
این باغ، تنها درخت و عمارت نیست؛ موزه ایران باستان، موزه سازها و موزه دیرینهشناسی هم دارد. اگر کرونا نباشد، تماشای آن دستکم شیرین یک روز وقت میبرد.
باغ موزه هرندی را هربار میبینم یک حس رازآلود و چندگانه پیدا میکنم. طبیعت، تاریخ، فرهنگ و هنر کرمان یکجا در این جمع شده است. شگفتزده میشوم و حسرت میخورم.
خاطرم هست اوایلی که آقای فعالی مدیرکل میراث فرهنگی به کرمان آمده بود و اینجا را دیده بود، هر جا صحبت از برنامههایش میکرد، ترجیعبند کلاماش رسیدگی به این باغ موزه بود، و تاکید میکرد که اینجا یکی از اولویتهای اوست.
چند سالی است تعدادی از درختهای آن رو به خشک شدن میرود. تا بهحال چند بار دربارهی درختهای این باغ و محوطهی موزه صنعتی و باغ شاهزاده این مشکل را گوشزد کردهام، ظاهرا گوش شنوایی نیست. گویا این خشک شدن باید آنقدر فراگیر شود تا همه عمق فاجعه را باور کنیم.
نیمهی شهریور ماه امسال، وقتی موضوع خشک شدن درختها را به آقای فعالی یادآوری کردم در پاسخ به من اطمینان داد که از طریق دانشگاه در حال پیگیری موضوع هست، و در این باره کمک خواسته است. ایکاش ایشان اعلام کنند کار این پیگیری به چه نتیجهای رسیده است؟
بهنظر من، بیش از نیمی از زیبایی و ارزش دیداری این باغ موزه و سایر بناها و محوطههای تاریخی به موقعیت ترکیبی این بناها با فضای سبز و درختان قدیمی اطرافشان گره خورده است.
پیشتر دربارهی این بنای ارزشمند نوشتهام: باغ موزه هرندی یک بنای تاریخی تکرارناپذیر است. در مرکز شهر کرمان قرار دارد، و یک ظرفیت کمنظیر برای جذب گردشگر است، به شرطی که به آن توجه شود.
باغ هرندی را هربار میبینم بیشتر شگفتزدهام میکند. مگر میشود بدون باغ هرندی به خاطر آورد؟ یا از ترکیب این درختهای بالا بلند، با عمارت با این شکوهش چشم برگرفت؟
* عکسها را هفتم مهرماه نودونه، از روی تراس، و در حاشیهی جلسه گرفتم.
نظر خود را بنویسید